دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۵:۴۶ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۵۶۳۹
فیلم و سینمای جهان

انیمیشن لک لک ها با محوریت فرزندآوری، مروج فرهنگ آمریکایی

انیمیشن لک لک ها,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان
انیمیشن لک لک ها با محوریت فرزندآوری و با توجه به فرهنگ آمریکایی ساخته شده است.

«لک لک ها» عنوان یک انیمیشن سینمایی محصول کمپانی برادران وارنر است که موضوع امروز دوشنبه گردی در دنیای انیمیشن است. این اثر پویانمایی در سال ۲۰۱۶ میلادی در آمریکا به معرض نمایش قرار گرفت و با استقبال کاملا متوسطی مواجه شد.

 

نظرسنجی های صورت گرفته در سایت های معتبر بر مبنای نظرات مخاطبان عام و منتقدان عددی بهتر از ۵/۶ از ۱۰ را به دست نیاورد و نشان داد که علی رغم تلاش های هنری و روانشناسانه صورت گرفته در تولید٬ «لک لک ها» در جذب مخاطب نسبتا ناموفق عمل کرده است.

 

«لک لک ها» با بودجه ۷۰ میلیون دلاری برادران وارنر و بر اساس نوشته نیکلاس استالر و کارگردانی او ساخته شد. فروش این انیمیشن در گیشه تنها ۱۸۰ میلیون دلار بود که این خود یکی دیگر از دلایل متوسط بودن آن است.

داستان «لک لک ها» ظاهرا درباره اهمیت به خانواده و فرزندان و خانواده های پرتعداد است.

 

شروع ماجرا بر اساس داستان تخیلی عامیانه در فرهنگ اروپایی آمریکایی است که تولد بچه ها را در قالب رساندن آنها توسط لک لک ها از سوی آسمان یا همان بهشت نمایش می دهد اما اینبار بهشت تجسم شده برای مخاطبان کودک این انیمیشن، کارخانه لک لک ها است که وظیفه تولید بچه ها و رساندن آنها به خانواده های متقاضی را بر عهده دارد و داستان با روایت این حکایت که حالا مدرن تر شده شروع می شود.

 

بعد از گذشت زمان های طولانی رسالت یا ماموریت کمپانی لک لک ها از رساندن بچه ها به رساندن کالاهای تجاری به سراسر دنیا تغییر یافته است. این تغییر توسط ریاست جدید این شرکت که یک لک لک بی رحم٬ قاطع و باهوش به نام شکارچی پایه گذاری و اجرا شده است و اکنون دیگر کارخانه لک لک ها آن حال و هوای رویایی داستان ها را ندارد.

 

یکی از دلایل این تغییرات دلبستگی لک لک ها در طول زمان به بچه هاست که باعث شده تا یکی از لک لک ها به نام جاسپر احساس مادری نسبت به یکی از همین نوزادان پیدا کند و برای دزدیدن و نگهداری او تلاش کند. این کار در نتیجه باعث شد تا در ماموریت این کمپانی تغییر صورت بگیرد.

 

نوزاد مورد نظر که یک دختر با موهای مجعد قرمز رنگ است بعد از این ماجرا و به دلیل گم شدن آدرس مقصد که همان خانواده اش هستند به عنوان دختری یتیم در تاسیسات شرکت لک لک ها و همراه آنها زندگی می کند و نامش تولیپ است.

 

انیمیشن لک لک ها,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

تولیپ بسیار عاطفی و هیجانی است و در آستانه ۱۸ سالگی اش تلاش می کند تا بتواند در کنار سایر لک لک ها در این کمپانی وظیفه و نقش داشته باشد. در میان لک لک ها نیز یک لک لک پر انرژی و باهوش وجود دارد که تلاش دارد تا بتواند مدارج ترقی را طی کند.

 

او جونیور نام دارد. جونیور مورد تفقد و توجه هانتر (رییس شرکت) واقع شده و از طرف او به عنوان رییس انتخاب می شود اما به شرطی که تولیپ را از شرکت اخراج کند. جونیور به خاطر دل رحمی نسبت به تولیپ، او را در جایی متروکه از شرکت مشغول به کار می کند که این مکان همان واحد دریافت سفارش و تولید بچه است.

 

از سوی دیگر نیت گاردنر تنها فرزند خانواده گاردنرها همراه پدر و مادرش زندگی می کند. زندگی یکنواخت و سراسر کار والدین او باعث بی حوصلگی و خستگی او شده و از پدر و مادرش درخواست می کند تا برادری کوچکتر داشته باشد اما به دلایل پزشکی پدر و مادر او دیگر نمی توانند بچه دار شوند.

 

سر باز زدن والدین نیت باعث می شود تا او یک نامه درخواست برادر برای شرکت لک لک ها بفرستد جایی که سال هاست دیگر بچه ای تولید و ارسال نمی شود. نامه نیت به همان قسمت متروکه که تولیپ در آن گماشته شده است، می رسد و تولیپ نامه را به دستگاه می دهد و یک فرزند که همان عضو خانواده گارنردها است تولید می شود در حالی که هیچ کس نباید از این قضیه مطلع شود زیرا به قیمت اخراج جونیور تمام می شود.

 

انیمیشن لک لک ها,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

از اینجا به بعد جونیور به همراه تولیپ سعی می کنند تا بی سر و صدا نوزاد را به خانواده اش تحویل دهند اما رقیب جونیور که یک کبوتر احمق و سمج است آنها را تعقیب می کند و خبر این کار را به هانتر رییس می دهد. در این مسیر آنها با دسته گرگ ها روبرو می شوند٬ جاسپر از راه می رسد و سفینه آنها تصادف می کند اما علی رغم این اتفاقات آنها تا نزدیکی مسیر مورد نظر پیش می روند.

 

در بندر و هنگام سوار شدن به کشتی با جاسپر روبرو می شوند و سعی می کنند تا با او مقابله کنند اما او ماجرای واقعی فرار از کمپانی لک لک ها و تلاش برای دزدیدن تولیپ را توضیح می دهد و تولیپ متوجه می شود جاسپر به خاطر شکسته شدن مکان یاب خانواده او دچار احساس گناه بوده و سعی کرده تا او را به مقصد برساند که در این کار ناموفق می ماند.

 

تولیپ می خواهد به خانواده اش برسد اما نوزاد گاردنرها همچنان در خطر است و هانتر، کبوترِ مزاحم را مامور کرده است تا مانع رسیدن نوزاد گاردنرها به خانواده شود. تولیپ تصمیم می گیرد تا ابتدا نوزاد را به خانواده اش برساند و بعد به سراغ خانواده خودش برود اما با دسیسه کبوتر و تغییر آدرس جونیور در دام هانتر می افتد و نوزاد را از دست می دهند.

 

تلاش آنها برای رسیدن به نوزاد باعث می شود تا بتوانند مجددا به کمپانی بازگردند. تولیپ و جونیور در جشن ارتقای رتبه هانتر به سمت مدیر کل لو می روند و بعد از دزدیدن گاردنرِ نوزاد مجبور می شوند از دست سایر لک لک ها و هانتر فرار کنند.

 

حالا که کار به لحظات بحرانی رسیده است آنها به اتاق تولید بچه فرار کرده و تولیپ دستگاه تولید بچه را فعال می کند و در نتیجه تعداد زیادی بچه تولید می شود. هانتر که دیگر کاری از دستش برنمی آید تلاش می کند تا دستگاه را از بین ببرد اما با دخالت نوزاد گاردنر او به همراه جرثقیل و کانتینر عظیم تاسیسات شرکت مرسولات لک لک ها به زمین سقوط می کنند.

 

انیمیشن لک لک ها,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

حالا همه چیز به گذشته و روال عادی بر گشته است. جونیور رییس کمپانی است و ماموریت شرکت لک لک ها تولید و رساندن بچه ها است. آنها مشغول کار خود می شوند و نوزاد گاردنر را به خانواده اش و دیگر نوزادان را به خانواده هایشان می رسانند. در انتها تولیپ را هم به آدرس گمشده اش می رسانند که همان منزل خانوادگی اش است.

 

همان طور که گفته شده ظاهرا انیمیشن «لک لک ها» موضوع تشویق به فرزندآوری و حمایت از نهاد خانواده را به عنوان موضوع اصلی دارد. عنصر فرزند گمشده در جستجوی خانواده که از عناصر کلاسیک داستان های دیزنی بوده است نیز در این داستان به چشم می خورد اما در سطحی بسیار ضعیف تر چراکه تولیپ دیگر به جای خانواده، شرکت لک لک ها را خانه خویش می داند! حالا این سوال مطرح می شود که داستان اصلی این انیمیشن راجع به چیست؟

 

«لک لک ها» داستان راست و مستقیمی ندارد و از به هم چسباندن چند داستان که یکی نیمه بلند و بقیه کوتاه هستند«لک لک ها» داستان راست و مستقیمی ندارد و از به هم چسباندن چند داستان که یکی نیمه بلند و بقیه کوتاه هستند و استفاده زیاد از طنزهای موقعیتی میان کاراکترها یا یکی از شخصیت ها به تنهایی برای روایت موضوع خویش استفاده می کند.

 

عناصر مورد نظر در داستان عبارتند از: تولیپ بدون خانواده که تا نیمه های داستان هنوز دنبال خانواده اش نیست.  جونیور که تلاش می کند از شر نوزاد خلاص شود. کبوتر سمج که دنبال ارتقای خویش است.

 

خانواده گاردنر که درخواست تولید فرزند خود را به شرکت لک لک ها داده اند. همانطور که ملاحظه می شود این داستان های کوچک با اتصال به یکدیگر در زمینی که شرکت لک لک ها است داستان نیم بندی را ساخته اند که قرار است روایت انیمیشن «لک لک ها» باشد. شدت این ضعف ساختاری را می توان تنها با مقایسه «لک لک ها» با انیمیشن کلاسیک دیزنی یعنی سیندرلا متوجه شد!

 

اما در کنار این نکات طنزهای خوبی در این انیمیشن دیده می شود که نشان می دهد تیم هنری تلاش و تمرکز زیادی را در این بخش هزینه کرده اند. حالت های متحرک سازی شده و موقعیت های خلق شده در بخش های مختلف که غالبا میان دو یا چند کاراکتر رخ می دهد از این جمله است.

 

در طول سفر دیالوگ ها و اکشن میان تولیپ و جونیور گرچه با حرکات های صورت و بدن اغراق آلود شده اما باز هم خنده را بر لبانتان می آورد. البته این امر بعد از گذشت نیمی از فیلم دیگر عادی می شود و شاید خسته کننده هم باشد.

 

انیمیشن لک لک ها,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

در این فیلم شخصیت های خوبی برای کاراکترهای داستان در نظر گرفته شده و روی آنها کار زیادی صورت گرفته شده است. شخصیت پر حرف و سرشار از انرژی تولیپ از یتیم بودن و جویای محبت بودن او نشان دارد به ویژه در سکانسی که توسط جونیور به مسئولیت بخش تولید بچه گماشته شده دیده می شود که تولیپ که حوصله اش سر رفته است با خودش مشغول صحبت می شود و نقش های زیادی را در آن واحد بازی می کند که بسیار جالب و بامزه است و خلاقیت هنری خوبی برای خلق آن صرف شده است.

 

هانتر هم شخصیت شیطان گونه٬ منفعت طلب و خونسردی دارد که با صداپیشه خود تطابق دارد اما جونیور دومین شخصیت کامل داستان به شمار می رود که هم از صداپیشگی مناسبی و هم از متحرک سازی و کارگردانی هنری قابل تامل بهره می برد.

 

وسوسه های جونیور٬ عکس العمل های ناگهانی او در هنگام دستپاچگی و برخی از حماقت های او موقعیت های جالبی را در طول داستان خلق کرده است اما نکته جالب این انیمیشن دسته گرگ ها است که در ابتدا تلاش دارد تا نوزاد را شکار کند اما بعدا به او دلبسته می شود.

 

نقطه اوج طنزپردازی و سرگرمی داستان در واکنش های این دسته در برابر فرار تولیپ و جونیور است. آنها به صورت دسته ای تبدیل به یک قایق٬ زیردریایی و یک پل می شوند که تعجب مخاطب را در پی دارد. علاقه و عشق آنها به نوزاد نیز دیدنی بوده و چاشنی مناسبی برای نمایش لطیف بودن و معصومیت نوزاد انسان است.

 

با این وجود انیمیشن «لک لک ها» سعی می کند تا عنصر جدیدی به نام خانواده آمریکایی را با تعریفی نرم و ناملموس برای مخاطبان خویش باز تعریف کند اما با استفاده از زبان خیال انگیز و موثر و در عین حال دور برد انیمیشن. خانواده در تمامی فرهنگ ها و تمدن ها دارای مفهومی یکسان است و در طول اعصار و قرون گذشته و حتی در میان ادیان گوناگون الهی نیز تعبیر یگانه یافته است.

 

اما امروزه در جامعه و فرهنگ آمریکایی این تعریف به دلایل مختلفی که از حوصله بحث خارج است مورد تهاجم واقع شده و به صورت کاملا علمی دچار انحراف واقع شده است به نحوی که زوج همجنس گرا نیز می توانند به اصطلاح تشکیل خانواده دهند. اعلام قانونی شدن ازدواج همجنگسرایان در چندین ایالت آمریکا مسیر قانونی شدن و هنجارمند شدن این رفتار ضددینی را فراهم آورده است.

 

تعریف خانواده آمریکایی شامل خانواده همجنس باز نیز می شود. خانواده هایی که با استفاده از شرکت لک لک ها می توانند دارای بچه باشند. در ابتدای داستان مشکل نیت به عنوان پسر تنهای خانواده گاردنر نداشتن برادر مطرح می شود اما در انتهای داستان و بعد از تولید تعداد زیادی بچه در شرکت لک لک ها، می بینیم این بچه ها به خانواده های متعددی می رسند.

 

خانواده هایی که به صورت کات های سریع تصویر دیده می شوند و در میان آنها چندین زوج همجنس گرای زن و مرد دیده می شوند که همان سکانس نتیجه گیری فیلم است. کات هایی بسیار سریع و به تعداد زیاد که شکل هایی گوناگون از خانواده آمریکایی را نشان می دهد.

 

خانواده ای که دیگر قرابت یا نسبتی با تعریف توحیدی یا علمی خود ندارد و در نقطه مقابل ارزش های فرهنگی کشورمان قرار دارد و علی رغم این نکات انیمیشن «لک لک ها» از صدا و سیمای کشورمان پخش شده است که خود گویای عمق مشکل موجود در کشورمان است.

 

 

setarehnews.ir
  • 16
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش