چکیده ای از بیوگرافی آرش کمانگیر
نام:آرش کمانکش
دین:مهرپرستی
پیشه:پهلوان
ملیت:ایرانی
علت مرگ:بی جان شدن پس از پرتاب تیر
منصب:سردار
بیوگرافی آرش کمانگیر
آرش کمانگیر یا آرش کمانکش یا آرش تیرانداز یا آرش شیواتیر به اوستایی اِرِخْشَه و به زبان پهلوی اِرَش شیپاک تیر نام یکی از اسطوره های کهن ایرانی و همچنین نام شخصیت اصلی این اسطوره است. وی از سپاهیان منوچهر بود که بعنوان کماندار ایرانی بعد از پایان جنگ ایران و توران برای بازشناختن مرز ایران و توران برگزیده شد و در طبرستان از بالای کوه« اییریو خشوتا» از چهارمین کشور روی زمین در زادگاه فریدون رفت و تیری را با تمام نیرو بسوی کوه« خوانونت» در خاور رها کرد. مردمِ فارسی زبانِ سین کیانگ( تُرکستان) در غرب چین بر این باورند که این تیر در درخت گردویی در آن دیار فرود آمده که به آن« درخت آرش» می گویند و از همین جهت، به کوه افراسیاب و درهٔ شینگان که در کنار درخت آرش قرار دارد« مرز ایران و توران» می گویند.
آرش کمانگیر شخصیتی نیمه اسطوره ای ـ نیمه تاریخی است به این علت که به دوران پیشدادی تعلق دارد که هنوز ماهیت زمانی و مکانی آن از سوی دانش هایی نطیر تاریخ نگاری نوین و باستان شناسی ، آشکار و قطعی نگردیده، و نیز از این جهت که زندگی و مرگش در پرده ای از کارویژه های افسانه ای پنهان و تاریخی است زیرا مردمان حوزه ایران فرهنگی در طول دو هزار سال پیش به وی باور داشته اند.
داستان آرش کمانگیر
منوچهر، پادشاه پیشدادی، از افراسیاب تورانی در سال های پایانی فرومانروایی خود شکست خورد و به مازندران پناهنده شد. عاقبت، هر دو به صلح گرایش پیدا کردند و تقاضای منوچهر از افراسیاب این بود که به اندازه ی یک تیر پرتاب از خاک ایران را به وی بازگرداند. افراسیاب درخواستش را قبول کرد و ایرانیان برای پرتاب آن تیر سرنوشت ساز، آرش کمانگیر را که در تیراندازی چیره دست و پرآوازه بود، برگزیدند. آرش کمانگیر بر بالای کوهی رفت و در کمانش تیر گذاشت و کمان را کشید و تیر پرتاب شد ولی به فرمان خداوند، باد باعث شد تا تیر از آن کوه به آن سوی خراسان پرتاب شود.
تیر از صبح تا غروب حرکت کرده و بر درخت گردویی در کنار رود جیحون یا آمودریا فرود می آید که به آن مکان مرز ایران و توران می گویند. آرش کمانگیر بعد از این تیراندازی از خستگی می میرد. وی هستی اش را بر پای تیر می ریزد؛ پیکرش پاره پاره شده و در خاک ایران پخش می شود و جانش در تیر دمیده می شود. مطابق با بعضی روایت ها اسفندارمذ، تیر و کمانی را به آرش کمانگیر داده بود و گفته بود که این تیر خیلی دور میرود ولی هر کسی که از آن استفاده کند، خواهد مرد. با این وجود آرش کمانگیر حاضر شد برای فداکاری از آن تیر و کمان استفاده کند.
آرش کمانگیر آزادی را برگزید. او برای مرزهای ایران زمین آزادی را پس گرفت و خودش به قهرمانی اسطوره ای تبدیل شد. هنوز راهجویانی كه در البرز ره میجویند نام وی را زیر لب زمزمه میكنند، هنوز كوهنوردان هنگامی که به بلایای طبیعی در البرز دچاز می شوند از آرش کمانگیر مدد میجویند و... هنوز دامنه های البرز صدای كشیده شدن زه كمان آرش، صفیر تیر آرش و افتادن هیكل آرش را در خود زمزمه میكنند. خیلی از افراد او را یکی از نمونه های بی همتا در اسطوره های جهان دانسته اند؛ وی در راه میهن نماد جانفشانی است.
تاریخ آرش کمانگیر
کتاب اوستا (یشت هشتم، بند ششم) کهن ترین نوشته ایست که از آرش در آن سخن گفته شده است. از قهرمانی به نام ارخشه با ویژگی هایی مانند تیزتیر و تیزتیرترین ایرانیان، در این کتاب یاد شده است. آگاهی چندانی از این قهرمان در نوشته های پهلوی بدست نمی آید و تنها در رساله ی ماه فروردین روز خرداد، آمده است که در روز خرداد (روز ششم) از ماه فروردین، منوچهر و ایرش شیباگ تیر، از افراسیاب سرزمین ایران را پس گرفتند. در نوشته های دوره ی اسلامی درباره آرش کمانگیر آگاهی بیش تری وجود دارد. در تاریخ طبری، تاریخ ابن اثیر، آثار الباقیه، شاهنامه، ویس و رامین، مجمع التواریخ، غرر السیر، البدء و التاریخ و کتاب های دیگر، از آن قهرمان نامدار یاد شده است. در اوستا کوهی به نام ایریوخشئوثه بود که آرش کمانگیر تیرش را از آن جا پرتاب کرد.
براساس نوشته های اسلامی، تیر آرش کمانگیر از جایی در طبرستان، کوه رویان، قلعه ی آمل، کوه دماوند یا ساری پرتاب شده است. جایی که آن تیر او فرود آمد، کوهی به نام خونونت در اوستا است که احتمالا همان کوهیست که در شاهنامه و کتاب ویس و رامین از آن با نام هماون یاد شده و کوهی در شرق کوه های شمال خراسان است. نویسنده ی مجمع التواریخ آنرا در جایی بین نیشابور و سرخس می داند، در ویس و رامین و تاریخ طبرستان آن را جایی در مرو دانسته اند. فخرالدین اسعد گرگانی در ویس و رامین این گونه آورده است:" از آن خوانند آرش را کمانگیر که از آمل به مرو انداخت یک تیر".
آرش کمانگیر در فرهنگ دهخدا
آرش کمانگیر نام پهلوانی کمان دار از لشکر منوچهر بود. منوچهر در آخر دوره حکمرانیش مجبور شد با فرمانروای توران و افراسیاب، به نگ بپردازد. در ابتدا افراسیاب به منوچهر غلبه کرد و وی به مازندران پناه برد لکن سپس بر آن نهادند که دلاوری ایرانی تیری پرتاب می کند و هر کجا که تیر فرود آمد مرز ایران و توران است، آرش کمانگیر پهلوان ایرانی تیری از قله دماوند پرتاب کرد که از بامداد تا نیمروز برفت و درکنار جیحون فرود آمد و جیحون حدّ شناخته شد. در اوستا بهترین تیرانداز را« اِرِخ ِش َ» نامیده و احتمالا مراد همان آرش است.
طبری به آرش کمانگیر، «آرش شاتین» می گوید و نولدکه حدس می زند این کلمه تصحیف جمله اوستائی« خَشووی ایشو» باشد که معنی آن« خداوند تیر شتابنده» است که صفت یا لقب آرش بوده است. به روایت دیگر رب النوع زمین( اسفندارمذ) تیر و کمانی به آرش کمانگیر داد و گفت این تیر دورپرتاب است لکن هرکه از آن بهره بگیرد میمیرد و او با این آگاهی تن بمرگ درداد و برای گسترش مرز ایران تیر اسفندارمذ را بیفکند و بعد از آن مرد.( از تاریخ ایران باستان حسن پیرنیا):
چون کار بقفل و بند تقدیر افتد
از جیب خرد کلید تدبیر افتد
آرش گهرم ولی چو برگردد بخت
در معرکه پیکان و پر از تیر افتد( خسروی)
از آن خوانند آرش را کمانگیر
که از آمل بمرو انداخت یک تیر
ترا زیبد نه آرش را سواری
که صدفرسنگ بگذشتی ز ساری( ویس و رامین)
افراسیاب تاختن ها آورد و منوچهر زال را چند بار پذیره فرستاد تا ایشان را از جیحون زانسوتر کرده، پس افراسیاب با سپاهی زیادی آمد و منوچهر را چند سال حصار داد اندر طبرستان و سام و زال غائب بودند و در آخرصلح به تیر پرت کردن آرش کمانگیر افتاد و از قلعه آمل با عقبه مزدوران رفت از این جهت به آن مرز توران گفته اند.( مجمل التواریخ).
آرش کمانگیر در ادبیات معاصر
در کتاب فارسی پنجم دبستان پیش از انقلاب اسلامی شعر روانشاد سیاوش کسرایی با نام آرش کمانگیر منتشر شده بود. این شعر یکی از حماسی ترین و تاثیرگذارترین شعرهای قرن های اخیر شمرده می شود.
* سیاوش کسرایی که شاعر ایرانی است شعری به اسم آرش کمانگیر و با موضوع آرش دارد.
* توران شهریاری بانوی شاعر ایرانی هم شعری به نام آرش کمانگیر و تیرگان دارد.
فلسفه جشن تیرگان، تیر، آب و باد
تیر هم ایزد باران است و آب خواهی و هم وسیله رزمی است كه آرش کمانگیر مرز ایران و توران را با آن نشان رفته و باز اینكه در طی جنگ ایران و توران گوییا ایران علاوه بر مصیبت دشمن دچار خشكسالی هم شده بود كه پس از فراخ شدن مرزها باز آبها و رودها و باران به ایران سرازیر شده اند. بدین ترتیب همراه با جشنها در این روز جشن آب پاشیدن نیز برگزار میشود.
از دیگر ایزدان کمک رسان در این واقعه باد بوده كه تیر آرش کمانگیر را تا رسیدن به مقصد همراهی كرده است. دست بند تیر و باد، یكی از ملزومات این جشن است. این دستبند یك رشته باریك بافته شده از نخهای رنگارنگ ابریشمی است. این دستبند در روز« تیر ایزد» برابر با ده تیر ماه خورشیدی به دست بسته میشود و در روز« باد ایزد» برابر با نوزدهمین روز از تیرماه همراه با یك آرزو از دست باز میشود و به باد سپرده میشود.
گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش
- 25
- 25