یکشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۴
۱۸:۱۹ - ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۷۳۰۹
موسیقی

پدرام فریوسفی:

بازگشت شکوهمند خنیاگر

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,پدرام فریوسفی

در موسیقی تعداد نوازنده‌هایی که در دوران حیات‌شان نام‌شان در یادها مانده، زیاد نیست. بسیاری از آنها هستند که بعد از مرگ شناخته می‌شوند، شیوه نوازندگی‌شان موردتجزیه‌وتحلیل قرار می‌گیرد و دوست و دشمن بر توانایی‌های آنها صحه می‌گذارند. در ایران ما به احتمال این اتفاق امری است محتوم‌تر. با این وجود هستند نوازنده‌هایی که در عین جوانی (البته مراد بی‌تجربگی نیست، بلکه منظور ننشستن گرد پیری بر چهره آنهاست) مورد احترام‌اند و نبودن‌شان در هر ارکستری می‌تواند نقطه ضعفی برای آن ارکستر به حساب بیاید.

 

پدرام فریوسفی یکی از همین هنرمندان است. ‌سال ٩٣ وقتی خبر آتش‌سوزی خانه او به دوستداران موسیقی کلاسیک رسید، خیلی‌ها دل‌نگران ازدست‌رفتن یکی از بهترین نوازنده‌های موسیقی کلاسیک بودند، اما او ماند و با وجود آسیب‌های جدی که به دستش وارد شده بود، مراحل بهبودی را طی کرد. او در ادامه ساز به دست گرفت و درست در روزهایی که همهمه ناتوانی‌اش به گوش می‌رسید، رسیتال پیانو و ویلن برگزار کرد. اهل فن می‌دانند برگزاری چنین اجرایی نشان‌دهنده توانایی بالای یک نوازنده موسیقی ارکسترال می‌تواند به حساب بیاید. فریوسفی حالا بناست در مقام تکنواز ویلن با ارکستر فیلارمونیک تهران همراهی کند. ارکستر فیلارمونیک به رهبری آرش گوران در روزهای سوم و چهارم خردادماه به ترتیب در تالار رودکی و تالار وحدت تهران به روی صحنه خواهد رفت. با پدرام فریوسفی به بهانه این اجرا گفت‌و‌گویی انجام داده‌ایم.

 

رونمایی از چالشی بزرگ

 

- بعد از آن‌که خبر آسیب‌دیدن شما در سانحه آتش‌سوزی‌ سال ٩٣ منتشر شد خیلی از علاقه‌مندان به شما و نوازندگی‌تان نگران بودند. چطور از پس آن حادثه تلخ برآمدید و آمادگی خودتان را برای حضور دوباره در عرصه موسیقی به دست آوردید؟

آن سانحه در‌ سال ٩٣ برای من اتفاق افتاد. تا مدت‌ها حرف‌‌وحدیث‌هایی بود که یک عده فکر می‌کردند پدرام فریوسفی نمی‌تواند ساز بزند و من برای این‌که این حرف‌ها تمام شود، تصمیم گرفتم یک رسیتال برگزار کنم که البته بعد از برگزاری آن رسیتال هم همچنان یک عده برای‌شان سوال بود که من می‌توانم ساز بزنم یا نه، اما طبیعتا از شدت آن صحبت‌ها کاسته شد و من یک جورهایی از شایعاتی که در اطرافم بود، رد شدم. تجربه سوختگی، تجربه بسیار سخت و عذاب‌آوری است که امیدوارم کسی آن را تجربه نکند. من با روحیه‌ای که از خودم سراغ دارم، بعد از آن سانحه تصمیم گرفتم ورزش کنم و با همتی که به کار بستم، خودم را هم به لحاظ درونی و هم بیرونی بازسازی کردم. به همین خاطر به‌نظر خودم مرحله بازسازی خیلی موفق بود و الان هم در صحت و سلامت کامل به سر می‌برم.

 

تازه‌ترین کنسرت ارکستر فیلارمونیک تهران به رهبری و مدیریت هنری آرش گوران در روزهای سوم و چهارم خرداد در تالار رودکی برگزار می‌شود که شما در آن دو اجرا به‌عنوان سولیست به روی صحنه می‌روید. با توجه به آن‌که شما و آقای گوران پیش از این هم با همدیگر همکاری داشته‌اید و جدا از مبحث موسیقی با هم صمیمیت خاصی هم دارید، لطفا بگویید تجربه همکاری با ارکستر فیلارمونیک تهران و آقای گوران چطور است؟

خوشحالی من بابت کنسرت پیش‌رو در این است که یک رهبر و آرتیست خیلی خوبی چون آرش گوران کنسرت را رهبری و هدایت می‌کند. همان‌طور که اشاره کردید بین من و آرش گوران یک صمیمیتی هم هست که اتفاقا در دوره‌ای که من درگیر سانحه آتش‌سوزی شدم، آرش مرا خیلی کمک کرد. جدا از این اتفاقات، این‌که آرش گوران مرا به‌عنوان سولیست پذیرفته، باعث افتخار من است. آرش گوران نیازی به تعریف‌کردن ندارد و کارنامه و هنرش چه در ارکستر فیلارمونیک و چه در کارهای دیگر گویای همه‌چیز است.

 

من معتقدم که ارکستر فیلارمونیک تهران یکی از بهترین ارکسترهایی است که در دنیا وجود دارد. این را نه به‌خاطر ایرانی بودنم و نه به‌خاطر صمیمیتی که با آرش گوران دارم، بلکه به خاطر ارکسترهایی که دیده‌ام و همچنین تجربه‌ای که در همکاری با یک ارکستر خارجی داشته‌ام، می‌گویم. فکر می‌کنم بعد از این همه تجربه دیگر بدانم که یک ارکستر خوب چیست. برای همین برای ارکستر فلارمونیک تهران چنین جایگاهی را متصورم. به همین خاطر الان به دنبال آن هستم که خودم را برای اجرای پیش‌رو به نهایت مرز آمادگی برسانم. الان حدودا ٨٠،٨٥‌درصد آمادگی دارم و ان‌شاءالله خودم را در فرصت باقی‌مانده به صددرصد آمادگی می‌رسانم. همکاری با آرش گوران برای من باعث افتخار و بسیار مسرت‌بخش است. فکر می‌کنم آرزوی هر نوازنده موسیقی کلاسیک است که یک روزی بتواند با همچین ارکستری سولو بنوازد. این اتفاق برای من یک چالش خیلی بزرگ است. من اصولا آدمی هستم که چالش تغییر را خیلی دوست دارم و به نظرم کارکردن با آرش گوران به یک تغییر اساسی در همه بخش‌های کار احتیاج دارد. خیلی خوشحال هستم که توانستم این کار را انجام دهم. این تغییرپذیری در روحیه خودم هم وجود دارد. من احساس می‌کنم هر کسی که می‌خواهد موفق باشد باید بتواند خودش را تغییر بدهد و می‌تواند هر روز و هر هفته‌اش نسبت به روز و هفته قبل تغییر کند؛ هم در درون و هم در بیرون.

 

اینجا کیفیت مهم است

 

در صحبت‌های‌تان اشاره کردید که برای همکاری با آرش گوران باید خودتان را به صد‌درصد مرز آمادگی برسانید. در کار آرش گوران چه ویژگی وجود دارد که لزوم رسیدن به آمادگی صددرصد در یک نوازنده حرفه‌ای موسیقی کلاسیک احساس می‌شود؟

من همان‌طور که اشاره کردم بعد از یک‌سال که توانستم دوباره ساز بنوازم، خوشبختانه اوضاعم خوب شد و الان در معرض آمادگی برای نواختن موسیقی هستم. در مورد رسیدن به مرز آمادگی هم من اصولا برای هر کاری که انجام می‌دهم، نهایت تلاش را به کار می‌گیرم، چون اگر قرار بود به صددرصد آمادگی نرسم، آن کار را اصلا نمی‌پذیرفتم. درضمن به‌نظرم هر سولیستی که بخواهد با آرش گوران کار کند، محکوم به این است که صددرصد آماده باشد. مثلا آقای دمیترو تکاچنکو هم که به ایران آمده بود، قطعا متوجه شده بود که دارد با چه کسی کار می‌کند. بنابراین من اعتقاد دارم هرکسی که با آرش گوران کار می‌کند، باید خود را به سطح استانداردی که آرش فکر می‌کند، برساند.

 

ارکستر فیلارمونیک تهران یک ارکستر خصوصی است که از حمایت خاصی هم بهره‌مند نیست. اساسا چه چیزی در ارکستر فیلارمونیک وجود دارد که باعث می‌شود شما این ارکستر را برای اجرای موسیقی انتخاب و سعی کنید بالاترین درجه کیفی نوازندگی خود را در آن ارایه دهید؟

دلیلش به کیفیت موسیقی ارکستر برمی‌گردد. به‌نظرم در ارکسترهای دیگر موسیقی وجود ندارد. از نظر من بسیاری نکات در موسیقی باید رعایت شود. ارکسترهای دیگر خیلی زود راضی می‌شوند. مثلا فلان ارکستر مثل ارکستر فیلارمونیک برلین با سه تمرین فلان قطعه را به روی صحنه می‌برد! مگر همچین چیزی امکان دارد؟ اگر ارکستر فیلارمونیک برلین چنین کاری می‌کند، یک تاریخی پشت اجرای آن قطعه در ارکستر برلین وجود دارد که باعث می‌شود آنها بتوانند با سه تمرین از پسش بربیایند.

 

کاری که رهبر ارکستر انجام می‌دهد، تفسیرکردن است. خود آرش گوران هم این را قبول دارد. رهبری‌کردن به این نیست که چند قطعه پشت سر هم اجرا شود و تمام. اینها به هم ربط دارند و ربط‌شان به تفسیر رهبر ارکستر برمی‌گردد. تفسیرکردن در ارکستر فیلارمونیک خیلی پررنگ است. آقای توسکانی‌نی گفته‌اند که ارکسترها، خوب و بد ندارند، بلکه این رهبرها هستند که خوب یا بد هستند و سطح یک ارکستر را رهبر یک ارکستر تعیین می‌کند. توانایی و شناخت موسیقی برعهده رهبر است و نوازنده‌ها هم هرچه تواناتر باشند، به خوبی یک ارکستر می‌افزایند.

شما می‌توانید پارتیتور آرش گوران را نگاه کرده و با پارتیتور سایر رهبران ارکستر در کشورمان مقایسه کنید،

 

آن‌وقت متوجه می‌شوید که آرش چه نوشته و هرچه که نوشته را هم موبه‌مو اجرا می‌کند و تا زمانی که به خواسته مدنظرش نرسد، دست از ممارست برنمی‌دارد. برای همین است که کارش نتیجه می‌دهد و نتیجه‌اش می‌شود یک موسیقی خوب. در دیگر ارکسترهای ایران چنین شرایطی وجود ندارد. سایر ارکسترهای ایران مثل یک اداره می‌مانند و اعضای ارکستر هم مثل کارمندهای آن اداره. همه از یک ساعتی وارد محل تمرین می‌شوند، در یک ساعتی می‌روند آنتراک و در یک ساعتی هم محل تمرین را ترک می‌کنند. فقط هم در محل تمرین به تلاش و تمرین می‌پردازند و کسی در خانه خود پارتیتور را برنمی‌دارد و تمرین نمی‌‌کند. من معتقدم که در ارکسترهای دیگر دغدغه موسیقی وجود ندارد، صرفا یک عده دور هم جمع می‌شوند که روی صحنه یک صدایی بدهند و یک حقوقی بگیرند. همیشه هم از اوضاع موجود معترض هستند. من خودم در آن ارکسترها بوده‌ام و اگر الان در آن ارکسترها نیستم، دلیلش همین است.

 

تجربه معلم سخت گیری است

 

در زندگی هنرمندان و به‌طورکلی در زندگی همه آدم‌ها گاها ممکن است که من و شما کارهایی را انجام دهیم که جزو ایده‌آل‌های‌مان نباشند و شاید اگر شرایط به‌گونه دیگری بود، آن کارها را انجام نمی‌دادیم. آیا هیچ‌وقت این اتفاق برای شما رخ داده است؟

من صادقانه می‌گویم که برای هر کسی ممکن است این اتفاق بیفتد. اما کنسرت ناگفته برای من اتفاقات خوبی داشت که به‌نظرم در ژانر خودش کنسرت بدی نیست. نکته این است که کنسرت ناگفته درواقع یک آنسامبل متشکل از ویولن، ویولنسل و سازهای دیگر همچون عود و پرکاشن است. در کنسرت ناگفته ما یک جورهایی مثل سولیست هستیم و ارکستری وجود ندارد. اما به‌هرحال من در آن کنسرت قطعاتی را می‌نوازم که از اجرای‌شان لذت می‌برم و به‌نظرم کارکردن در کنار آقای شهرام ناظری لذت‌های خودش را دارد. تنها جایی که من به غیر از کنسرت کلاسیک از نواختن در آن لذت می‌برم، همین کنسرت ناگفته است. من یک زمان ضبط‌های استودیویی هم انجام می‌دادم و در آثار دوستان نوازندگی می‌کردم، اما الان از آن کارهایم بشدت کاسته‌ام، چون کلا علاقه‌ای به این اتفاق ندارم. اکنون ارتباطم را با خیلی‌ها قطع کرده‌ام. به‌هرحال آدم هرچه سنش بالاتر می‌رود، دیگر آن کارهای گذشته خودش را تکرار نمی‌کند و می‌داند که باید چطور رفتار کند.

 

 

 

 

  • 10
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش