روزنامه جهان صنعت نوشت: از ابتدای سال جدید تاکنون براساس گزارشهای رسمی ۱۳ رزیدنت به دلیل فشار کاری زیاد دست به خودکشی زدند. از طرف دیگر، انجمنهای روانپزشکی و روانشناسی خبر دادهاند که جلسات مختلفی در این باره با مسوولان وزارت بهداشت برگزار کردهاند اما هنوز به نتیجه مشخصی نرسیدهاند. همین موضوع دستمایه برگزاری نشست «خودکشی درمانگران، نگاهی بینرشتهای» توسط گروه جامعهشناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعهشناسی ایران و انجمن انسانشناسی ایران شد. سخنرانان این نشست، ابعاد مختلف خودکشی پزشکان، رزیدنتها و دستیاران را بررسی کردند و از راهکارهای پیشگیری از آن سخن گفتند. آنها گفتند مهمترین ریزفاکتور خودکشی در میان دانشجویان، شکست عشقی همراه با فاکتورهای اجتماعی و اقتصادی است و ازطرفدیگر در حال حاضر ایران نه با اپیدمی خودکشی که با طغیان خودکشی روبهرو شده است.
یکی از مهمترین موضوعاتی که در این نشست مطرح شد، آمار غیررسمی خودکشی در سال ۱۴۰۲ بود که اکنون بهصورت محرمانه درآمده است از سال ۱۴۰۰ سازمان پزشکی قانونی، آمار خودکشی را اعلام نمیکند اما در بعضی جلسات این آمارها بهصورت جسته و گریخته اعلام میشود ازجمله آماری که در این نشست حمید یعقوبی، روانشناس بالینی و دانشیار روانشناسی بالینی دانشگاه شاهد از آن سخن گفت. او گفت که در جلسهای غیررسمی، مسوولان مربوطه اعلام کردهاند که در سال ۱۴۰۲، حدود ۷هزار نفر خودکشی کردهاند و این یعنی در این سال ۸نفر بهازای هر ۱۰۰هزار نفر خودکشی کردهاند. این آمار در دو سال قبل از آن، ۷نفر در ۱۰۰هزارنفر بوده است. به گفته او اینها مواردی است که پزشکی قانونی ثبت و ضبط کرده است و براساس این آمار، بهازای هر خودکشی، ۲۰برابر آن اقدام به خودکشی بوده است یعنی ۱۳۳ نفر بهازای هر ۱۰۰ هزارنفر.
حسن رفیعی، روانپزشک و عضو کمیته روانپزشکی اجتماعی انجمن روانپزشکان ایران، مهرداد عربستانی، دکترای انسانشناسی و دانشیار دانشگاه تهران و عباس وثوق، عضو هیاتعلمی موسسه ملی تحقیقات سلامت دانشگاه علوم پزشکی تهران و متخصص پزشکی اجتماعی از دیگر سخنرانان این نشست بودند.
۷ هزار نفر خودشان را کشتند
حمید یعقوبی دکترای روانشناسی بالینی و دانشیار روانشناسی بالینی از دانشگاه شاهد و رییس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی یکی از سخنرانان نشست خودکشی درمانگران بود. او با بررسی روند نزولی نرخ خودکشی در کل دنیا و مقایسه با روند افزایشی در ایران طی ۲۰سال اخیر به آمارهای مربوط به خودکشی و بحث داغ ننگ خودکشی پرداخت.
وی از پژوهشی گفت که در آن به دستهبندیهای مختلفی از مسائل بینفردی، عوامل کلان اجتماعی و عوامل اجتماعی مربوط به خودکشی پرداخته شده بود. طبق این پژوهش، خودکشی تنها قابل تقلیل به فرد نیست و باید به مسائل کلان مربوط به آن هم پرداخت. ضمن اینکه نگرش مردم به پزشکان هم تغییر کرده و جایگاه آنها دچار تنزل شده است.
یعقوبی گفت که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۹ خودکشی در جهان روند کاهشی داشته است: در مناطق مختلف who این کاهش دیده میشود. در ایران تا سال ۱۴۰۰ آمار رسمی منتشر میشد اما از این سال گفتند بس است و آمارها محرمانه است ولی در ۱۰سال اخیر شاهد رشد قابلتوجه خودکشی در ایران هستیم. در سال ۱۴۰۲ در جلسهای غیررسمی به ما آمار دادند که حدود ۷هزار نفر خودکشی کردهاند که میشود ۸ در ۱۰۰هزار نفر. این آمار در سال قبلش ۷ در ۱۰۰هزار نفر بوده است. اینها مواردی است که در پزشکی قانونی ثبت و ضبط شده است. بهازای هر خودکشی، ۲۰برابر آن اقدام به خودکشی بوده است یعنی ۱۳۳ به ۱۰۰هزار.
او ادامه داد مطالعهای درباره رزیدنتهای پزشکی در یکی از دانشگاههای علوم پزشکی شهر تهران انجام شده که باید آن را مرور کنیم که ببینیم خود این افراد چه میگویند. در این پژوهش به ۱۴۰۰رزیدنت سوالها ارسال شده است، ۳۰۰ نفر جواب دادهاند و ۱۶۸ نفر از آن ۳۰۰ نفر، فکر خودکشی داشتند که عمدتا زن و متاهل بودند. از این ۱۶۸ نفر آنهایی که سابقه بیماری و… نداشتهاند در جواب این سوال که چرا به خودکشی فکر میکنید، هفت دسته علت را اینطور بیان کردهاند؛ عوامل اقتصادی، روانی، معنای زندگی و… آنها میگفتند که مشکلات رزیدنتی خیلی زیاد است، فشار کاری زیاد است، فرسودگی جسمی زیادی دارد و کیفیت آموزش پایین است. آنها در این تحقیق چشماندازی برای آینده نداشتهاند وگرنه این دشواریها را استادانشان هم کشیدهاند. تعاملات حرفهای مشکلساز، نبود همدلی، کمبود حمایتها، تحقیر از سوی اساتید، نابرابری جنسیتی، بیپولی، سال بالاییهای بد، ساعت کاری زیاد، شکست عشقی و… از دیگر مشکلاتشان بوده است. شکست عشقی یکی از مهمترین ریزفاکتورهای خودکشی دانشجویان است. ۷۰درصد خودکشیهای دانشجویی ایران در سال ۹۵-۹۴ متعاقب شکستهای عشقی است. افراد گفتهاند که فشارهای روانی و… در زمان کار، محرک برای خودکشی است. مسائل اقتصادی، نبود توازن بین شغل و درآمد، فقدان حمایت مالی، آیندهای تیره و تار و ناامیدی از فاکتورهای دیگر بوده است.
او در ادامه گفت، این خیانت است که خودکشی را به فرد تقلیل بدهیم: عوامل اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و… هست و در لحظهای که فرد شکست عشقی میخورد، تصمیم نهایی را میگیرد. الان با تعرفههای دولتی، فشارها و ناترازی درآمدها پزشک از محرم افراد به زیرمیزیبگیر تبدیل شده است. چه باید کرد؟ برنامهای در دانشگاه کالیفرنیا در این باره وجود دارد که میگوید، نباید چرخ را از نو اختراع کرد. غربالگری یکی از راههاست؛ قرار شده که از سال آینده همه رزیدنتها غربالگری روانی شوند. راه دیگر، بیشتر کردن فرهنگ مراجعه به پزشک توسط پزشکان است. استیگما بین پزشکان و روانپزشکان هم هست و نباید زورشان بیاید که به پزشک مراجعه کنند. آموزش به رزیدنتها، یکی دیگر از راههاست. خودشناسی، یکی دیگر از راههای موثر است و نشانههای هشدار باید به مردم آموزش داده شود.
نابرابری جنسیتی، تاثیرگذار بر خودکشی زنان پزشک
حسن رفیعی، روانپزشک و عضو کمیته روانپزشکی اجتماعی انجمن روانپزشکان در این نشست گفت، نگرشی که درباره موضوع خودکشی رزیدنتها دیده میشود، بیشتر در شکل انکار است و باید به دنبال ابعادی غیر از نگرش پزشکی در این باره باشیم: باید به سببشناسی خودکشی در مورد این جمعیت (رزیدنتها، دستیاران و…) پرداخته شود.
این روانپزشک با اشاره به دادههای انجمن پزشکی آمریکا از میزان بیشتر افسردگی در میان قشر و کادر سلامت نسبت به جمعیت عمومی گفت. به عقیده او در سطح میانه، دسترسی به وسایل خودکشی و نابرخورداریها هم موثرند. او در ادامه با اشاره به یک فراتحلیل انجامشده در این زمینه، تاکید کرد که اقدام به خودکشی در افرادی که انفرادی کار میکنند یا مصرف داروی بنزا و داروهای مشابه را دارند بیشتر است.
او در ادامه از پرخطر بودن این رشته در سطح محیط کار و موضوع مولفههای شخصیتی افرادی که جذب این رشته میشوند، گفت و معتقد بود، بودن در سطح محیط کار بااسترس و قرارگیری در معرض اخبار ناگوار، رنج و عذاب بیماری و مرگ دیگران، دسترسی به دارو، انتظارات دیگران، عدم تعادل بین محیط کار و زندگی و نبود رضایت شغلی در خودکشی پزشکان موثرند.
به گفته این روانپزشک در سطح ویژگیهای شخصیتی افرادی که جذب این رشته میشوند، کمالطلبی، وظیفهمندی، نداشتن تمایل به کمک گرفتن از متخصص و پرداختن به جزئیات در خودکشی آنها موثر است.
او در ادامه گفت که وقتی صحبت از خودکشی پزشکان و بقیه کادر پزشکی میشود، برخی این موضوع را مطرح میکنند که خودکشی میان دیگر قشرها هم وجود دارد و چرا باید به موضوع پزشکان جداگانه پرداخته شود: آنها میگویند اینکه حالا در عرض ۳ ماه، ۱۳ رزیدنت خودکشی کردهاند، موضوع مهم و تعداد زیادی نیست؛ درحالیکه اگر همین ۱۳مورد را در کل جمعیت دستیاران که جمعیتشان ۲۰هزارنفر است حساب کنیم، میبینیم که ۶۵هزارم درصد آنها خودکشی کردهاند. این مشکل خاص ما هم نیست، خیلی جاهای دنیا وجود دارد. انجمن پزشکی آمریکا گزارش داده که از هر ۵ پزشک، دونفرشان افسردهاند و دانشجویان پزشکی هم سهبرابر جمعیت عمومی خودکشی میکنند. پزشکان و دستیاران پزشکی به فراوانی در معرض فرسودگی شغلی، افسردگی و خودکشی قرار دارند. زنان پرستار هم دوبرابر جمعیت عمومی خودکشی میکنند.
رفیعی در ادامه به سببشناسی این موضوع پرداخت و گفت که باید ابتدا به سببشناسی عمومی در این باره توجه شود.: بیهنجاری یکی از دلایل است؛ بیهنجاری وضعیتی است که هنجارهای موجود کفاف نمیدهند و آدمها بر سر آنها توافق ندارند یعنی موقعیتهایی اجتماعی به وجود آمده که هنوز برایشان هنجار تعریف نشده است. فساد بهمعنای فساد مالی، یکی دیگر از دلایل است. کشورهایی که فساد در آنها بیشتر است، خودکشی هم در آنها بیشتر است. مورد دیگر مربوط به جامعه اتمیزهشده است. رکود اقتصادی و تورم، نابرابری و فقدان یا نزول مشارکت سیاسی هم با خودکشی رابطه دارند.
او ادامه داد: در سطح میانهتر، دسترسی به وسایل خودکشی مهم است؛ این گروه به داروهای مرگبار دسترسی دارند. ازطرفدیگر این گروه به خدمات درمان و روان مراجعه نمیکنند. اخبار خودکشی هم بهطور کنترلنشدهای منتشر میشود بهویژه در فضای مجازی بهصورت بی در و پیکری این اتفاق میافتد.
به گفته این روانپزشک در یک فراتحلیل دانشگاهی مشخص شده که مرگ بر اثر خودکشی میان رزیدنتها، یکونیم برابر دیگران است. درباره اقدام به خودکشی در این گروه دیده شده آنهایی که تنهایی کار میکنند، دوبرابر اقدام به خودکشی میکنند. مطالعه دیگری هست درباره دانشجویان پزشکی که نشان میدهد افسردگی، خطر خودکشی را ششبرابر میکند. وجود اختلال روانپزشکی پنجبرابر و وجود استرس در میان دانشجویان پزشکی، خودکشی را چهاربرابر میکند. حرفه پزشکی و دانشجویی پزشکی و دستیاری یک حرفه پرخطر است. در سطح محیط کار، کم بودن کار تیمی و مواجهه دائم پزشکان با اخبار بد مثل مرگ، لاعلاج بودن، اضطراب و بیماری در مراجعان در خودکشی بسیار تاثیرگذار است. کمالطلبی، توجه به جزئیات، احساس زیاد وظیفه، درخواست موسسات از آنها برای بهترین بودن و تمایل نداشتن به گرفتن کمکهای تخصصی از دیگر دلایل فردی خودکشی در این گروه است. زنان پزشک، نقش دوگانهای دارند باید هم در بیرون پزشک تمام و کمال باشند، هم در خانه خانهداری کنند که این نقش مضاعف فشار بیشتری به آنها وارد میکند. فضای حرفه پزشکی فضای مردسالارانهای است و زنان برای اثبات تواناییهایشان باید فشار بیشتری تحمل کنند.
او در ادامه گفت که باتوجه به این فراتحلیلها میتوان راههایی برای پیشگیری از خودکشی پیدا کرد. به نظر میرسد باید کلا استرس محیط کار و ساعت کار کمتر، تعادل بین کار و زندگی برقرار شود، این افراد مکررا از حیث سلامت روان ارزیابی شوند و برابری بین زنان و مردان افزایش پیدا کند. کاهش دسترسی به داروهای مرگبار میان پزشکان افسرده، یکی دیگر از راههای پیشگیری است. از کمک گرفتن باید انگزدایی و آموزش پزشکی هم باید بازبینی شود.
رفیعی گفت که در ایران خودکشی روند فزایندهای دارد. آمار خودکشی در کشور ما محرمانه است اما جسته و گریخته شنیدهایم که خودکشی بهطور کلی در ایران افزایش پیدا کرده است. خودکشی پزشکان، دانشجویان و دستیاران براساس شواهد پراکنده بین ۱۳ تا ۱۶ مورد در دو، سه ماه اخیر بوده است. این نشاندهنده افزایش این موارد است. انجمن روانپزشکان با وزیر بهداشت در این باره سه مکاتبه کرده است اما هیچ واکنش و جوابی در این باره نگرفتهایم.
طغیان خودکشی
عباس وثوق، عضو هیات علمی موسسه ملی تحقیقات سلامت دانشگاه علوم پزشکی تهران و متخصص پزشکی اجتماعی، سخنران دیگر این نشست بود. او با پرداختن به سیر تحولی شبکه بهداشت جامعه خدمات سلامت از دهه ۴۰ تاکنون به بحث خودکشی پزشکان پرداخت. وثوق گفت که اپیدمی در این باره در میان نیست ولی در حال حاضر در ایران طغیان خودکشی را شاهدیم و بههمیندلیل ضرورت این مساله در دستور کار قرار گرفته است: ازجمله اقدامات انجامشده دراینزمینه برنامه ملی سلامت روان است که تعهدات سیاسی و منابع مالی برای آن در نظر گرفته شد و سبب شد در شبکه بهداشتی و درمانی دسترسی به روانشناس بالینی اضافه شود.
به نظر وثوق، این موضوع کمکدهنده است ولی کافی نیست. به گفته او، با نگاه به رویکرد سیستمی یعنی تغییر سیاستها و قوانین مثل کشور آمریکا برای کادر درمان، تغییر بستههای ساختاری، اشتراک اهداف و کارکرد سهسازمان نظام پرستاری، نظام روانشناسی و نظام پزشکی کارساز است. از آنجا که در جامعه پزشکی در کل دنیا سیستم مشکلات بسیاری دارد و مداخله در آن دشوار است باید با آزمون و پایلوت پیش رفت.
او با اشاره به پیشینه شبکه بهداشت و درمان در کشور اظهار کرد: پیشینه شبکه بهداشت و درمان ایران به تلاشهایی برمیگردد که اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ انجام شد. بعد از انقلاب نیز کمی مدل آن را تغییر دادیم و درنهایت به یک شبکه بهداشت و درمان تبدیل شد. در طول ۲۰ سال گذشته نیز بهدنبال این بودیم که این شبکه به شبکه جامع خدمات همگانی سلامت تبدیل شود. من در حال حاضر معتقد نیستم که با یک اپیدمی در این مساله (خودکشی پزشکان) روبهرو هستیم اما دادهها نشان میدهد که طغیانی در حال رخدادن است. این موضوع نیز غیرقابل پیشبینی نبود. یکی از عواقب اختلالات اقتصادی مانند تورم، گرانی، فشار اجتماعی حاصل از آن و تحریمهای سیاسی و اجتماعی در همهجا مساله افزایش افکار و اقدام به خودکشی است بنابراین قابل پیشبینی بود.
او ادامه داد ما این مساله را در کادر بهداشتی هم داریم و فقط مربوط به پزشکان نیست. آنها جمعیتشان درشتتر است اما صدای کافی و درنهایت دسترسی ندارند و نباید آن را به مساله پزشکان محدود کنیم. کار در حوزه سلامت مالیات مضاعف دارد یعنی ما بهدلیل این شرایط به غیر از مالیات پلکانی قاصدک و شاپرک، نوعی مالیات جسمی و روانی هم پرداخت میکنیم که نتیجه آن همین عواقبی است که مشاهده میشود.
وثوق در ادامه به مطالعه دکتر نوربالا درخصوص آمار اختلالات سلامت روان هم اشاره کرد و گفت در این پژوهش که در سال ۹۰ انجام شده بود، میزان اختلالات سلامت روان نیازمند مداخله ۲۳/۶درصد بود اما شنیدهام که این رقم در سال ۹۹ به ۲۹/۷درصد رسید، البته هنوز پژوهشی در این زمینه ندیدهام. در سال ۹۰ مطالعهای بهنام «بهرهمندی از خدمات سلامت روان» انجام شد که نشان میداد ۷۰درصد کسانی که دچار اختلالات سلامت روان بودند به این خدمات نیاز داشتند. در آن زمان برنامهای بهنام برنامه ملی سلامت روان طراحی کردیم که یکی از استراتژیهای آن، توسعه خدمات سلامت این حوزه بود و این پنجره فرصت باز شد و در دوره وزارت بهداشت حسن هاشمی به واسطه منابع مالی که به دست آمد، توانستیم دسترسی به روانشناس بالینی را به شبکههای بهداشت و درمان اضافه کنیم. درنهایت حدود ۲۴۰۰ تا ۲۵۰۰ نفر از روانشناسان بالینی در این فضا حضور پیدا کردند. علاوه بر این حدود ۱۵۰۰نفر متخصص تغذیه بالینی هم به این شبکهها اضافه کردیم که قبل از آن نداشتیم.
این عضو هیات علمی موسسه ملی تحقیقات سلامت دانشگاه علوم پزشکی تهران در ادامه با اشاره به اینکه ما پزشکان عمومی خود را در زمینه سلامت روان تربیت نمیکردیم، گفت: باوجود اینکه بارها گفته شده که پزشک نباید خودش را درمان کند اما این کار را انجام میدهیم و ۵۰درصد پزشکان خوددرمانی میکنند. تغییر این باور کار پیچیدهای است. دکتر نبئی در سالهای ۸۸ و ۸۹ مطالعهای روی پزشکان هیاتعلمی بیمارستان امام خمینی، سینا و فارابی انجام داد که نشان میداد حال آنها خوب نیست و اختلال سلامت روان در آنها شایع است، ورزش نمیکنند، مرخصی سالانه نمیروند و متوسط مرخصی سالانه آنها ۲۵روز بوده است. این رویه به نوعی عادت تبدیل شده و به فرهنگ سازمانی آموزش پزشکی ما منتقل میشود. مداخلاتی که ما پیشنهاد میکنیم ممکن است شواهدی آن را پوشش ندهد، اما باید با نگاه پایلوت انجام شود.
او به تاثیر مثبت پایش دائم وضعیت پزشکان اشاره کرد و ادامه داد قرار شد در قانون برنامه هفتم توسعه پنجدرصد بودجههای بیمهها به مساله پیشگیری اختصاص داده شود بنابراین اگر مدلی برای تدارک خدمات و پیشگیری از خودکشی در یک گروه هدف وجود داشته باشد، قاعدتا آنها باید استقبال کنند. علاوه بر این سالها پیش الگویی بهنام سراج طراحی شده و درحال گسترش است و در دولت سیزدهم دستور توسعه آن داده شد. در این سیستم خدمات سلامت روان بهصورت رایگان فراهم میشود و شامل یک تیم سلامت است و یک بازوی مشارکت مردمی برای انگزدایی و افزایش سواد سلامت مردم دارد.
- 19
- 6