ماجرای مبهم اسید پاشی در تهران

ساعت ۲ بامداد سه‌شنبه ۱۰ مرداد مأموران کلانتری ۱۱۴ غیاثی تهران ازاسیدپاشی به یک خودرو با خبرشدند.

ناصر-شاکی-که دیروز درمقابل بازپرس محسن مدیر روستا ایستاده بود گفت: «مستأجرم خانه را تخلیه نمی‌کرد که حکم تخلیه گرفتم و وسایلش را بیرون ریخته و کلید را به مستأجر جدید دادم.

ساعتی بعد از این ماجرا مستأجرتازه وارد با من تماس گرفت وگفت که مستأجر قبلی- سهراب -با سه نفر دیگرمزاحمش شده‌اند. به دنبال این تماس، راهی خانه‌ام شدم که ناگهان سهراب و پدرزنش سوار بر موتورسیکلت به سمت پژو ۲۰۶ من آمده و روی ماشینم اسید ریختند.

من هم از ماشین پیاده شده و به آنها اعتراض کردم که مأموران گشت نیزرسیدند.درحالی که صاحب خانه چنین ادعایی داشت، اما سهراب ادعای متفاوتی مطرح کرد وبه بازپرس گفت: «مدتی قبل تصمیم گرفتم زودتر از موعد مقرر از خانه اجاره‌ای جابه‌جا شوم وموضوع را به صاحب خانه اطلاع دادم که گفت باید مستأجر جدید پیدا کند.

ازآنجا که حرفش منطقی بود قبول کردم و چند روز بعد مستأجر جدید پیدا شد و من خواهان دریافت ودیعه‌ام شدم.اما او حدود یک هفته امروز و فردا کرد. تا اینکه پدرم فوت کرد و به شهرستان رفتم. وقتی برگشتم ناگهان حکم تخلیه به من داد و گفت باید خانه را خالی کنم. من هم وسایل را از خانه خارج کردم اما بعد متوجه شدم که او با دروغ‌پردازی حکم تخلیه گرفته است که از او شکایت کردم و شورای حل اختلاف هم به من حق داد.

با این حال خانه را خالی کردم واسباب و اثاثیه‌ام را در کنارخیابان گذاشتم تا خانه‌ای اجاره کنم. حدود ساعت دونیمه شب پدر زنم و همسرم برایم شام آوردند که همان موقع صاحب خانه‌ام رسید و ماجرای اسیدپاشی را مطرح کرد و چند لحظه بعد هم مأموران کلانتری آمدند.»باتوجه به اظهارات شاکی ومتهم، بازپرس جنایی دستور تحقیق در این خصوص را صادر کرد.