دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۳:۲۲ - ۰۱ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۰۱۸۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

سعید تهرانی: لادن طباطبایی فرزند اوتیسمی ام را کتک می‌زد

بازیگران مشهور,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
 بازیگر، تهیه کننده و کارگردان سینما و تلویزیون گفت: لادن طباطبایی به گمان این که دخترمان لجبازی می کند با شعار فرزند عزیز است و تربیت آن عزیزتر دخترمان را تنبیه بدنی می کرد و دائم فرزندم را کتک می‌زد.

به گزارش میزان، سعید تهرانی بازیگر و همچنین کارگردان و تهیه کننده تلویزیون و سینما است که در سال ۱۳۵۲ در تهران متولد شده است.

 

وی در مجموعه های تلویزیونی و فیلم های بسیاری حضور داشت اما بعد از یک برهه زمانی از فضای بازیگری فاصله گرفته و وارد عرصه تهیه کنندگی و کارگردانی شد و بعد از آن ناگهان به طور کلی از دنیای سینما و تلویزیون جدا شد.

 

اما حال غیبت این هنرمند کمی طولانی شده است، به همین خاطر به سراغ وی رفته و  حال هوای این روزهای زندگی کاری و شخصی این هنرمند را جویا شده است که در ادامه خواهید خواند:

 

شما مدتی است که از عرصه هنر فاصله گرفته اید، از فعالیت های خود در این روزها بگویید

تهرانی: در حال حاضر فیلمبرداری یک اثر سینمایی به نام "چرخ و فلک" به کارگردانی و تهیه کنندگی خودم به پایان رسیده است و ساخت موسیقی آن در مراحل پایانی قرار دارد. اثر دیگری به نام "دختران دم بخت" به کارگردانی منشی زاده و تهیه کنندگی خودم نیز برعهده دارم که در مراحل پایانی فیلمبرداری است. فیلمبرداری  چرخ و فلک ۲ سال و نیم تا ۳ سال پیش تمام شد اما چون مشکلات خانوادگی داشتم و از فرزند اوتیسمی ام نگهداری می کردم متوقف ماند.

 

شما سابقه خوبی در تولید و تهیه دارید از تجربیاتتان برایمان بگویید

تهرانی: در ساخت فیلم در ایران رکورد دار هستم به این شکل که ۷ تله فیلم با شبکه ۵ قرارداد بستم و این آثار در مدت  ۶ ماه نوشته، تولید و پخش شده است و ۵ تله فیلم در هر جشنواره که حضور داشتند جایزه دریافت کردند. آقای ضرغامی تقاضا کردند که زیر نویس انگلیسی برای این تله فیلم ها بگذارم که وی این فیلم ها را به مهمانان خارجی هدیه می دادند.

 

شخصی مثل محمدرضا شفیعی که من برای او احترام زیادی هم قائلم برای ۴ تا ۵ سال آینده نیز سریال و تله فیلم دارد اما موسسه فیلمسازی من و امثال من بیکار شده اند در حالی که وقتی تهیه کننده موسسه رسمی دارد باید کار سراغ تهیه کننده بیاید اما این اتفاق روی نمی دهد و به تحصیلات و مهارت اهمیتی داده نمی شود.

 

در فضای حرفه ای هنر  برخلاف آن چه که در ارتباط تصویری می بینیم هنرمندان یاد هم نمی کنند. از سینما، تلویزیون و رسانه ها هزینه شده و هنرمند شناخته و محبوب می شود اما وقتی مسئله ای برای یک هنرمند پیش می آید هنرمندان دیگر خوشحال می شوند و از سرمایه هنر یعنی هنرمند حفاظت نمی شود.

 

 وضعیت فعلی تولیدات را چگونه می بینید؟ 

تهرانی: برنامه "دورهمی" مهران مدیری و "خندوانه" رامبد جوان برای تلویزیون و مردم مهم است و در کمدی وقتی این دو هنرمند توانمند هستند پرچمی هم به من داده شود من قبول نمی کنم اما فیلم های هیجانی اعم از پلیسی و اکشن می توانم بسازم. متاسفانه آن کس که تخصص و علاقه  فیلمسازی در ژانر تاریخی دارد در ژانر اجتماعی و آن فیلمساز که در ژانر اجتماعی تخصص و علاقه دارد در ژانر تاریخی به فیلمسازی مشغول است. اگر در ژانرهای مختلف از جمله پلیسی، اکشن، اجتماعی و تاریخی یک مهران مدیری و رامبد جوان داشتیم مشکلی وجود نداشت اما به این ژانر هم اهمیتی داده نمی شود.

 

از فعالیت هایتان در سینما برایمان بگویید

تهرانی: با دارا بودن موسسه فیلمسازی و تجربه تهیه کنندگی در آثار متعدد به دنبال ساخت فیلمی با مشارکت کشور مالزی هستم.بارها به وزارت ارشاد نامه نوشته ام که من در فیلمسازی تجربه دارم، تهیه کننده کارهای خودم بوده ام، علم و تحصیلات دانشگاهی دارم اما این امتیازات کمکی به من نکرده است. از آثار تعریف می کنند اما می گویند شما باید یا کارگردانی یا تهیه کنندگی را برعهده داشته باشید. وقتی من هزینه کار را برعهده دارم و امکانات هم فراهم است به چه دلیل باید کار و هزینه تولید اثر را به دیگری بسپارم. من اهل رانت، کمک از دولت، بخش خصوصی و افراد نیستم و با سرمایه خود فیلم می سازم اما به من می گویند شخصی سوری را به عنوان تهیه کننده معرفی کنید. این دروغگویی است و من نمی توانم گناه کنم چون برخلاف شرع اسلام است. چنین معصیت بی لذتی را نمی خواهم. آن هم وقتی مدیران ارشاد را به مالزی بردم و کار را تایید کردند. 

 

یکی از موضوعاتی که این روزها در سینما رواج دارد وضعیت بازیگری و حضور بازیگرانی است که در همه فیلم ها حضور دارند. نظرتان در این باره چیست؟

تهرانی: در وضعیتی قرار داریم که تعداد محدودی بازیگر مشغول به کار هستند و سایر بازیگران جلوی خانواده خود شرمنده شدند و از بین ما رفتند. حسن جوهرچی و عارف لرستانی جوان هایی بودند که اسم و رسم داشتند و از دنیا رفتند در این میان کسانی هم که اسم و رسم نداشتند ولی می توانستند بازی کنند آن ها هم در حال فوت یکی پس از دیگری هستند. این مرگ و میرها به خاطر فشار ناشی از وضعیت بیکاری است که کسی نمی داند. کسی که مدتها بازی کرده اند کنار گذاشته می شوند و از بازیگران جدید در فیلم ها استفاده می کنند.

 

بازیگران خانم را در فیلم ها بازی می دهند، بعد از دو تا سه فیلم این افراد احساس بازیگری می کنند و بعد کنار گذاشته می شوند. این افراد برای این که اسمشان روی زبان ها بیفتد نیاز به حواشی ای که پشت آن ها ساخته می شود دارند و چاره ای هم ندارند وقتی به عنوان بازیگر در آثار استفاده نمی شود. خدایی که همه ما را آفریده و ناظر به اعمال ماست می فرماید وقتی از دری مشکلات اقتصادی وارد شد از در دیگر مسائل اخلاقی اجتماعی و فرهنگی خارج می شود.

 

مشکلات زیادی در این عرصه وجود دارد که با توجه به گسترده بودن فعالیت های رهبرمان نمی توانیم انتظار داشته باشیم که ایشان در هر مسئله ای ورود کنند و ما فوق بشر باشند همان گونه که پیامبر اسلام(ص) فرمود من هم بشری مانند شما هستم. کار به جایی رسید که رهبر انقلاب از واژه آتش به اختیار استفاده کردند.

 

این روزها هنرمندان زیادی در هر مسئله ای ورود کرده و اظهار نظر می کنند. دلیل این وضعیت چیست؟ 

تهرانی: وقتی فردی هنرمند سینماست و در موضوع دیگری اعم از زلزله و سیاست و غیره اظهار نظر می کند نشانه بیکاری این هنرمند است.  وضعیت طوری شده است که اگر مسئله ای روی دهد مردم منتظر هستند که ببینند هنرمندان ما  درباره ماجرای اتفاق افتاده چه می فرمایند. سینما رسانه ثروتمند و شیکی است و فرد ۲ میلیارد پول ماشین می دهد که دیده شود و با ورود به سینما که رسانه خاص است و گروهی نیست خاص تر می شود اما واقعیت این است که بسیاری از فیلم ها با پول خود بازیگران ساخته می شود و در رسانه ها به دروغ می گویند ۴۰۰ میلیون تومان دستمزد گرفته ایم.بازیگر ۵۰۰ میلیون به تولید یک فیلم کمک کرده است و بعد می گوید ۴۰۰ میلیون دستمزد گرفته ام. این دروغ به مردم و گرفتن ژست های آنچنانی است.

 

سینما عرصه ای است که به واقع و به حقیقت یک هنرمند را بازیگر و محبوب می کند نه این که  با دروغ پردازی شناخته شوند. دو تا سه نفر در ایران هستند که هنر واقعی دارند و به جهت همین هنر خود هم در حال حاضر نان هنر و زحمت خود را می خورند. 

 

***این گفت و گو در ادامه به مسائل شخصی و خانوادگی سعید تهرانی رسید ...

سعید تهرانی همسر سابق لادن طباطبایی است. وی چند سالی است که از همسر سابقش لادن طباطبایی جدا شده است و در این مدت مصاحبه های مختلفی از سوی همسرش در رسانه ها و همینطور فضای مجازی درباره جدایی و مشکلات زندگی با  وی منتشر شده است.

 

طباطبایی در آخرین واکنش خود به جدایی اش از تهرانی در صفحه اینستاگرامش نوشته بود:

 

"دختر نازنینم، سها ...

من گناهکارم، چون سالها سکوت کردم، چون توهین و تحقیر شنیدم و آبروداری کردم، چون خواستم زندگی و آرامش تو را حفظ کنم. حقارت ها و تهمت هایی را تحمل کردم که هیچ انسان باشرافتی تاب نمی آورد. کسی که ۱۷ سال عاشقانه دوست داشتم، به ناجوانمردانه ترین روش ها مرا خرد کرد، غیراز حقوق قانونی خود هر راه و بیراهی را بکار گرفت:بازوان ستبر و بی سیم و موتور و ژست های پلیس مخفی و مرموز ... تهدید و ارعاب من و خانواده ام.... سکوت کردم.

 

پدر آبروی دختر است و این دشمن قسم خورده من، پدر تو و تنها عشق زندگی من بود. ۶ سال از جدایی ما گذشته و من هنوز اینهمه نفرت او را باور نمیکنم. تو دختر زیبایم، اگر نیاز فوری به رسیدگی و آموزش نداشتی، اگر در آستانه بلوغ زود رس حاصل از اوتیسم نبودی، من همچنان سکوت میکردم.

 

***اما حالا سعید تهرانی پس از سال ها سکوت خود را شکسته و از مسائلی که با لادن طباطبایی در زمان ازدواجشان داشته از نگاه خود صحبت کرده است.

 

 جریان واقعی زندگی شما با لادن طباطبایی چه بود؟

تهرانی: در اوایل تربیت فرزندم متوجه شدم که فرزندمان با اختلالی روبه رو است که ده سال قبل با واژه اوتیسم برای اولین بار آشنا شدم. با توجه به این که ۷۰ واحد روانشناسی در دانشگاه پاس کرده بودم به تحقیق درباره این بیماری پرداختم و تا حدودی اطلاعاتی کسب کردم. بیماران مبتلا به اوتیسم ظاهر خوب و سالم و سرزنده دارند اما اختلال در یادگیری دارند و تا دو سالگی تشخیص آن سخت است.

 

بازیگران مشهور,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بارها به لادن طباطبایی درباره رفتار با فرزندمان تذکر و سفارش کردم اما او به گمان این که دخترمان لجبازی می کند با شعار فرزند عزیز است و تربیت آن عزیزتر دخترمان را تنبیه بدنی می کرد تا بیشتر یاد بگیرد. بیمار مبتلا به اوتیسم مطلقا نباید تنبیه بدنی شود چون مانند گنجشکی می ماند که وقتی می ترسد جمع شده و کوچک می شود و پرواز یادش می رود. حتما تجربه داشته اید که در خیابان گنجشکی در حال پریدن است و نمی تواند پرواز کند وقتی او را در دست می گیرید و گرما و محبت دست شما را لمس می کند ناگهان بعد از بازکردن دستتان پرواز می کند. گنجشک چون پروازش به شکل غریزی است بر می گردد اما وقتی در حال آموزش به فرزند هستی و غذا خوردن را به سختی به او یاد می دهید، وقتی او را کتک بزنید از ترس دیگر آن یادگیری برنمی گردد.

