دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۳:۳۰ - ۲۹ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۶۷۴۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

حمید گودرزی: از نقش‌های متفاوت استقبال می‌کنم

حمید گودرزی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

حمید گودرزی، ستاره سال‌های نه‌چندان دور تلویزیون است. بازیگری که نقش‌آفرینی‌هایش در مجموعه‌های جوان‌پسند و نوآورانه دهه ۸۰ خیلی زود به چشم آمد و او را به ستاره‌ای تبدیل کرد که مخاطبان بازی‌اش را با علاقه دنبال می‌کردند.

 

«دانی و من»، «مسافری از هند»، «تب سرد» و «کمکم کن» پرمخاطب‌ترین این مجموعه‌ها در آن سال‌ها بودند. با این حال گودرزی خیلی زود از تلویزیون فاصله گرفت و شاید طمع ستاره شدن در عالم سینما، دوران درخشش او را در قاب کوچک تا اندازه‌ای بی‌فروغ کرد.

 

او حالا و پس از مدتی دوری از تلویزیون، دوباره به فعالیت در این رسانه فراگیر برگشته و این بار در قالب نقش‌هایی متفاوت‌تر از گذشته ظاهر می‌شود؛ نقش عطا در «بچه‌های نسبتا بد»، پلیس «گشت ویژه» و حالا مردی ورشکسته در مجموعه مناسبتی «هاتف». گودرزی از تجربه این دوران تازه‌اش می‌گوید.

 

سوالاتم را با ایفای نقشتان در مجموعه تلویزیونی هاتف شروع می‌کنم. جذابیت اصلی نقش دانیال برایتان چه بود و چه عاملی برای حضور در این مجموعه ترغیبتان کرد؟

دانیال، نقشی خاکستری بود و نقاط مثبت و منفی را در کنار هم داشت. تهیه‌کننده کار (نعمت چگینی) هم از قدیم با من دوست است و برای بازی در این مجموعه دعوتم کرد.

 

البته با داریوش یاری (کارگردان) تجربه همکاری نداشتید. کارگردانی او را در طول ضبط کار چطور دیدید؟

خوب بود. داریوش یاری مردی خوب، دوست‌داشتنی و انسانی صبور است. ضمن این‌که کارش را هم خیلی خوب انجام داد و نتیجه‌اش را در این شب‌ها روی آنتن دیدیم.

 

همان‌طور که خودتان هم اشاره کردید، دانیال شخصیتی است که به نسبت نقش‌های دیگرتان تا حدی متفاوت‌تر است. این تفاوت را قبول دارید؟

بهتر است این را من نگویم. تفاوت‌ها را باید مردم تشخیص بدهند و بهتر است خودم قضاوتی نداشته باشم.

 

این‌طور به نظر می‌رسد که دانیال شخصیتی است که در قصه تا حدی زیر سایه همسرش قرار دارد و حتی می‌توان گفت آسیب‌پذیر و شکننده است...

بله، درست است. البته در ابتدای داستان چنین است و در ادامه می‌بینیم که ابعاد دیگر شخصیتش هم نمایان شده و به شکلی بهتر برای مخاطبان ترسیم می‌شود.

 

گمان می‌کنم در این مجموعه برای اولین بار با خانم بروفه همبازی شدید؛ درست است؟ این تجربه همکاری مشترک را با هم چگونه دیدید؟

بله، پیش از این سابقه بازی با ایشان را نداشتم و مجموعه هاتف اولین تجربه بازی مشترکمان بود.

 

شما پیش از این هم بازی در سریال‌های مناسبتی را در ماه رمضان تجربه کرده بودید. با توجه به این‌که هاتف مجموعه محرمی بود، فضای مناسبتی بودن آثار را در این ماه چطور ارزیابی می‌کنید؟ بازی در این حال و هوای معنوی چه حسی دارد؟

به نظرم این جو مناسبتی بودن روی بازی خود بازیگر خیلی تاثیری ندارد و تازه هنگام پخش مجموعه در این ایام ویژه است که تاثیراتش را می‌بینیم. با این حال من هم معتقدم که پخش قسمت‌های مختلف مجموعه در چنین روزها و شب‌هایی حال‌وهوایی ویژه‌تر دارد و می‌شود این حال معنوی را حس کرد.

 

با نگاهی به کارنامه‌تان، می‌توان این مساله را حس کرد که گویی در سال‌های اخیر سعی کرده‌اید سراغ فضایی متفاوت بروید و نقش‌هایی متمایز را تجربه کنید. آیا این تصمیم عمدی بوده یا به طور ناخودآگاه در این مسیر تازه قرار گرفتید؟

بله، به دنبال ایجاد تغییر و تنوع در کارنامه بازیگری‌ام هستم و تا جایی که مجالش فراهم باشد و امکانش رخ دهد، کوشیده‌ام هر بار به دنبال نقش‌هایی متفاوت‌تر بروم.

 

در این دوران جدید بازیگری، بیشتر به دنبال چه نوع نقش‌هایی هستید؟ مثبت یا منفی؟

همان‌طور که گفتم، هر چه متفاوت‌تر باشد بهتر است و فعلا نقش خاصی را در ذهن ندارم.

 

به طور کلی وقتی نقشی به شما پیشنهاد می‌شود، براساس چه ضوابط و معیارهایی آن را می‌پذیرید؟

ابتدا فیلمنامه را می‌خوانم تا ببینم چقدر برایم جذاب است. این برایم مهم‌ترین نکته است. مثبت و منفی بودن نقش خیلی ملاک نیست و قبل از هر چیز به جذابیت کار فکر می‌کنم.

 

جدی یا طنز بودن کار چطور؟ برایتان تفاوت می‌کند؟

خیلی نه، ولی ترجیحم بازی در نقش‌های جدی است و این جنس آثار را بیشتر دوست دارم.

 

البته در تلویزیون بازی در نقش‌های طنز را فقط یک‌بار و آن هم با «دانی و من» تجربه کردید و دیگر نقش‌های طنزتان عمدتا محدود به عالم سینما مانده‌اند. بازی در این نقش‌ها برایتان تجربه خوبی نبود؟

بله، در تلویزیون خیلی کار طنز نداشتم و نقش‌هایم با حال و هوای طنز بیشتر در سینما بود. اتفاقا چرا، تجربه خوبی برایم بود و مردم هم این فیلم‌ها را دوست داشتند.

 

با وجود همه این اتفاقات از مسیری که تاکنون در کارنامه بازیگریتان طی کرده‌اید، رضایت دارید؟ آیا همه انتظاراتتان از حضور در این عرصه برآورده شده است؟

خدا را شکر می‌کنم و همیشه توکلم به اوست. طبیعتا نمی‌توانم به طور کامل رضایت داشته باشم. تا همین‌جای مسیر خدا را شکر می‌کنم و امیدوارم که در آینده هم اتفاقات بهتری برایم بیفتد.

 

به‌طور ویژه منتظر چه اتقاقی هستید؟

یک اتفاق خوب. یک کارگردان و فیلمنامه خوب و در مجموع کاری درخشان و تماشایی.

 

بین بازی در تلویزیون و سینما هم تفاوتی قائل هستید؟

قالب سینما را دوست دارم؛ ولی معتقدم که تلویزیون وسعت و برد بیشتری دارد و در سراسر کشور دیده می‌شود. تلویزیون و سینما هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارند و بازی در هر عرصه جذاب است.

 

شما طی دوره‌ای ستاره بلامنازع تلویزیون بودید. اتفاقا این شب‌ها همزمان با پخش هاتف، مجموعه موفق «تب سرد» از تلویزیون در حال پخش بود و مقایسه بازیتان در این دو مجموعه، جالب به نظر می‌رسید. آن دوران اوج برایتان چه حسی داشت؟ الان نسبت به آن چه حسی دارید؟

بالاخره زندگی بالا و پایین دارد و این اتفاق و افت‌وخیزها ممکن است برای هر کسی رخ بدهد. نگاه خاصی نسبت به آن دوران ندارم و مقایسه‌ای انجام نمی‌دهم.

 

دلیل فاصله گرفتن ناگهانی‌شما از تلویزیون چه بود؟

نمی‌دانم چه بگویم. به هر حال مشغله‌هایی هست که در زندگی هر کسی رخ می‌دهد. الان هم که برگشته‌ام و مجموعه‌ام بتازگی روی آنتن بود، لذا این فاصله دیگر معنایی ندارد. البته طی آن دوران خودم هم به فعالیت تمایل کمتری داشتم.

 

این روزها مشغول چه کاری هستید؟

فعلا در مجموعه «پاهای بی‌قرار» به کارگردانی منوچهر هادی بازی می‌کنم. در این مجموعه که برای پخش از شبکه پنج سیما آماده می‌شود، فضای تهران قدیم بازسازی شده است. این مجموعه فیلمنامه خوبی هم دارد و به نظرم یکی از بهترین آثار تلویزیونی امسال خواهد شد. بشدت منتظر آماده شدن و پخش این اثر هستم.

 

و شما در این مجموعه چه نقشی را ایفا می‌کنید؟

من در نقش یک جوان شیرینی‌فروش به اسم نادر هستم. قصه مجموعه در تهران سال ۱۳۵۶ می‌گذرد و در آن، گریم و لباسی متفاوت با تمام نقش‌های قبلی‌ام دارم.

 

 

 

jamejamonline.ir
  • 13
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش