چکیده ی از بیوگرافی مارکوپولو
نام: مارکو پولو
تاریخ تولد: ۱۵ سپتامبر ۱۲۵۴
زادگاه: ونیز، ایتالیا
تاریخ مرگ: ۹ ژانویهٔ ۱۳۲۴
ملیت: ونیزی
حرفه: تاجر و جهانگرد
بیوگرافی مارکوپولو
مارکوپولو در ۱۵ سپتامبر سال ۱۲۵۴ در خانواده یک تاجر اصیل ونیزی متولد شد که ادویه و جواهرات گران بهایی تجارت می کردند. پدرش نیكولوپولو تاجر مشهور بود كه برای تجارت به سرزمین های دور دست سفر می كرد مارکوپولو كه داستان سفرهای پرماجرای پدر را از زبان مادرش شنیده بود از همان كودكی به سفرهای دریایی و دیدن سرزمین های ناشناخته علاقه داشت.
مارکوپولو روزها در بندرگاه گردش می كرد و از دیدن كشتی های بزرگ بادی، غرق شگفتی می شد. نوشته های عربی و چینی روی بسته های كالا را می دید و دلش می خواست معنای این اشكال عجیب را كشف كند. شنیده بود كشتی هایی كه از مشرق زمین می آیند، كالاهایی مانند ابریشم، ادویه و جواهرات گران بها با خود می آورند. شش ساله بود كه پدرش نیكولو همراه عمویش مافئو سفری طولانی مدت را شروع كردند. سفری كه سالها به درازا كشید. روزها و هفته ها و ماه ها از پی هم سپری می شد و ماركوی كوچک برای بازگشت پدر، روز شماری می كرد این انتظار آنقدر طولانی شد كه مارکوپولو كم كم چهره پدر را هم از یاد برد. در این دوران دشوار بود كه مادرش را از دست داد.
مرگ مادر مارکوپولو ضربه هولناكی بود كه او از آن بعنوان تلخ ترین خاطره زندگی اش یاد می كند روزی از روزهای سال ۱۲۶۹ میلادی، كشتی بادی بزرگی در ساحل ونیز پهلو گرفت. مارکوپولو كه در آن هنگام نوجوانی پانزده ساله بود، یک دفعه صورت آشنای پدر و کاکایش مافئو پولو را در بین سرنشینان كشتی شناخت. نیكولوپولو با چشمان اشكبار، فرزندش مارکوپولو را در اغوش گرفت. در این زمان بود كه او داستان مسافرت های پرحادثه پدر را می شنید و روح ماجراجویی اش بیدار می شد. داستان سفر طولانی مدت نیكولو و مافئو پولو به سرزمین چین، هیجان انگیزترین داستانی بود كه او تا آن زمان شنیده بود. مارکوپولو چهار زبان می دانست.
در سال ۱۲۷۱ میلادی، زمانی كه ماركوپولو هفده ساله بود، همراه پدر و عمویش سفری دور را شروع كرد. از همین زمان بود كه نام ماركوپولو بعنوان جهانگردی جوان و شجاع، بر سر زبان ها افتاد. آن ها با كشتی كوچكی از دریای مدیترانه گذشته و به اكرا رسیدند. در این شهر با كشیشی به نام تئوبالد آشنا شدند. نیكولو ماجرای سفر به چین و درخواست قوبیلای قاآن امپراطور چین را برای تئوبالد تعریف كرد و گفت كه امپراطور چین با آیین مسیحیت آشنا شده و آرزو دارد مسیحیت در سرزمین چین رواج پیدا كند.
تئوبالد دو كشیش داوطلب را به نیكولوپولو معرفی كرد تا همراه آنها به چین رواج سفر كنند. پنج مرد آماده سفری طولانی از غرب به آسیای شرقی شدند. از شهریت المقدس به طرف لایاس و از آن جا بسوی سواحل دریای خزر رفتند. ماركوپولو برای اولین بار بود كه فوران چشمه های نفت را به چشم می دید مردمان این مناطق از چشمه های نفت برای روشن كردن فانوس هایشان استفاده می كردند. اینجا سرزمینی بود كه در جغرافیای امروز باكو نامیده می شود.
مارکوپولو در طی این سفر تجربه های جدیدی به دست می آورد که مجموعه این رویداد در کتاب مارکوپولو نوشته شده است. آنها در این سفر پس از طی ۲۴٬۰۰۰ کیلومتر، بعد از ۲۴ سال، با کسب مقدار زیادی پول و ثروت، مجدداً به ونیز باز می گردند. مارکوپولو موقع جنگ ونیز با جنوا، به زادگاه خویش بازگشت. وی که فرمانده یک کشتی بود، با توقیف کشتی اش در نزدیکی جزیرهٔ کورچولاک به اسارت گرفته شد. او پس از آزادی به زادگاهش، ونیز برگشت و تجارت خویش را ادامه داد و خیلی زود یک تاجر ثروتمند شد. مارکو پولو کاروان های تجاری دیگری را عازم سفر کرد ولی خودش دیگر ونیز را ترک نکرد.
کتاب سفرهای مارکوپولو
وقتی مارکوپولو در جنوا زندانی بود، داستان سفرهایش را برای زندانی دیگری به نام راستیسیانو که اهل پیزای ایتالیا بود تعریف کرد. راستیسیانو داستان سفرهای او را به سبک رمانتیک ادبیات قرن سیزدهم می نوشت. ماحصل ترکیب گفته های مارکوپولو از مشاهداتش و سبک نوشتن راستیسیانو کتابی به نام سفرهای مارکو پولو بود. این کتاب نیز داستان های مربوط به مارکوپولو که توسط دیگران تعریف شده بود را نیز دربر می گرفت. متن این کتاب خیلی زود در سرتاسر اروپا پخش شد و با نام سفرهای مارکوپولو معروف شد.
نسخهٔ اصلی و معتبر کتاب سفرهای مارکوپولو در دسترس نیست، آنچه امروز وجود دارد با نوشتار اول بسیار متفاوت است. کتابی که منتشر شده و در دسترس قرار گرفته آمیزه ای از چند نسخه از این کتاب است و حتی در مکانهایی نوشته هایی هم به آن اضافه شده تا مطلب کتاب روشن تر شود.
ازدواج مارکوپولو
مارکوپولو پس از سپری کردن دوره اسارت، خانه ای خرید، با دوناتا بدوئر دختر یک تاجر ازدواج کرد و دارای سه دختر به نام های فانتینا، بللا و مورتا شد و نام مستعار آقای میلیون را دریافت کرد. مردم شهر، او را دروغگوی خارج از مرکز می دانستند و به داستان سرگردانی های وی اعتماد نداشتند. مارکو پولو زندگی مرفهی داشت.
یادبود مارکوپولو
فرودگاه ونیز به نام فرودگاه ونیز مارکوپولو نامگذاری شده است. شاید بتوان گفت که سفرهای مارکوپولو بر توسعه و گسترش نقشه نگاری اروپا تأثیر گذاشت و در نهایت سبب به وجود آمدن عصر کاوش در یک سده بعد از آن شد. جیوانی باتیستا راموسیو گفته است که بخش هایی از نقشهٔ فرا مائورو بر پایهٔ نقشه ای است که مارکوپولو از چین با خود آورده بود.
گوسفند مارکو پولو نام یک زیرگونه از گوسفندها است که برای تکریم این جهانگرد، چنین نامیده شده است. مارکو پولو در زمان گذرش از پامیر (با نام باستانی کوه ایمئون) در سال ۱۲۷۱ این حیوان را توصیف کرده بود.
مرگ مارکوپولو
در سال ۱۳۲۳ مارکوپولو را به علت بیماری بستری کردند. وی در ۹ ژانویهٔ ۱۳۲۴ با وجود تلاش طبیبان برای درمانش، از دنیا رفت. خانوادهٔ مارکو پولو از یک کشیش سن پروکولو به نام جیوانی جوستینیانی تقاضا کردند که وصیت نامه و درخواست های بعد از مرگ مارکوپولو را قانونی کند. همسر و سه دختر او بعنوان اجراکنندگان وصیت نامه تعیین شدند. بر اساس قانون آن دوران، بخشی از دارایی او به کلیسا می رسید. مارکو پولو این مطلب را قبول کرده بود و خواسته بود که علاوه بر آن در آینده هم مقداری پول به کلیسای سن لورنزو، جایی که قرار است او در آن به خاک سپرده شود، پرداخت شود. همچنین وی برده ای از قوم تاتار را که از آسیا با خود به ونیز آورده بود، آزاد کرد.
گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش
- 17
- 3