روزیاتو | تروما به حالت عمیق پریشانی ناشی از یک رویداد یا حادثه اشاره دارد که اثرات طولانی مدتی بر فرد دارد. اگر تروما درمان نشده یا حل نشده باقی بماند، حتی ممکن است تحت تاثیر موسوم به «گلوله برفی» قرار گیرد که در آن استرس به عنوان یک سم با قدرت کشندگی آرام آرام عمل می کند و آسیب برگشت ناپذیری به زندگی فرد وارد می کند. این تاثیر منفی در وهله اول در افرادی دیده می شود که از آسیب های دوران کودکی رنج می برند و هرگز موفق به خروج از آن وضعیت نشده اند، حتی در بزرگسالی.
فیلم های متعددی مانند ویل هانتینگ نابغه، ماتیلدا و Precious نشان می دهند که چگونه نقش یک مربی یا یک گروه حمایتی می تواند به درمان و بهبود زندگی افراد مشکل دار کمک کند، اما فیلم های دیگری مانند رودخانه میستیک و بلوند واقعیت تلخ ترومای حل نشده و تاثیرات خطرناک آن در بزرگسالی را نشان می دهند. در این مطلب به ۱۰ فیلمی می پردازیم که با حساسیت، تاثیرات طولانی مدت آسیب های دوران کودکی را به تصویر می کشند.
۱۰- Blonde
فیلم جنجالی اندرو دومنیک، بلوند، از غفلت و بی توجهی که نورما جین در کودکی و پیش از تبدیل شدن به مریلین مونرو، ستاره مسحور کننده سینما تجربه کرده می گوید. این فیلم براساس رمانی از جویس کارول اوتس ساخته شده است که زندگی مونرو را با لنز عاملیت زن تفسیر کرده و دنیای مردانه در اوایل هالیوود را بررسی می کند. بلوند از تعدادی از عکس های واقعی مونرو الهام می گیرد و حالت ذهنی بازیگر را تفسیر می کند.
فیلم با صحنه ای دلخراش از دوران کودکی جین آغاز می شود، جایی که خانه اش آتش می گیرد و مادر مبتلا به بیماری روانی اش سعی می کند او را را در آب خفه کند. مری جین فرار می کند، در خانه همسایه اش پناه می گیرد و بعداً وقتی کسی نمی تواند ادعای سرپرستی او را بکند به یتیم خانه برده می شود. این فیلم آنچه را که در ادامه در زندگی مریلین مونرو رخ می دهد را نشان می دهد بدون هیچ الگویی برای الهام گرفتن، جز رویاهای بزرگ برای تبدیل شدن به ستاره ای مشهور روی پرده بزرگ، که مشخص می شود برای هویت او نامناسب است.
۹- Good Will Hunting
ویل هانتینگ خوب که با نام ویل هانتینگ نابغه نیز شناخته می شود، اهمیت یک مربی را در زندگی کودک آزار دیده نشان می دهد. این فیلم داستان ویل هانتینگ، نابغه ای تصادفی در ریاضیات است که به عنوان سرایدار در دانشگاه MIT کار می کند. ویل برای به تمسخر گرفتن نخبگان تحصیلکرده موسسه به منظور تقویت نفس خود، از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند. هنگامی که استعدادهای او پروفسور لامبیو را شگفت زده می کند، توسط درمانگری به نام شان مگوایر با بازی رابین ویلیامز راهنمایی می شود.
پس از چند جلسه نه چندان موفق و سرراست، این دو به بررسی رابطه دوستانه ای می پردازند که ویل هرگز انتظار آن را نداشته و در ادامه مشخص می شود که شان و ویل هر دو بازماندگان کودک آزاری هستند. مگوایر او را تسلی می دهد و به ویل می گوید که تقصیر او نیست و نباید از مبارزه با شیاطین درونی اش که او را از رسیدن به پتانسیل واقعی اش باز می دارند، بترسد. این فیلم یک اثر موفق از لحاظ انتقادی و تجاری بود و در مقابل بودجه ۱۰ میلیون دلاری خود، بیش از ۲۲۵ میلیون دلار فروش داشت. همچنین ویل هانتینگ خوب برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اصلی، نوشته شده توسط بن افلک و مت دیمون و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای رابین ویلیامز شد.
۸- Matilda
ماتیلدا یکی از محبوب ترین فیلم های کودکان است که والدین بی توجه و مدیر مدرسه ای سادیستی را به تصویر می کشد. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشته رولد دال و به کارگردانی دنی دویتو ساخته شده است. قهرمان این فیلم ماتیلدا ورم وود است، کودکی نابغه که والدینش او را درک نمی کنند و مدام مشغول دعوا هستند. بدتر از همه اینکه مدیر مدرسه ماتیلدا نیز یک قلدر با انتظار عملکرد بی نقص از شاگردان است. با این حال، ماتیلدا با قدرت فراانسانی دورجنبانی خود به مبارزه با غرابت ضخصیتی خود می پردازد و از یک معلم دوست داشتنی در مدرسه اش که به تنها صدای تشویق در زندگی اش تبدیل می شود، کمک می گیرد. این فیلم شخصیت های خود را به گونه ای کاریکاتور گونه به تصویر می کشد که به هیچ شخصیت واقعی شبیه نباشند تا برای دیدن کودکان مناسب باشد. با این حال، ماتیلدا در به تصویر کشیدن دنیای شکننده کودکان، بسیار دقیق و بی نقص عمل می کند.
۷- Joker
فیلم جوکر اثر تاد فیلیپ به عنوان یک داستان مستقل منشأ یکی از نمادین ترین ابرشرورهای تاریخ سینما عمل می کند. شکل گیری شخصیت جوکر در این فیلم کاملاً متفاوت از تفسیر کتاب کمیک از این شخصیت است که به طور اتفاقی درون توده ای از زباله های شیمیایی می افتد که ظاهر او را تغییر می دهد و او را علیه بشریت و بعدها آتش به اختیارِ نقاب دارِ شهر گاتهام، بتمن می شوراند. این فیلم رویکرد بسیار واقع گرایانه تری نسبت به چگونگی تبدیل شدن شخص به یک مجرم دارد و عمدتاً بر بدرفتاری سیستماتیک با بیماران روانی و آسیب های دوران کودکی متمرکز است.
در جوکر، واکین فینیکس در نقش آرتور فلک بازی می کند، مردی مبتلا به یک نوع خاص از بیماری روانی که او را به طور ناگهانی به خنده می اندازد و تلاش می کند با بازی در نقش دلقک در بیمارستان ها و شغل دومی به عنوان یک کمدین شکست خورده، نیازهای مالی خود را برآورده کند. در طول فیلم، نشان داده می شود که ریشه های عدم ارتباط او با جامعه به رابطه پیچیده او با مادرش باز می گردد، کسی که گذشته اش را از آرتور پنهان کرده است. به محض پی بردن به نیت سوء مادرش، آرتور او را می کشد.جوکر همچنان خاص باقی مانده است زیرا با احساس نشان می دهد که چگونه آرتور به خاطر آزار و اذیت و بدون اینکه او را بدنام کند، به عمق یک زندگی جنایتکارانه سقوط می کند.
۶- The Breakfast Club
فیلم باشگاه صبحانه، عصر بلوغ دهه ۸۰ را در هالیوود تعریف کرد، جایی که بلوغ و نوجوانی به طور جدی در فیلم ها مورد توجه قرار می گرفت. این فیلم داستان یک روز بازداشت در دبیرستان شرمر روایت می کند، جایی که در آن پنج دانش آموز از گروه های متفاوت تحت بازداشت قرار می گیرند. در ابتدا، همه آن ها بر اساس برداشت اول خود در مورد یکدیگر قضاوت می کنند اما وقتی شروع به افشای زندگی خود می کنند، زمینه های مشترکی پیدا می شود.
موضوع مشترک بین این دانش آموزان، بدرفتاری والدینشان است. شخصیت کلر، معصوم اجتماعی گروه است و در معرض فشار زیاد مقایسه با همسالان قرار می گیرد زیرا الگویی در والدین خود پیدا نمی کند، والدینی که از او در طول درگیری هایشان سوء استفاده کنند. در ظاهر، جان در ابتدا به عنوان یک شورشی بدون دلیل نشان داده می شود اما او در خانه با آزار جسمی و کلامی مواجه است که به ناامیدی و درماندگی او در مورد همه چیز می افزاید. اندرو توسط پدرش برای موفقیت در کشتی تحت فشار قرار دارد و ضعف را نمی پذیرد. برایان نابغه است، اما چنان تحت فشار والدین قرار دارد که به خودکشی فکر می کند. آلیسون دائماً دروغ می گوید، در حالی که به نظر می رسد والدینش اهمیتی به او نمی دهند در شرایطی که او تبدیل به یک سارق مشتاق می شود. این فیلم طیف های مختلف بدرفتاری خانوادگی را نشان می دهد که ذهن جوان را نسبت به جهان بینی خود گیج می کند و می تواند تاثیرات منفی ماندگاری داشته باشد.
۵- Mystic River
میستیک ریور یا رودخانه میستیک در به تصویر کشیدن اختلال استرس پس از حادثه در قربانیان کودک آزاری، که برایشان گران تمام می شود،ریال کار خارق العاده ای انجام می دهد. این فیلم توسط کلینت ایستوود کارگردانی شده و دوستی از دوران کودکی بین جیمی، دیو و شان را دنبال می کند، وقتی که در یک روز بد، دیو در هنگام بازی با دو دوستش ربوده می شود. او مورد آزار جنسی قرار گرفته و به مدت چهار روز در اسارت نگه داشته می شود تا اینکه فرار می کند. فیلم به ۲۵ سال بعد می رود، زمانی که جیمی یک مجرم سابقه دار و زندان رفته سابق است، شان کارآگاه جنایی است و دیو یک کارمند محترم شده است. وقتی دختر جیمی به قتل می رسد، کنترل خود را از دست می دهد و فرآیند رسیدگی به این ماجرا را به دست گرفته و به دنبال قاتل می گردد. وقتی سوءظن او متوجه دیو می شود، دیو نمی تواند از خود دفاع کند چرا که هنوز ترومای گذشته اش او را آزار می دهد، موضوعی که باعث می شود در درک خود از واقعیت شک کند. این فیلم نشان می دهد که چگونه این اتفاق ناگوار در کودکی، تاثیری ماندگار بر ذهن هر سه دوست داشته است در حالی که شغل آن ها مربوط به جرم یا پلیس است، اما دیو هرگز از گذشته خود بیرون نیامده بود.
۴- Capernaum
کفرناحوم به شکلی واقع گرایانه بحران پناهندگان در بیروت را به تصویر می کشد و یک کودک نقش اصلی فیلم را بازی می کند. این فیلم در محله های فقیرنشین بیروت روایت شده و با شکایت پسری ۱۲ ساله به نام زین از والدینش به خاطر سهل انگاری و به دنیا آوردن او آغاز می شود. سپس فیلم به صورت فلش بک روایت می شود و شرح می دهد که چه چیزی باعث شد این پسر چنین اقدام شوکه کننده ای انجام دهد. زین و خواهران و برادرانش در یک خانواده آزارگر بزرگ شدند که در آن ناکارآمدی تقریباً با محیط ناخوشایندِ اطراف ترکیب شده بود. وقتی خواهرش در ازای دو مرغ با مردی بسیار بزرگ تر از خودش ازدواج می کند، ماجرا به نقطه ای غیرثابل تحمل می رسد. زین از زادگاهش فرار می کند و با یک مهاجر اتیوپیایی به نام راحیل آشنا می شود که تلاش می کند قانونی بودن سکونتش را ثابت نماید و در این میان زین مجبور می شود از نوزادش مراقبت کند. این فیلم برنده جایزه هیات داوران جشنواره فیلم کن شد و به خاطر استفاده از یک پناهنده واقعی سوری در نقش زین، که زندگی اش پس از این فیلم به طور قابل توجهی در جهت مثبت تغییر کرد، قابل توجه بود.
۳- Forrest Gump
جنی، شخصیت فیلم فارست گامپ که از نظر عاطفی دچار مشکل بود، هرگز نتوانست از کودکی رنج کشیده خود فرار کند. این فیلم توسط رابرت زمکیس کارگردانی شد و براساس رمانی نوشته وینستون گروم ساخته شد که در آن تام هنکس در نقش اصلی بازی می کند. گامپ یک فرد ساده لوح با ضریب هوشی پایین اهل آلاباما است که به سفری خود اکتشافی می رود و این مسیر خودشناسی با لحظاتی نمادین در تاریخ آمریکا همزمان می شود. فارست هیچ گاه عشق دوران مدرسه اش، جنی، را فراموش نمی کند، کسی که در یک خانواده آزارگر با پدری بیوه و الکلی بزرگ شده و در بزرگسالی دچار مشکلات بیشتری می شود. در یک صحنه احساسی، جنی در حال بازدید مجدد از خانه قدیمی اش نشان داده می شود که در آن با آزار و اذیت مواجه شده است، و او شروع به پرتاب سنگ به سمت خانه می کند در حالی که به شدت منقلب شده است زیرا که با خاطرات کودکی اش روبرو شده است. این صحنه نشان می دهد که بیرون آمدن از گذشته برای یک قربانی آزار و اذیت چقدر دشوار است و تاثیر ماندگاری که ترومای دوران کودکی می تواند بر یک بزرگ سال داشته باشد را به تصویر می کشد.
۲- Precious
فیلم Precious تصویری دقیق از چرخه شرورانه آزارگری ارائه می دهد. این فیلم بر اساس کتابی به نام Push by Sapphire ساخته شده که سرگذشت یک زن جوان سیاه پوست را که از فقر، سوء استفاده و چاقی رنج می برد، به تصویر می کشد. کلایریس جونز با بازی گابورنی سیدیبه، برای دومین بار توسط پدرش باردار می شود. او بی سواد است و دائماً توسط مادر آزارگرش، مری ،که در چرخه آزارگری خود گیر افتاده، مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. با این حال، کلایریس امید را در یک مدرسه جایگزین پیدا می کند، جایی که در آن راهنمای خود، خانم رین را پیدا می کند، کسی که به شروع ماجرای آزادی او کمک می کند. مری مسیر او برای پذیرش خود را دشوار می کند و آن ها باید در نهایت با یکدیگر روبرو شده و با کمک یک میانجی با ناامنی های خود مقابله کنند. کلایریس بالاخره ارزش خود را در مواجهه با مادرش درک می کند و تصمیم می گیرد برای دفاع از خودش اقدام کند. در نهایت، فیلم تاکید می کند که چگونه یک سیستم حمایتی، فرد را قادر می سازد تا از آزارگری نسلی رهایی یابد.
۱- My Girl
در حالی که بیشتر فیلم ها با نگاهی به گذشته به موضوعات آسیب های دوران کودکی می پردازند، فیلم دختر من رویکرد فعالی برای درک تروماهای دوران کودکی دارد. فیلم از زاویه دید یک کودک به نام وادا سولتنفوس به اندوه می پردازد، کسی که آنا چلومسکی نقش او را بازی می کند. او می داند که مادرش هنگام تولدش فوت کرده است و پدرش اکنون با فرد جدیدی رابطه دارد. درک این موضوع برای یک کودک ۱۱ ساله دشوار است، کسی که شروع به ابراز نا امنی شخصیتی خود در مورد جایگزینی مادرش با یک زن دیگر می کند. در اتفاقی که بر بدبختی های او می افزاید، وادا در نهایت یک دوست صمیمی را در توماس پیدا می کند که نقش او را مکالی کالکین ایفا می کند، اما متاسفانه او نیز از دنیا می رود. وادا صندوقچه دوستش را در پایان فیلم می بیند که باعث می شود مخاطب به این فکر کند که وادا چگونه دوران بزرگسالی خود را پس از چنین دوران سختی خواهد گذراند.
- 13
- 2