یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۱۳:۵۴ - ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۲۷۰۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

هومن حاجی‌عبداللهی: خروس‌باز می‌ماندم داماد نقی نمی‌شدم

هومن حاجی‌عبداللهی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

هومن حاجی‌عبداللهی از سری دوم سریال «پایتخت» با خانواده معمولی‌ها همراه شد. رحمت ابتدا یک خروس‌باز بود، اما از سری سوم به بعد این شخصیت از این شغل شریف! فاصله گرفت و نماینده قشر نوکیسه‌ای از جامعه شد که همیشه دوست دارند در چشم مردم باشند. رحمت به مرور و با تولید هر فصل از سریال پایتخت بیشتر به خانواده نقی معمولی نزدیک شد و نقش‌اش هم در قصه پررنگ‌تر و تاثیرگذارتر. حاجی‌عبداللهی در سری پنجم این سریال، آرایشگاه باز کرده و گریمش هم متفاوت از فصل‌های قبلی این سریال بود، حتی مش طلایی جلوی موهایش گاهی دستمایه شوخی نقی و اطرافیانش هم می‌شد. او در این فصل از سریال بیشتر از همیشه همراه خانواده نقی بود و به همین دلیل، درگیر اتفاقات عجیب و غریبی شد که شاید در خواب هم نمی‌دید. به بهانه بازی حاجی‌عبداللهی در سریال پایتخت ۵ با او به گفت‌وگو نشستیم.

 

رحمت جزو کاراکترهایی است که به مرور و در هر فصل از سریال پایتخت پخته‌تر شد. ابتدا خروس‌باز بود و حالا آن‌قدر در خانواده نقی جا گرفته که قرار است با فهیمه ازدواج کند. درباره روند حضور رحمت در پایتخت بگویید که ابتدا در قالب یک شخصیت فرعی وارد قصه شد، اما حالا خودش جزو کاراکترهای اصلی است و اتفاقات جدیدی را در روند قصه رقم می‌زند؟

طراح کار و شخصیت‌های این سریال محسن تنابنده است. هر اتفاقی که در این سریال برای کاراکترها رقم می‌خورد زاده فکر و خلاقیت اوست. تنابنده هر آنچه در ذهنش برای شخصیت‌های قصه طراحی می‌کند، در تعامل با خشایار الوند، نویسنده مجموعه پایتخت در میان می‌گذارد و او هم به نگارش درمی‌آورد. یعنی همه دیالوگ‌ها، اتفاقات، طراحی شخصیت‌ها، کی با کی ازدواج کند، چه مساله‌ای در قصه پیش بیاید و ... همه و همه حاصل این همکاری است.

 

رحمت مثل فصل‌های گذشته سریال پایتخت برایش اتفاقات عجیب و غریب می‌‌افتد. من این افتخار را دارم که با آقایان مقدم، تنابنده و دیگر دوستان سریال پایتخت همکاری کنم. مردم در پایتخت۵ هر آنچه را دوست دارند، دیدند و بازخورد بالای مخاطبان نشان داد مجموعه را خیلی دوست دارند. همچنین نظرسنجی‌ها گواه بر این است این سریال تلویزیونی پربیننده‌ترین برنامه نوروز ۹۷ تلویزیون بود. من هم نقشم را در سریال پایتخت خیلی دوست دارم و سعی می‌کنم بخوبی از عهده‌اش برآیم.

 

به نظرتان اگر رحمت خروس‌باز می‌ماند، موقعیت‌ها و فرصت‌های بیشتری در قصه برایش خلق نمی‌شد.

این موضوع را چه کسی می‌گوید و بر چه اساسی؟

 

من به عنوان مخاطب سریال پایتخت می‌گویم. به نظرم رحمت در حرفه خروس‌باز، فرصت‌های طنازی بیشتری داشت؟

موافق نیستم. اگر رحمت خروس‌بازی می‌ماند این شخصیت تک‌بعدی می‌شد. شاید در قصه جای پرداخت بیشتر هم نداشت یا نمی‌توانست خیلی در خانواده نقی راه پیدا کند. به نظرم تغییر شغل برای شخصیت رحمت لازم بود و این شخصیت را از تک‌بعدی خارج کرد. ضمن این‌که موقعیت طنازی در حرفه‌های دیگر برای رحمت بیشتر شد و همین به نمک شخصیت اضافه کرد.

 

پس فکر می‌کنید این تغییر شغل، رحمت را از تک‌بعدی بودن خارج کرد؟

بله، چون در غیر این صورت خیلی کشش نداشت تا در قصه بماند.

 

شما از نقش تنابنده صحبت کردید، اما به طور مسلم به عنوان بازیگر، خالق شخصیت رحمت در مجموعه هستید و اگر ایده‌های شما هنگام اجرا نباشد، بدون تردید نقش شکل نمی‌گیرد. با این توصیف یعنی شما هیچ نقشی برای خلق و قوام شخصیت رحمت نداشتید؟!

بله، من بازیگر مجموعه پایتخت هستم و نقش رحمت را بازی می‌کنم ولی شکل‌گیری این شخصیت و بالا و پایین‌هایش و افت و خیزهایش در قصه به عهده کسی است که قصه را طراحی کرده و من هم آن را اجرا کردم. در طول کار هم پیشنهادهای ریزی درباره کاراکتر می‌دادم. اگر پذیرفته می‌شد اجرا می‌کردم و اگر هم نه که در کار نمی‌گذاشتیم.

 

ولی این گونه کار کردن این معنا را نمی‌دهد که نقش بازیگر در شکل‌گیری شخصیت خیلی خنثی است؟

تعامل در کار وجود داشت، گاهی هم پیشنهادها پذیرفته می‌شد. وقتی محسن تنابنده کار را بهتر از من می‌شناسد و به بازی‌ها اشراف دارد، چرا این اتفاقات خوب نیفتد؟ همین باعث شد سریال پایتخت هم پربیننده‌ترین مجموعه نوروز امسال باشد.

 

شخصیت رحمت در فصل‌های قبلی زرنگ‌تر بود، اما به مرور و بویژه در فصل پنجم به قول معروف تو سری‌خور و مظلوم شده است. چطور شد به اینجا رسید؟

این که رحمت ابتدا زرنگ و زبل بوده و حالا از نگاه شما مظلوم شده، چیزی است که تیم سریال به آن رسیده و در تعامل با نویسنده به نگارش درآمده است.

 

رابطه بین رحمت و برادران دو‌قلویش رحمان و رحیم هم خوب از آب درآمده است. چه مقدار از اتفاقات و دیالوگ‌های رد و بدل شده میان آنها بداهه بود؟

در برخی صحنه‌ها بداهه داشتیم، اگر خوب بود، پذیرفته و گرنه حذف می‌شد. اصولا در سریال پایتخت تعامل آقایان تنابنده و مقدم به نتایج خوب منتهی می‌شود. آنها سال هاست با هم کار می‌کنند و قلق یکدیگر را می‌دانند. تکلیف ما هم مشخص است و به بهترین شکل توسط این دو دوست عزیز هدایت می‌شویم تا کارمان را جلوی دوربین درست انجام بدهیم.

 

سیروس مقدم تا چه میزان دست شما را برای نقش باز می‌گذاشت؟

آقای مقدم به بازیگر آرامش می‌‌دهد و احترام زیادی می‌گذارد. اخلاق بسیار خوب و حرفه‌ای در کار دارد. کار با او خیلی راحت است، چون حواسش به تک تک جزئیات است.

 

به نظرتان شخصیت رحمت چقدر قابلیت دارد که در سریال پایتخت باقی بماند؟

این مساله به تصمیم سه نفره آقایان مقدم و تنابنده و خانم غفوری بستگی دارد. ممکن است من در پایتخت شش باشم و شاید هم نباشم. همه چیز بستگی به تصمیم این سه دوست دارد.

 

شما در مصاحبه‌های یکی دو سال اخیرتان اعلام کرده‌اید اولویت‌تان بازیگری است تا اجرا. آیا حضور پررنگ‌تان در پایتخت ۵ باعث شده راه شما در عرصه بازیگری بازتر شود؟

من از اول بازیگر بودم، اما بر اساس اتفاقات در حیطه اجرا ماندم. البته در همان مقطع هم گریزی به بازیگری می‌زدم. به عنوان مثال سال ۸۲ در فیلم «چند می‌گیری گریه کنی» بازی کردم یا در فیلم «آهوی پیشونی سفید» و چند سریال بازی کردم. من هرگز از دغدغه اصلی‌ام غافل نماندم و وقتی در بازیگری به ثبات رسیدم، ترجیح دادم آن را ادامه بدهم و کمتر اجرا داشته باشم.

 

پس علاقه‌مند به بازیگری بودید، اما پیشنهادهای خیلی خوبی در این سال‌ها به شما نشد؟

ولی اگر پیشنهاد خوب می‌شد و کیف می‌کردم از نقش، سریع دعوت را قبول می‌کردم و جلوی دوربین می‌رفتم.

 

وقتی بازیگری، یک کاراکتر را خیلی خوب بازی کند، معمولا بیشتر پیشنهادهای بعدی که به او می‌رسد شبیه همان کاراکتر است. اگر پیشنهادی شبیه نقش رحمت داشته باشید، می‌پذیرید؟

امکان ندارد قبول کنم. به هیچ وجه نقش کلیشه‌ای را نمی‌پذیرم. نقش‌هایی را هم که تا الان هم بازی کردم در چند می‌گیری گریه کنی، پیشونی سفید، آقا و خانم سنگی، پایتخت و ... با هم متفاوت بوده‌اند. در مجموع تنوع در نقش را همیشه رعایت کرده‌ام.

 

اگر صبوری کردید و جواب نداد و فقط نقش‌های کلیشه‌ای پیشنهاد شد، چه کار می‌کنید؟

شاید اصلا کار نکنم.

 

فاطمه عودباشی

 

 

jamejamonline.ir
  • 17
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش