جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳
۰۹:۱۱ - ۰۱ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۰۰۶۷
جرم و جنایت

فرصت چهار ماهه قاتل جوان، برای فراهم کردن دیه مقتول

پسر جوان که ۱۵ سال از عمرش را به جرم قتل یک حسابدار در زندان گذرانده است، تنها ۴ ماه مهلت دارد تا دیه مقتول را فراهم کند در غیر این صورت حکم قصاصش اجرا خواهد شد.

حکم این زندانی قرار بود روز چهارشنبه گذشته اجرا شود اما واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران به سرپرستی محمد شهریاری برای دریافت رضایت از خانواده مقتول وارد عمل شد و سرانجام توانستند برای این مرد ۴ ماه مهلت بگیرند. مهلتی برای زنده ماندن آن هم تنها به یک شرط، شرطی که خانواده مقتول برای او در نظر گرفتند پرداخت دیه مقتول بود. حالا رفیع تنها ۴ ماه وقت دارد تا مبلغ دیه را فراهم کند در غیر این صورت به درخواست اولیای دم حکم قصاصش اجرا می‌شود.  ۱۸ ساله بود که به جرم قتل وارد زندان شد. ۱۵ سال از عمرش را در زندان گذرانده است. حالا ۳۳ سال دارد و هنوز هم می‌گوید قاتل نیست.

 

چه شد که دست به قتل زدی؟

من جنایتی مرتکب نشدم. دو نفر از دوستانم این قتل را انجام دادند و چون فرار کردند قتل به گردن من افتاد.

 

ماجرا را از ابتدا تعریف می‌کنی؟

۱۸ سال داشتم که به عنوان سرایدار یک پاساژ در میدان هفت تیر تهران مشغول به کار شدم. چون کار نظافت آنجا را هم به عهده داشتم کارفرما کلید مغازه‌ها را در اختیارم قرار داد. شب حادثه دو نفر از دوستانم به سراغم آمدند. به آنها گفتم کارفرمایم دوست ندارد کسی به اینجا بیاید. بعد از خوردن شام حتماً اینجا را ترک کنید. آنها هم قبول کردند.

 

بعد چه اتفاقی افتاد؟

برای خرید شام ازپاساژ خارج شدم. ساعت حدود ۱۰ یا ۱۱ شب بود. همه فروشنده‌ها و کارمندان پاساژ رفته بودند و تنها حسابدار یکی از مغازه‌ها مانده بود که هنگام خروج از پاساژ او را دیدم. با سامان- حسابدار جوان- روبه‌رو شدم. به سامان گفتم که دوستانم داخل پاساژ هستند و برای خرید شام می‌روم. او هم گفت تا لحظاتی دیگر به خانه می‌رود.

 

 نمی‌دانم چقدر رفت و برگشتم طول کشید. اما محلی که از آن غذا خریدم سه یا چهار کوچه پایین‌تر بود. زمانی که برگشتم دو دوستم را دیدم که سراسیمه از پاساژ بیرون آمدند و به من گفتند که وارد پاساژ نشوم. اما وارد پاساژ شدم و مرد حسابدار را دست و پا بسته دیدم که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود.

 

شما چه کردید؟

ترسیده بودم، دوستانم ۱۰ میلیون تومان پول را نیز سرقت کرده بودند. به من گفتند اگر بمانم دستگیر می‌شوم و کسی حرفم را باور نمی‌کند که قتل را من مرتکب نشده ام. از ترس فرار کردم و دو شب در پارکی در کرج خوابیدم و دو شب هم در پارکی در تهران، شب پنجم به محل برگشتم تا سر و گوشی آب بدهم و ببینم ماجرا از چه قرار است که بازداشت شدم.

 

اگر جنایتی مرتکب نشده‌ای پس چرا به قصاص محکوم شدی؟

وقتی بازداشت شدم تنها یکبار از ترس گفتم که قتل را من مرتکب شده ام. اما بعد از آن منکر قتل شدم چون واقعاً جنایتی انجام نداده بودم. اما اولیای دم از من شکایت کردند و مدعی شدند چون من کلید داشتم قاتلان را به پاساژ راه داده ام. دادگاه من و دو همدستم را به قصاص محکوم کرد.

 

از سرنوشت دوستانت خبر نداری؟

آنها شناسایی نشدند. دادگاه هم حکم غیابی داد. دیوانعالی کشور هم حکم قصاص مرا تایید کرد. قرار بود چهارشنبه پای چوبه دار بروم که واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران وارد عمل شدند.

 

خانواده مقتول به تو ۴ ماه مهلت دادند؟

بله. اما به شرط پرداخت دیه. ولی من توانایی پرداخت این پول را ندارم. کسی را هم ندارم که بتواند این پول را جور کند. در این مدت که در زندان بودم به دارالقرآن رفتم و چند جزء از قرآن را هم حفظ کردم. لباس‌های زندانی‌ها را می‌شستم و کارهایی انجام می‌دادم تا بتوانم درآمدی داشته باشم.

 

خواب مقتول را ندیدی؟

بارها. هربار که به خوابم می‌آید می‌خندد به او می‌گویم تو می‌دانی من بی‌گناه هستم لطفا به پدر و مادرت بگو تا مرا ببخشند. او می‌خندد و می‌گوید مشکلی نیست و همه چیز حل می‌شود. با دیدن این خواب‌ها خوشحال و امیدوار می‌شوم. در این مدت مدام برای مقتول خیرات دادم. تمام این ۱۵ سال در هراس بودم. سه‌شنبه‌ها که محکومان قصاص را به انفرادی می‌برند تا حکم را اجرا کنند با خودم می‌گویم سه‌شنبه بعدی نوبت من است و با این عذاب روزهایم را می‌گذرانم.

 

 

iran-newspaper.com
  • 18
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش