شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳
۱۴:۲۸ - ۲۰ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۵۰۶۶
جرم و جنایت

وقتی وارد اتاق شدم آذر با پسرهمسایه خلوت کرده بود و

اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت,قتل همسر
 مردی که همسر خیانتکارش را به قتل رسانده و پسر همسایه را فلج کرده است در لیست سیاه اعدام قرار گرفت. این مرد در زندان افسرده شده است و می گوید مرگ را با اشتیاق در آغوش می کشد و نمی خواهد زنده بماند.

زمستان سال ۹۲ بود که مردی با نگرانی خودش را به پلیس رساند و ادعا کرد همسرش از خانه خارج شده و به طرز مرموزی گمشده است.

 

این مرد که ناصر نام دارد وقتی با دستور بازپرس پیش روی افسر تحقیق نشست گفت:همسرم آذر وقتی من سرکار بودم به من زنگ زد و گفت می خواهد به خانه دوستش فریبا برود و شب بر می گردد .

 

وی افزود:ساعت ۹ شب بود که به خانه رفتم نیامده بود به موبایلش زنگ زدم خاموش بود تا اینکه نیمه شب شد و به خانواده اش اطلاع دادم دوستش فریبا را از طریق خواهرزنم پیدا کردیم و فهمیدیم او صبح با هواپیما به تهران رفته و اصلا در اینجا نیست نمی دانم چرا آذر به ما دروغ گفته بود خیلی داغونم و نگران زندگی ام هستم.

 

ماموران با توجه به دروغ پردازی آذر در رفتن به خانه دوستش به بررسی موبایل این زن پرداختند و ردپایی از یک پسر به نام محسن به دست آوردند که در همسایگی آنها زندگی می کرد.

 

پیامک ها نشان می داد که آذر و محسن ارتباط پنهانی دارند و اما وقتی ماموران به در خانه این همسایه رفتند شنیدند که محسن همزمان با آذر گم شده است و آنها تصور می کردند با دوستانش به مسافرت رفته است.

 

در قویترین فرضیه به نظر رسید که آذر و محسن برای زندگی پنهانی از شهرشان فرار کرده اند از این رو تجسس های تخصصی برای ردیابی آنان در دستور کار قرار گرفت.

 

صحنه ای عجیب

همزمان با این اقدامات پلیسی یک روز وقتی مردی با کامیونش وارد جاده خاکی معدن شد و به دل بیابان زد هنوز به پشت تپه اصلی آن منطقه نرسیده بود که در ۲۰ متری جاده صحنه ای عجیب دید.

 

دو جسم شبیه به انسان روز زمین افتاده بودند راننده کامیون که احتمال داد اشتباه می کند و خواست بی اعتنا عبور کند ناگهان دید که یکی از جسم های مرموز تکانی خورد و دست انسانی ای بلند شد و علامت کمک خواهی داد.

 

راننده کامیون خیلی زود ماشین را متوقف کرد و در حالیکه یک چماق با خودش برداشته بود به سمت دو جسم مرموز رفت و خود را در برابر صحنه دلخراشی دید.

 

جسد یک زن با لباس بیرون که خیلی فجیع کشته شده بود در چند قدمی پسری جوان که با وجود خون آلود بودن و زخم های عمیق هنوز زنده بود در برابرش قرار داشت و راننده کامیون بلافاصله با پلیس ۱۱۰ و اورژانس تماس گرفت و ماجرا را به آنان اطلاع داد.

 

با توجه به زنده ماندن پسر جوان پیکر نیمه جان او بلافاصله به نزدیکترین بیمارستان انتقال داده شد و از سویی دیگر بازپرس جنایی  دستور داد تا جسد زن ناشناس به پزشکی قانونی انتقال یابد تا با شناسایی صاحب آن پلیس بتواند عاملان جنایت را ردیابی کند.

 

کارآگاهان در نخستین اقدام به بررسی پرونده گمشدگان پرداختند تا ببینند همزمان با پیدا شدن جسد زن ناشناس و پیکر نیمه جان پسر جوان چه افرادی با این مشخصات گم شده اند.

 

خیلی زود مشخص شدکه این دو زن و مرد همان آذر و محسن هستند که پلیس از ۲۴ ساعت قبل در جست و جویشان بود.

 

وقتی جسد آذر توسط شوهرش شناسایی شد و خانواده محسن نیز در اتاق مراقبت های ویژه پسرشان را شناسایی کردند کارآگاهان منتظر ماندند تا محسن به هوش بیاید.

 

هنوز ۱۲ ساعت نگذشته بود که محسن چشم باز کرد و در حالیکه خیلی سخت حرف می زد کوتاه گفت که شوهر آذر آنها را به این روز انداخته است.

 

فرار مرد همسرکش

کارآگاهان بلافاصله برای دستگیری ناصر شبانه به در خانه اش رفتند و پی بردند این مرد وقتی پی برده محسن زنده مانده است خانه شان را ترک کرده و گریخته است.

 

از فردای آن روز بررسی ها ی تخصصی برای ردیابی قاتل فراری آغاز شد و ۳۳ روز بعد درحالیکه پلیس پی برده بود ناصر با ترک شهر به تهران رفته است این مرد با پای خود به نزد پلیس رفت و تسلیم شد.

 

ناصر که بشدت گریه می کرد در بازجویی ها گفت:من آذر را دوست داشتم اما او کاملا سرد بود تااینکه ۲ ماه پیش اتفاقی پیامکی در موبایلش دیدم که عاطفی بود از آن روز به بعد رفتارهای همسرم را زیر نظر گرفتم و دیدم با پسر همسایه رابطه دارد و مدام با هم در خانه من خلوت می کنند.

 

وی افزود:ابتدا می خواستم شکایت کنم اما خون جلوی چشمانم را گرفته بود و تصمیم به قتل هردو گرفتم و چون می دانستم آنها چه زمان هایی در  خانه من خلوت می کنند به کمین نشستم و هردو را غافلگیر کردم و با تپانچه ای که خریده بودم مجبورشان کردم لباس بیرون بپوشند و بعد سوار بر خودرویم و در حالیکه دست و پایشان را بسته بودم هردو را از شهر بیرون بردم و در آنجا باضربات چاقو هردو را کشتم تصورم این بود محسن هم کشته شده است بعد طناب ها را باز کرده و به خانه برگشتم و بعد برای گمشدن همسرم داستانسرایی کردم و این در حالی بود که از موبایل آنها به یکدیگر پیامک فرستادم که باید با هم فرار کنیم تا پلیس را گمراه کنم.

 

فلج شدن پسر همسایه

محسن وقتی بهبودی نسبی پیدا کرد پی برد که برای همیشه فلج شده است و دیگر نمی تواند روی پاهایش راه برود این پسر در بازجویی ها گفت:اشتباه بزرگی کردم و تائان سختی می دهم.

 

وی افزود:من و آذر بخاطر دوستی او با خواهرم آشنا شدیم و هردو به هم ابراز علاقه کردیم قرار بود او از شوهرش طلاق بگیرد اما نمی دانم چرا این کار را نمی کرد ما هیچ رابطه ای با هم نداشتیم تا اینکه شب حادثه شوهرش من و آذر را که می خواستیم با هم حرف بزنیم در خانه اش غافلگیر کرد او  کلت کمری در دست داشت که واقعی بود هرچه گفت گوش کردیم و ناصر ما را به بیابان برد فکر می کردم با گلوله ما را بکشد اما او با چاقو به جانمان افتاد و من بی هوش شدم وقتی با گرمای آفتاب چشم بازکردم یک کامیون را دیدم به سختی دستم را بالا بردم و نجات پیدا کردم.

 

مجازات اعدام

ناصر پس از صدور کیفرخواست در دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص نفس و پرداخت دیه به محسن محکوم شد و این حکم پس از بررسی در دیوانعالی کشور مورد تایید قرار گرفت و مرد همسرکش در لیست اعدام  قرار گرفت.

 

گفت و گو با قاتل

ناصر حال و روز خوبی ندارد این مرد برخلاف دیگر قاتلان هیچ تلاشی برای رضایت گرفتن از خانواده آذر نکرده است دیه محسن را هم پرداخت کرده و می گوید برای قصاص شدن کاملا آماده است:

 

آذر را دوست داشتی؟

ما ازدواجی سنتی داشتیم اما من خیلی به آذر علاقه مند شدم و متاسفانه او اعتنایی به عشق ورزی من نداشت.

 

کی فهمیدی دوستت ندارد؟

وقتی به من گفت که یکی دیگر را دوست داشته و چون او معتاد بود و خانواده اش با ازدواجشان مخالفت کرده اند برای رهایی از خانه شان به من بله گفته است.

 

وقتی فهمیدی چه کردی؟

همه کار تا عشقش را به دست بیاورم اما بعد از ۳ سال وقتی دیدم نمی شود نا امید شدم و با کارکردن خودم را مشغول کردم.

 

چرا قتل؟

نمی دانم قتل را بهترین راه دانستم.

 

شب قتل؟

می دانستم محسن به خانه ما رفته است رفتم و با تپانچه تهدیدشان کردم.

 

درخانه چه وضعیتی داشتند؟

روی مبل روبروی هم نشسته و با هم حرف می زدند.

 

تپانچه داشتی؟

بله.از سال ها پیش وقتی به مرز رفتم خریدم.

 

چرا؟

علاقه داشتم یکی داشته باشم انگیزه ای پشت سرش نبود.

 

با چاقو آذر را کشتی؟

بله همه می دانستند من کلت کمری دارم و اگر با گلوله کشته می شدند سریع لو می رفتم.

 

بازهم سریع لو رفتی؟

بله اصلا باور نمی کنم محسن زنده بوده باشد.

 

پشیمانی؟

راستش را بخواهی اصلا پشیمان نیستم.

 

و حرف آخر؟

زود اعدامم کنند خسته شده ام همین.

 

 

  • 17
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۷
غیر قابل انتشار: ۸
جدیدترین
قدیمی ترین
مدتیه دلم برا بعضی قاتلها میسوزه! مخصوصامردانی که زناشون رو عاشقانه دوست داشتن ولی اونا هم خیانت کردن و هم بدتر از همه مرد به خاطر غیرتی شدن رو رنش هم باید اعدام بشه و هم دیه اونی که با زن شوهردار رابطه داشته رو هم بده! ای خدا...
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش