سیمرغ/ ملیکا شریفی نیا بازیگر کشورمان با انتشار عکسی از خودش و مادرش آزیتا حاجیان, صفحه شخصی اش را بروز کرد.
ملیکا شریفی نیا نوشت:
می دونید
یكی از مشكلات من اینه كه هنوز نتونستم نقاشی شو بكشم!
نه اینكه نخوام، نتونستم! دلیلش رو البته همیشه می دونستم
بعضی از آدم ها چیزی توی وجودشونه كه كشیدنی نیست!
هر چقدرم نقاش ماهری باشی.. مهم گوهرِ وجودشونه كه تصویر نمیشه! مادر من از اون آدم هاست.. مادر من عشق منه
عمر منه، قلب منه و روحِ دوم من
ولی نمی تونم بكِشمش و حتی نمی تونم بنویسمش!
اصولا آدم ها هر چقدر برای من مهم تر و عمیق تر باشن
نوشتن شون سخت تر می شه!
در نتیجه بنده طبق معمول احساساتِ بی پایانم رو قورت میدم
و شما رو به یك خاطره (در واقع سوتی ای دیگر!)
از این عزیز مهمون می كنم!
باشد كه شاد شوید
داریم باهم حرف می زنیم از درست و غلط های زندگی می گیم و مثل همیشه داره بهم انگیزه میده، ناامیدانه بهش می گم
نمی دونم چرا نمی تونم طرح این كتابو بزنم! چیزی به ذهنم نمی رسه! تعجب می كنه كه تو چیزی به ذهنت نمی رسه؟
مگه میشه؟ تو این كارو كردی، اون كارو كردی و كلی سعی می كنه توانایی هامو به یادم بیاره كه یهو یاد یه خاطره میفته و میگه والا كه من یادمه همش سه سالت بود داشتی نقاشی می كشیدی كه یهو داییت اومد نقاشیتو برداشت گفت:
آزیتا این دختر یك نقاش بزرگ میشه!! میگم وای مامان واقعا؟ (داییم نقاش حرفه ایه) می گه بله! قشنگ یادمه یه نقاشی كشیده بودی كه اینجوری بود و اونجوری بود و همینطوری با دستش داره تو هوا توضیح میده و با یك غرورِ مادرانه ی خاصی به افق خیره شده و چشماشم تنگ كرده تا بهتر یادش بیاد، كه یهو وسط اون همه تعریف و افتخار میگه: بله ! بله ! خیلی خوب یادمه !
اتفاقا انداختیمش دور !!!!
شما فقط قیافه ی منو تصور كنین!
بهش می گم عزیزم با " این " لحنی كه شما داری میگی ادامه ی جمله باید این باشه كه اتتتفاقا الان تو موزه ی لووره !!
كلا داری اشتباه میری مسیرو!
فقط دو ساعت داشتیم می خندیدیم!
خودش از خنده نمی تونست حرف بزنه!
هی سر تكون میداد كه یعنی از دست تو!
حالا از دست "من" واقعا آیا؟!
خلاصه هنوز كه هنوزه ولش نكردم و هروقت از چیزی تعریف
می كنه می گم اتفاقا انداختینش دور؟ هر بارم از خنده سرخ میشه و می گه مادر جون اون موقع كه شرایط این جوری نبود!
منم می خندم و میگم می دونم عشق من
همین كه اون نقاشی یادت مونده خودش كلیه!
چون راست می گه، اون موقع واقعا شرایط این جوری نبود!
الان مردم پوشكِ بچه شونم قاب می كنن!!
مرسی كه به دنیا اومدی عشق زندگی من
و بزرگترین دلیل خنده هام البته!!
مرسی از استقامت و بردباری بی نظیرت
موقعی كه شرایط اون جوری بود!
بمون برام
- 12
- 6