به گزارش شرق، مردی که با پرتاب بلوکهای سیمانی روی خودروها در بزرگراههای تهران دو نفر را به قتل رسانده است در حالی دستگیر شد که قصد داشت اقدامی مشابه را انجام بدهد.
نخستین حادثه مرگبار صبح روز ۱۲ آذر رخ داد. در این حادثه فردی ناشناس بلوکهای سیمانی را روی چند خودرو که در حال عبور از بزرگراه یادگار امام بودند پرتاب کرد که باعث ایجاد خسارت به آنها شد. در این میان سرنشین یکی از این خودروها که مردی ۳۳ساله بود بر اثر اصابت سنگ جانش را از دست داد. بعد از اعلام گزارش این حادثه، پلیس پایتخت بلافاصله وارد عمل شد و تیمهای مختلف انتظامی مأموریت یافتند ضمن شناسایی پرتابکننده سنگ او را دستگیر و انگیزهاش از این اقدام جنونآمیز را فاش کنند.
تلاشهای پلیس برای دستگیری مرد ناشناس هنوز به نتیجه نرسیده بود که صبح روز ۹ دیماه خبر تلخ دیگری منتشر شد. اینبار مردی ناشناس بدون هیچ هدف خاصی اقدام به پرتاب سنگهای بزرگ روی خودروهای عبوری در اتوبان نواب کرده بود و زنی ۴۵ساله که رانندگی یکی از این اتومبیلها را برعهده داشت بر اثر اصابت سنگ بهشدت زخمی شده و جان باخته بود. شاهدانی که این حادثه را دیده یا خودشان دچار خسارت شده بودند در اظهاراتشان همان صحبتهایی را مطرح کردند که شاهدان حادثه اول گفته بودند. این دفعه نیز مردی ناشناس بدون هیچ هدف خاصی دست به اقدامی جنونآمیز زده بود. دو حادثه مشابه در فاصله زمانی کوتاه زنگ خطر را بلندتر از پیش به صدا درآورد. بازبینی تصاویر دوربینهای مداربسته و اقدامات دیگر پلیسی در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و در نهایت تصویر مرد ناشناس بهدست آمد. جستوجوها برای یافتن ردی از این مرد ادامه یافت اما هیچ نشانی از محل اقامت او بهدست نیامد تا اینکه صبح روز پنجشنبه مأموران این مرد را در حالیکه در حاشیه اتوبان نواب ایستاده بود و باز هم قصد داشت بلوکهای سیمانی را روی خودروهای عبوری پرتاب کند، مشاهده کردند.
مأموران بلافاصله وارد عمل شدند و قبل از اینکه مرد مرموز بتواند سومین قربانی خود را بگیرد، او را بازداشت کردند. سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس پایتخت درباره این پرونده گفت: متهم بهتنهایی این اقدامات را انجام میداده و بنا به تحقیقات ما همدست دیگری نداشته است.
سردار رحیمی افزود: از همان لحظه با توجه به اینکه این موضوع ناراحتیهایی را برای اذهان مردم ایجاد کرده بود، از اینرو دستگیری عامل یا عاملان این حادثه در دستور کار پلیسهای پیشگیری و آگاهی قرار گرفت و بیش از ۵۰ تیم از آن روز مسئول پیگیری این موضوع شدند. رئیس پلیس پایتخت با اشاره به اینکه در این خصوص حدود ۱۰ نفر متهم دستگیر شدند، عنوان داشت: با اقدامات فنی و استفاده از دوربینهای مداربسته، در حالی که متهم قصد رقمزدن جنایت و حادثهای دیگر را داشت توسط پلیس پیشگیری دستگیر شد و در همان لحظات اولیه دستگیری اعتراف کرد. در این حوادثی که این فرد رقم زد دو نفر کشته، حدود شش نفر مجروح شدند و حدود هشت خودرو صدمه دیدند.
متهم درباره اعترافات خود گفته است: میخواستم با این کار دل خودم را خالی کنم. مردم من را مسخره میکردند و حتی گاهی کتکم میزدند . من توان و زبان دفاع از خودم را نداشتم برای همین این کارها را انجام دادم. من با کسی دشمنی نداشتم و میخواستم با این کار به دیگران بگویم شما که ثروت دارید، خدا به من چیزی نداده است. متهم گفته نمیداند چندبار اقدام به پرتاب سنگ در بزرگراهها کرده اما حداقل پنج بار این کار را انجام داده است و سنگپرانیها را حدود ساعت ۵ صبح انجام میداده چون بزرگراهها خلوتتر بودند و احتمال دستگیریاش کمتر میشد و مجبور نبود به حادثهدیدگان خسارت بدهد.
متهم که پیش از این سابقه کیفری نداشته اکنون در بازداشت بهسر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد. یکی از پرسشهای مهم در این پرونده بحث سلامت روان متهم است. این مرد بدون ایکه فرد خاصی را هدف قرار بدهد اقدام به سنگپرانی میکرده و آنطور که خودش گفته این سنگها و بلوکهای سیمانی را از کنار بزرگراهها پیدا میکرده است. او هر بار بعد از اتمام سنگهایش بهراحتی محل را ترک میکرد. متهم بهاحتمال زیاد به پزشکی قانونی معرفی خواهد شد تا متخصصان درباره احتمال ابتلای او به بیماری روانی و جنون تحقیق و بررسی کنند.
گفتوگو با متهم
چقدر درس خواندی و شغلت چیست؟
دیپلم دارم و بعد از آن دلم نمیخواست درس بخوانم، دوست نداشتم. چند جای مختلف کار کردم، اما فعلا بیکارم.
چه شد که تصمیم گرفتی به سمت خودروها سنگ پرت کنی؟
میخواستم دل خودم را خالی کنم؛ چون همه به من ظلم کردند. در این مدت حقی که از من خوردند، بیشتر شد. ظلم به من بیشتر شد. مثلا در پیادهرو راه میرفتم و کسانی با عصبانیت و چپچپ به من نگاه میکردند. همین چند وقت پیش برای اولین بار برای دوستم شیرینی بردم، اما شیرینیفروش سر من کلاه گذاشت. قیمت ۴۰ هزار تومان بود، اما با من ۸۰ هزار تومان حساب کرد. یا یک بار یکی به من چپچپ نگاه کرد، گفتم چرا چپچپ نگاه میکنی اما او من را بلند کرد و انداخت در مغازه موتورسازیاش و من را کتک زد و فحش داد. حتی طایفه مادرم، مرگ او را گردن من انداختند. میگفتند مادرم دیابت و ناراحتی قلبی دارد و آنقدر حرص و جوش من را خورد که مرد؛ درحالیکه مادرم عاشق من بود. مادرم من را دوست داشت و بغل میکرد و میبوسید و میگفت «تو زبان دفاع نداری، همه حق تو را میخورند و من تو را میشناسم».
مادرت چه زمانی فوت کرد؟ آیا خواهر و برادر هم داری؟
مادرم سالها پیش فوت کرد. یک خواهر و یک برادر دارم. من بچه بزرگ خانوادهام، اما جفت آنها من را اذیت میکردند. خواهرم میگفت برادر دیگرم را به جان من میاندازد. گردنبند و زنجیر طلایش را میبرد و قایم میکرد، میگفت من دزدم. برادرم هم با رفقای ناباب رفتوآمد داشت.
با چه کسانی زندگی میکنی؟
من تنها زندگی میکنم و مستأجرم. هزینه اجاره را پدرم میدهد. میخواستم ازدواج کنم اما بنا به دلایلی نشد.
مواد مصرف میکنی؟ سابقه مشکلات روانی؟
مواد مصرف نمیکنم، اما ۲۷ سال پیش در یکی از بیمارستانهای تهران من را تحت درمان قرار دادند. قرص نمیخورم، با مصرف قرصها حالت بدی به من دست میداد.
- 13
- 3