به گزارش خبرنگار شرق، اسفند سال ٨٢ زن جوانی با نگرانی به مأموران پلیس مراجعه کرد و از مفقودشدن شوهرش خبر داد. مریم به مأموران آگاهی گفت: از دیروز که آرش از خانه خارج شده است، تاکنون از او خبری ندارم. سابقه نداشت آرش بیخبر جایی برود یا جواب تماسهای من را ندهد.
سه روز پس از اعلام مفقودی، مأموران جسد آرش را در ١٢کیلومتری گرمسار پیدا کردند که با شلیک سه گلوله کشته شده بود.
بهاینترتیب، مأموران جنایی کار خود را برای پیداکردن قاتل یا قاتلان آغاز کردند. مأموران مدتی بعد و پس از تحقیقات و عملیات پیچیده، متوجه شدند آرش آخرین بار با سه نفر از دوستانش به نام سعید، فرهاد و امیر دیده شده است. مأموران بهسرعت این سه نفر را بازداشت و از آنها بازجویی كردند. آنها ابتدا منکر قتل آرش شدند و به مأموران گفتند آن روز آرش را ندیدهاند؛ اما پس از آنکه با مدارک و اسناد مأموران روبهرو شدند، لب به اعتراف گشودند. فرهاد در بازجویی به مأموران جنایی گفت: آرش از دوستان ما بود. او در بانک کار میکرد. مدتی قبل آرش در جمعی به ما گفته بود میخواهد وامي چندمیليونی از بانک بگیرد و در یک شرکت سرمایهگذاری کند.
روز حادثه من، سعید و امیر میدانستیم آرش وام را گرفته و يك چک بانکی به مبلغ چند میلیون تومان در کیفش دارد؛ بههمیندلیل به بهانه نشاندادن زمین و سرمایهگذاری، او را به طرف گرمسار کشاندیم و من سه گلوله به طرف آرش شلیک کردم. او بر زمین افتاد. پس از آن، پولها را با سعید و امیر برداشتیم و از محل دور شدیم.
با توجه به گفتههای فرهاد، سعید و امیر و سایر مدارک موجود در پرونده و شکایت اولیای دم، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و فرهاد به قصاص، سعید به ١٥ سال و امیر به هشت سال حبس محکوم شدند و رأي در شعبه ١٧ دیوان عالی کشور نیز تأیید شد.
فرهاد پس از گذشت چندین سال، پای چوبه دار رفت؛ اما در لحظه آخر، خانواده آرش قبول کردند با دریافت دیه از قصاص گذشت کنند و بهاینترتیب، فرهاد از قصاص رهایی یافت. با توجه به رضایت اولیای دم، روز گذشته پرونده بار دیگر به شعبه ١٠ کیفری استان تهران ارسال شد تا متهم از جنبه عمومی محاکمه شود. در این جلسه بار دیگر فرهاد پای میز محاکمه آمد و حادثه را همانطور که سالها قبل گفته بود، تکرار کرد. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند.
- 13
- 6