 

من هرچقدر در این باره تذکر دادم طباطبایی کار خود را انجام داد و گوش نکرد با این که پرستار ۲۴ ساعته هم برای نگهداری دخترمان داشتیم و پنجشنبه ها شب پرستار به خانه می رفت و جمعه بر می گشت اما او برای همین چند ساعت نبود پرستار هم اعصاب نگهداری فرزندمان را نداشت و فرزندمان را کتک می زد. بعضی اوقات متوجه می شدم که فرزندمان حال دیگری دارد اما نمی دانستم چنین کاری می کند اما روزی که من این موضوع را با چشم خود دیدم تصمیم گرفتم که فرزندم را نجات دهم بنابراین از او خواهش کردم که نگهداری فرزند را به من بسپارد. سپس وی به امریکا رفت و با شرکت در سیمنارهای مربوط به بیماری اوتیسم متوجه شد که من درست گفته ام و از این که از این بیماری اطلاع داشتم تعجب کرده بود.

 

زندگی تان بعد از رفتن لادن طباطبایی در مرحله اول سفر به آمریکا  چگونه بود؟ 

تهرانی: برای نگه داشتن زندگی با لادن طباطبایی بسیار تلاش کردم. برخلاف آن چه لادن طباطبایی در رسانه ها اعلام کرده بود فرزندم را در سال ۹۱ رها کرد و به آمریکا رفت. من به تنهایی از دخترم نگهداری کردم و فعالیت خودم و موسسه فیلمسازی ام متوقف شد. این در حالی بود که مادرم هم برای نگهداری از دخترم به کمکم آمد و با توجه به این که نگهداری از بیماران مبتلا به اوتیسم دقت، سختی و صبوری زیادی نیاز دارد فشار زیادی به مادرم وارد شد و با توجه به این که ۴ مدال طلای ورزشی داشت در سلامت کامل در حالی که به حرف زدن با هم مشغول بودیم ناگهان درگذشت که شوک شدیدی بر من وارد شد.

 

بازیگران مشهور,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

در نهایت لادن طباطبایی یک سال و نیم پیش وقتی از آمریکا برگشت گفت که ویزای آمریکا گرفته و می خواهد دخترم را ببرد اما متاسفانه این کار را نیز انجام نداده بود و ویزایی نداشت بلکه وی ماه های زیادی را در ترکیه اقامت گزید تا ویزا دریافت کند و مجددا به آمریکا رفت. او در حال حاضر در آمریکا از دخترم سرپرستی می کند البته او قبلا هم با فرزندی که از  شوهر اولش داشت هم برخورد درستی نمی کرد. البته من از زندگی با لادن طباطبایی راضی بودم. او همسر خوب و نجیبی بود اما برای یک زندگی فقط زن بودن مهم نیست بلکه مادر بودن نیز مهم است. مسئله ای که شاید امروزه کمرنگ شده است. 

 

دلتان برای دختران تنگ نمی شود؟ 

تهرانی: دل شوره ها، نگرانی ها و دلتنگی پدر نسبت به دخترش امری طبیعی است و این حس فرزند و دختری با توجه به بیماری اوتیسم فرزندم و همچنین زندگی در تنهایی هایمان  با هم به مدت طولانی باعث شد وقتی دخترم از ایران و از خانه ام رفت تنهاتر شدم.

 

بیماری اوتیسم و شرایط حاکم بر این بیماری در کشور چگونه است؟  

تهرانی: از ایران گرفته تا کالیفرنیا هیچ جا مرکز آموزش اوتیسم درستی نداریم و این مراکزی که در کشور وجود دارد دروغین است چراکه بچه ها را اذیت می کنند و مفید نیستند. من در حال تحصیل در دکترای رشته روانشاسی بالینی هستم. فوق لیسانس تکنولوژی آموزشی دارم. به دنبال تاسیس موسسه ای مخصوص بیماران مبتلا به اوتیسم هستم یعنی مانند همان مرکز اوتیسم که دخترم در کالیفرنیا تحت آموزش و تحصیل است، به دنبال ساخت یک مجتمع بزرگ هستم که بتوانم برای بیماران اوتیسم کاری کنم. تقاضا کرده ام که خودم آن را بسازم  و اگر در زمان حیاتم ساخت آن میسر نشد در ورودی این موسسه پیکرم را دفن کنند تا کسانی که رجوع می کنند از روی قبرم بگذرند که این کار افتخاری برای من است.

 

 

  • 28
  • 8
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۹
غیر قابل انتشار: ۱۲
جدیدترین
قدیمی ترین
این آقا باید خجالت بکشند
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش