صورتهاي زخمي و خونآلود يكييكي روي برانكارد وارد اتاق تروماي بيمارستان امام حسين(ع) ميشوند. هنوز شوك واژگوني نيمهشب اتوبوس در چشمهايشان است، سرهايشان را تكان ميدهند و با چشمهاي نيمه باز رفت و آمد آدمهاي دوروبرشان را تماشا ميكنند.
گاهي نگاهشان به سقف ميافتد مات و مبهوت اندكي دستها و بدنهايشان را تكان ميدهند تا فرق ميان رويا و حقيقت تصاوير اطرافشان را بدانند. شب گذشته آنها مسافران اتوبوس كرج به ساري بودند. مسافران اين سفر هم مثل تمام سفرها روي صندلي خواب يا بيدار نشسته بودند و غرق در افكار و خوابهايشان بودند.
ساعت ٢:٣٠ بعد از نيمهشب ناگهان اتوبوس از مسير منحرف شد و تلو، تلوخوران به داخل دره محور تهران-جاجرود در منطقه سعيدآباد سقوط كرد. ١١ نفر از مسافران كشته و ٢٧ نفر نيز مجروح شدند. از ٢٧ مصدوم ١٧ نفر مرد و ٩ نفرشان زن بودند. هنوز دو هفته از واژگوني اتوبوس دختران دانشآموز هرمزگاني و كشته شدن ٩ نفرشان نميگذرد كه اين حادثه تلخ اتفاق افتاده است.
در روزهايي كه مسوولان در حال تدوين گزارشهاي متعدد براي چرايي اين حادثه و راههاي پيشگيري از حوادث جادهاي هستند ١١ نفر در جادههاي كشور جان باختند. جالب اينجاست كه علت هر دو حادثه از زبان مسوولان عدم توجه به جلو توسط راننده اتوبوس عنوان شده است. مديركل پزشكي قانوني استان تهران ديروز در خبرها اعلام كرد خانواده يازده كشته شده اتوبوس-كرج ساري براي شناسايي اجساد به پزشكي قانوني استان تهران مراجعه كنند. تعداد كشتهها ١٠ نفرد مرد و يك نفر زن است.
اتوبوس چندبار لبه پرتگاه رفت و برگشت تا واژگون شد
صبح ديروز مصدومان حادثه را به بيمارستانهاي امام حسين(ع)، شهداي تجريش، شهيد فيروزگر، شهيد لواساني و بعثت نيروي هوايي منتقل كردند. حالا از يازده بيماري كه براي مداوا به بيمارستان امام حسين آوردهاند ٥ بيمار در اتاق تروما بستري شدهاند؛ مصدوماني كه همگي صورتهايشان زخمي است و كمرهايشان با كمربندهاي طبي بسته شده است.
مسوول قضايي و ماموران نيروي انتظامي به اتاق آمدهاند تا از بيماران درباره چگونگي تصادفشان سوال كنند. بعضي قادر به صحبت كردن نيستند و تنها دو سه نفر ميتوانند درباره حادثهاي كه شب گذشته بر سرشان آوار شد صحبت كنند. همراهان بيماران از ساري يكي يكي از راه ميرسند و در نخستين نگاه به صورت مصدومانشان اشك ميريزند. آرشيار فارغي ٨ ساله با سر باندپيچي شده و صورت خوني كنار تخت مادرش ايستاده.
دست به سرش ميكشد و ميگويد: «سرم خورده به آهن اتوبوس سه تا بخيه زدن.» نگران است چون حال مادرش خوب نيست. مهرههاي كمر و گردنش شكسته و تمام تنش پر از زخم و كبودي است. زخمهايي كه خونريزياش را باند پانسمانهايي كه در گوشه گوشه صورت و دست و بدنش چسباندهاند كنترل ميكند.
روي نوار كاغذي دور دستش نوشته: فاطمه اسكندري زن ٤٢ ساله. به سختي نفس ميكشد. پارگي گوشه ابروي سمت راستش را با چندين بخيه روباز به هم چسباندهاند. خواهر همسرش ميگويد: «صبح زود به ما تلفن زدند كه اتوبوسشان ساعت ٢:٣٠ در جاجرود چپ كرده.
همان وقت راه افتاديم برويم كه گفتند بياييد بيمارستان. از ساعت ٤ صبح اينجاييم. خيلي درد داشت. صبح آمدند مرفين زدند و رفتند. الان ٨ ساعت است كه منتظريم تا دكتر بيايد و كمرش را معاينه كند. گفتند عكس نخاع و گردنش را گرفتيم، گفتند ممكن است مشكل داشته باشد. » فاطمه درباره حادثه ميگويد: «ساعت ٢ و نيم شب بود. همه خواب بودند. ناگهان اتوبوس شروع كرد به تكان خوردن.
راننده نميتوانست اتوبوس را ثابت نگه دارد. من صندلي پشت راننده نشسته بودم. يكي از مردها كه نميدانم رديف چندم نشسته بود فرياد زد: بيدار شد! بيدار شد! راننده خواب بود. دره هم كنارمان بود. از داخل شيشههاي اتوبوس ميديدم كه چندبار تا لبه دره رفتيم و دوباره فاصله گرفتيم. ناگهان اتوبوس داخل دره افتاد. ديگر چيزي نفهميدم. خودم را همراه پسرم ديدم كه از اتوبوس پرتاب شديم بيرون.
من پسرم را بغل كرده بودم. به خاطر همين بيشتر شيشه خردهها توي بدن و سروصورت من رفت.» تاثير مرفيني كه ٨ ساعت پيش تزريق كردهاند كمكم دارد از بين ميرود و فاطمه زير لب ناله ميكند. خواهر همسرش بدو بدو ميدود تا به يكي از پرستارها بگويد تا دوباره به او مرفين بزنند.
تخت راضيه ارهمي جلوي در اتاق است. روي بينياش يك ماسك اكسيژن گذاشتهاند و به سختي نفس ميكشد. دخترش بالاي سرش ايستاده و منتظر دكتر است كه بيايد. ميگويد ساعت ٣ صبح خبردار شديم و ساعت ٥ صبح اسم مادرم را ميان مصدومان حادثه ديديم. از كرج راه افتاديم آمديم. صورت راضيه ارهمي هم پر از پارگي و خون است. چشم سمت چپش كبود و ورم كرده است. وضعيت بيماران ديگر هم همين طور است.
آرام آرام اشك ميريزد و گاهي پلكهايش را به هم فشار ميدهد. ميگويد: «خواب بودم و بيدار شدم ديدم اتوبوس روي آدمها افتاده. هر كدام يك جايشان پر از خون بود. نميدانستم بيهوش بودند يا مردهاند. نميدانستم خودم مردهام يا زندهام. وقتي ماموران اورژانس آمدند فهميدم اتوبوسمان چپ كرده.» دختر جوان كنار مادر ايستاده. اشكهايش را پاك ميكند و ميگويد: «ماموران اورژانس دير براي كمك رسيده بودند. مادرم و چند نفر ديگر با چشمهاي باز مرگ چند نفر را ديدهاند.»
مادر ميگويد: «مرگ پشت پلكهايمان بود» يكي ديگر از مصدومان حادثه نيز مردي ميانسال است كه دختران برادرش براي پيگيري مداواي او به بيمارستان آمدهاند. دختر جوان ميگويد: «ساعت ٧ صبح از تلگرام متوجه شديم كه عمويمان از مصدومان حادثه است و او را به بيمارستان امام حسين(ع) آوردهاند. كمر عمويش آسيب فراوان ديده و صداي نالههايش از بيرون اتاق تروما هم شنيده ميشود.
برادرزادهاش در حال خواندن خبرهاي تلگرامي است كه ميبيند يكي از مسوولان اعلام كرده حادثه به علت نقص فني در سيستم ترمز اتوبوس بوده است. محكم با دست به پيشانياش ميزند و با صداي بلند ميگويد: « يعني اتوبوسي كه ترمز نداره را ميفرستند تو جاده؟ به خدا اين مسافرها قصد خودكشي نداشتن. همشون آرزو داشتن، اميد داشتن برسن پيش خانوادشون.» سردار محمد حسين حميدي؛ رييس پليس راه راهور ناجا گفت: سرعت اتوبوسي كه در آبعلي به دره سقوط كرده در لحظه سقوط۵۰ كيلومتر بر ساعت بوده است. هر دو راننده اتوبوس زنده هستند.
برابر گزارش سامانه سپهتن سرعت اتوبوس ۲۰ ثانيه قبل از سقوط ۵۹ كيلومتر بر ساعت و مجاز و همچنين ساعت رانندگي راننده نيز مجاز بوده است. سرهنگ نادر رحماني؛ رييس مركز اطلاعات و كنترل ترافيك پليس راهور ناجا نيز درباره علت اين حادثه به مهر گفت: علت حادثه نقص فني سيستم ترمز بوده است. جعفري دولتآبادي؛ دادستان تهران نيز در محل حادثه حاضر و دستور فوري براي تشكيل پرونده قضايي صادر كرد. دادستان تهران از سرپرست دادسراي ناحيه چهار تهران خواست براي رسيدگي سريع و دقيق به اين پرونده، بازپرس ويژه تعيين و از رانندگان اتوبوسها، سرنشينان مصدوم و مطلعين حادثه به قيد فوريت تحقيق به عمل آيد.
- 17
- 6