پنجشنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۳
۰۷:۳۳ - ۱۰ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۱۵۶۵
سایر اخبار حوادث

ناگفته‌های افغان متهم به قتل از خوابگاه مسافران قاچاق

پسر نوجوانی که در کمپ نگهداری مسافران قاچاق کار می‌کرد و با شلیک گلوله یکی از آنها را کشته است، به دستور بازپرس ويژه قتل در بازداشت اداره آگاهی تهران به‌ سر می‌برد تا تحقیقات درخصوص این باند قاچاق ادامه داشته باشد.  در ادامه مصاحبه این پسر را که یکی از هم‌وطنان خود را کشته‌ است، می‌خوانید:

 

‌اسمت چیست و چند سال داری؟ چرا در بازداشت اداره آگاهی هستی؟

جمشید هستم و ١٨ساله و به خاطر قتل دستگیر شده‌ام.

 

‌چرا و چطور مرتکب قتل شدی؟

من در خوابگاهی کار می‌کردم که مسافران قاچاق آنجا سکونت داشتند. سه نفر از آنها قصد حمله به من را داشتند که من با تفنگ شکاری یکی از آنها را زدم.

 

‌آنها چرا به تو حمله کردند؟

آنها پول قاچاق‌بر را نداشتند که بدهند، برای همین می‌خواستند فرار کنند.

 

‌چرا به آنها شلیک کردی؟

به من گفته بودند آن تفنگ شکاری تیر ندارد و اگر آنها خواستند فرار کنند، آنها را با تفنگ بترسانم، اما وقتی آنها خواستند فرار کنند، من هم تفنگ را به سمتشان گرفتم ولی تفنگ گلوله داشت و به فک یکی از آن سه نفر خورد و مرد.

 

‌این خوابگاهی که می‌گویی، کجاست؟

حوالی اتوبان قم.

 

‌اهل کجا هستی؟

من اهل هرات هستم اما پدر و مادرم از قبل از یک‌سالگی من را به به ایران آورده‌اند.

 

‌چه مدت است که با باند قاچاق انسان همکاری می‌کنی؟

من اصلا با باند قاچاق انسان همکاری نمی‌کنم فقط یک ماه بود که در آنجا کار می‌کردم و ٢٠ روز اول هم اصلا نمی‌دانستم احمد آقا که من را استخدام کرده، در کار قاچاق انسان است.

 

‌احمدآقا کجایی بود و چطور با او آشنا شدی؟

احمدآقا ایرانی بود، من تا قبل از آنکه با احمدآقا آشنا شوم، در زمین کشاورزی در باقرآباد کار می‌کردم و کنار جاده خیار چنبر می‌فروختم. حدود یک ماه پیش بود که احمدآقا برای خرید خیار آمد و به من گفت یک کارگاه تولید زغال دارد و اگر بخواهم می‌توانم آنجا کار کنم. من هم قبول کردم و رفتم. ٢٠ روز اول همه‌چیز همان‌طور بود که احمدآقا گفته بود اما بعد از آن رفت‌وآمدهای مشکوک در آنجا شروع شد. گاهی اوقات تعداد افراد و مسافران قاچاق نزدیک به ٥٠ نفر می‌شد.

 

‌تو می‌گویی که نمی‌دانستی صاحبکارت در کار قاچاق انسان بود. وقتی فهمیدی چرا از آنجا نرفتی؟

چون احمدآقا ماهی یک‌ میلیون تومان با من طی کرده بود، منتظر بودم یک‌ ماه تمام شود و حقوقم را که گرفتم، لباس عید بخرم و از آنجا بیرون بیایم.

 

‌این مسافران قاچاق چه کسانی بودند و از کجا به آنجا آمده بودند؟

افغان‌‌هایی بودند که قاچاق‌بر‌ها آنها را به ایران آورده بودند.

 

آیا تو هم قاچاقی به ایران آمده‌ای؟ پدر و مادرت کجا هستند؟ چند خواهر و برادر داری؟

نه، من پاسپورت دارم و از هفت‌ماهگی در ایران هستم، پدر و مادرم هم ایران هستند، من بچه بزرگ هستم و پنج خواهر و برادر دارم.

 

‌با افرادی که در آن خوابگاه بودند، صحبت کرده بودی؟ چطور به ایران آمده بودند؟

از افغانستان تا پاکستان را با ماشین آمده بودند و بعد هم از کوه‌های پاکستان پیاده به ایران آمده بودند، می‌گفتند خیلی سخت بود، قاچاق‌بر‌ها نفری یک‌‌میلیون‌و ٣٠٠ هزار تومان از آنها گرفته بودند و بقیه پول را هم قرار بود در ایران بدهند. اما آن سه نفر آخر بقیه پول را نداشتند و می‌خواستند فرار کنند که من نگذاشتم و الان اینجا هستم.

 

‌وقتی تو یکی از‌ آنها را با گلوله زدی چه شد؟

احمدآقا آمد و او را به بیمارستان بردیم، دیگر از احمدآقا و سجاد که همیشه با او بود، خبری ندارم و الان هم دو هفته است که اینجا هستم.

 

‌تو در آن خوابگاه چه می‌کردی؟

به آنهایی که آنجا بودند، غذا می‌دادم و زیرشان را جارو می‌کردم.

 

‌آیا به احمدآقا اعتراض نکردی که قرار بود در کارگاه زغال‌سازی کار کنی و تو را به کاری دیگر گرفته و دروغ گفته است؟

گفتم، اما احمدآقا گفت پول خوبی می‌دهد و قرار است از هر کدام آنها شبی ٥٠‌ هزار تومان بگیرد.

 

‌آنهایی که قاچاقی به ایران آمده بودند چندساله بودند و چه می‌گفتند؟ مگر وضع افغانستان درست نشده است؟

همه سنی در آنها بود؛ از بچه تا پیرمرد، می‌گفتند در افغانستان جنگ و بدبختی است.

 

‌هر چند روز یک‌ بار مسافر برایتان می‌آمد؟

هر دو، سه روز یک ‌بار و یک شب نزدیک به ٥٠ نفر آنجا بودند.

 

‌آنجا چه امکاناتی داشت و خوراک این افراد از کجا تأمین می‌شد؟

چیز خاصی نداشت، ‌فقط فرش و رختخواب، غذا را هم خود احمدآقا از بیرون می‌خرید، گاهی برنج بود و گاهی نان لواش و پنیر.

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 12
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش