جمعه ۲۴ اسفند ۱۴۰۳
۱۲:۱۰ - ۲۳ تير ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۴۰۱۴۴۷
جرم و جنایت

جوانی که در هنگام سرقت نابینا شد، درخواست دیه کرد

جوانی که مدعی است برای فرار از دست سارقان، یکی از آنها را مجروح کرده و باعث کوری چشمش شده است، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. 

به گزارش شرق، دو سال قبل چند شهروند به مأموران پلیس گزارش دادند درگیری منجر به جرحی در بازار تهران اتفاق افتاده است. بلافاصله مأموران پلیس در محل حاضر و متوجه شدند جوانی از ناحیه صورت، مجروح شده است. بلافاصله اورژانس مرد مجروح را به بیمارستان منتقل کرد و تحقیقات آغاز شد. 

دوستان جوان مجروح به پلیس گفتند شخصی به نام پیمان به دوستشان حمله کرده و او را با چاقو زده است. مأموران، پیمان را بازداشت کردند. او به پلیس گفت: من بازاری هستم و درآمد خوبی دارم. بعد از تعطیلی بازار، مدارک و پول‌هایم را جمع می‌کردم و به خانه می‌رفتم.

 روز حادثه بعد از اینکه بازار تعطیل شد، با دوستانم به قهوه‌خانه رفتم تا قلیان بکشم. بعد از اینکه بیرون آمدیم، چند جوان به سمت من حمله کردند. آنها می‌خواستند کیفم را بگیرند. در کیفم مقدار زیادی چک، پول و مدارک دیگر بود؛ به همین دلیل مقاومت کردم. جوان مجروح که بعدها فهمیدم نامش یوسف است، به من حمله کرده بود. او وقتی دید مقاومت می‌کنم، من را روی زمین هل داد. دوستانم در حمایت از من وارد دعوا شدند. یکی از آنها دستم را گرفت و بلندم کرد، دوستم چاقو کشید تا سارقان بترسند و بروند؛ اما آنها دوباره حمله کردند. من هم چاقو را از دوستم گرفتم و به سمت مرد سارق پرت کردم که چاقو به صورتش برخورد کرد و باعث شد چشمش آسیب ببیند؛ بعد هم او را به بیمارستان بردند.

 بعد از بهبودی نسبی یوسف، جوان مجروح، از او بازجویی شد و گفت: ما  کاری به پیمان نداشتیم و داشتیم از آنجا رد می‌شدیم که او به سمت ما حمله کرد و من از خودم دفاع کردم. از او شکایت دارم و درخواست مجازات متهم را دارم. 

پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه رسیدگی، بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، شاکی در جایگاه قرار گرفت. او گفت: گفته‌اند من می‌خواستم کیف را بدزدم، حالا که ندزدیده‌ام و متهم و دوستانش هم من را زده‌اند. اگر آنها من را رها می‌کردند، فرار می‌کردم و می‌رفتم؛ ولی رهایم نکردند و باعث شدند چشمم کور شود.

 این اتفاق زندگی من را نابود کرد. آینده‌ام تحت تأثیر قرار گرفته است؛ حالا دیگر نه می‌توانم شغل درستی برای خودم پیدا کنم و نه دختری حاضر می‌شود با نقص عضوی که دارم، با من ازدواج کند. من شغل خوبی داشتم که به خاطر کوری چشمم شغلم را از دست دادم؛ چون به هر دو چشم برای انجامش نیاز داشتم. البته حالا هم درخواست قصاص ندارم، این کار را نمی‌توانم بکنم. من درخواست دیه دارم و از دادگاه می‌خواهم علاوه بر دیه، هزینه‌های درمان را که برای چشمم انجام گرفته است نیز از متهم برای من بگیرد. 

سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام واردکردن ضربه عمدی به چشم مرد شاکی را رد کرد و گفت: سوابق این مرد نشان می‌دهد او سارق است. من اصلا او را نمی‌شناختم. با دوستانم از قهوه‌خانه بیرون آمدم که به سمت ما حمله کردند. آنها دقیقا به سمت من آمدند؛ چون از قبل من را تحت نظر داشتند و می‌دانستند هر روز مدارک و پول‌هایم را با خودم از کارگاه بیرون می‌آورم. کاملا مشخص بود این افراد با اطلاعات و آگاهی کامل درباره من، سراغم آمده‌اند؛ چون بین چند فردی که آنجا بودند، فقط به من حمله کردند. شاکی و دوستانش سعی کردند کیفم را بگیرند که من ندادم و با آنها درگیر شدم.

آنها هم من را روی زمین پرت کردند و خواستند روی من بیفتند و مرا بزنند و کیفم را بگیرند که دوستانم به کمکم آمدند. آنها من را از دست این سارقان نجات دادند؛ اما یوسف و دوستانش رها نمی‌کردند، دوباره به سمت من حمله کردند و این‌بار چاقوی دوستم را گرفتم و به سمت یوسف پرت کردم که چاقو به چشمش برخورد کرد و دچار خونریزی شد بعد هم بلافاصله به پلیس و اورژانس خبر دادیم. ما قصدی برای آسیب‌رساندن به یوسف و دوستانش نداشتیم؛ ضمن اینکه بعد از این حادثه، دوستان یوسف یک‌دفعه پا به فرار گذاشتند. اگر آنها نیتی برای سرقت نداشتند و حرف‌های یوسف درست است، چرا دوستانش وقتی متوجه شدند ما با پلیس تماس گرفته‌ایم، فرار کردند.

متهم در پاسخ به این سؤال که چرا از چاقو استفاده کرده و اصلا چرا چاقو همراه داشته است، گفت: من چاقو نداشتم، دوستم چاقو داشت و او هم به خاطر شغلی که دارد، چاقو ابزار کارش است. ما برای دعوا نرفته بودیم؛ اما وقتی دیدیم نمی‌توانیم از دست یوسف و دوستانش فرار کنیم، دوستم برای اینکه آنها را از من دور کند، چاقو کشید و در این هنگام من هم که دیدم یوسف در حال حمله دوباره به من است، چاقو را به سمت او پرتاب کردم. چاقو را کسی به من نداد، من خودم آن را از دوستم گرفتم. هیچ قصدی هم برای آسیب‌رساندن به یوسف نداشتم. اگر او من را رها می‌کرد، هرگز دست به چاقو نمی‌بردم؛ اما یوسف مُصِر بود کیف را بگیرد و من را به‌شدت کتک زد. متهم در آخرین دفاع گفت: از کاری که کرده‌ام ناراحتم و درخواست بخشش دارم. با اینکه از خودم دفاع کردم و قصدم کورکردن یوسف نبود، از آسیبی که به او وارد کردم، پشیمانم. هیئت قضات با پایان گفته‌های متهم و وکیل‌مدافع او، برای تصمیم‌گیری در این زمینه وارد شور شدند.

  • 10
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۸
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش