کریستوفر جهانگرد و ماجراجوی ۲۴ ساله آمریکایی، زندگی عادی در شهر را رها و ۲۴۰۰۰ دلار به انجمن های خیریه کمک مالی کرد، سپس با اندکی غذا و توشه به زندگی ماجراجویانه در حیات وحش آلاسکا روی آورد. او این سبک زندگی را انتخاب کرده بود تا تنها باشد. او رویای زندگی بدون آثار تمدن را در سر می پروراند و با وجود اینکه تحصیلات بالایی داشت؛ اما دچار پوچ گرایی در مورد زندگی ماشینی شده بود و زندگی مدرن انسان ها را اسیر ماده گرایی می پنداشت.
پس از نزدیک به چهار ماه گروهی از شکارچیان گوزن، جسد کریستوفر را که به دلیل گرسنگی درون اتوبوس متروکه ای جان سپرده بود پیدا کردند؛ اتوبوسی که پناهگاه او در آخرین روزهای زندگی اش بود.
این شکارچیان که خودشان به دنبال سرپناهی بودهاند، به محض دیدن اتوبوسِ اوراقی، وارد آن شده و احساس میکنند که بوی غذای فاسد شده میآید. بعد متوجه توده ای درون یک کیسهخواب میشود و بلافاصله با بی سیم به پلیس اطلاع میدهد. یک روزِ بعد، وقتی پلیس به محل مذکور میرسد، جسد پوسیده مککندلس را درون کیسهخوابش مییابند.
امروزه این اتوبوس بین شهری (فیربانکس) با شماره پلاک ۱۴۲ ـ یا آن طور که کریستوفر اسمش را در دفترچه یادداشت های روزانه اش ثبت کرده بود ـ اتوبوس جادویی به یک جاذبه توریستی تبدیل شده و گردشگران زیادی به اتوبوس کریستوفر که در مرزهای شمالی منطقه حفاظت شده دینالی آلاسکا قرار گرفته می آیند. کریستوفر در کالیفرنیا متولد و در حومه پایتخت واشنگتن بزرگ شد. پدرش کارشناس (ناسا) و مادرش منشی شرکت هواپیماسازی هيوز بود.
کریستوفر پس از فارغ التحصیلی مابقی هزینه ای را که برای تحصیلاتش اختصاص داده شده بود، به انجمن خیریه بخشید و خانه را در سکوت برای آغاز یک ماجراجویی بزرگ ترک کرد. در آوریل سال ۱۹۹۲ میلادی، کریستوفر ۳۲ کیلومتر را در جاده گِل آلود دینالی آلاسکا Stampede Trail پیمود و پس از عبور از دو رودخانه بزرگ، یک اتوبوس قدیمی متروکه متعلق به دهه شصت قرن بیستم را پیدا کرد.
کریستوفر پس از شکار به اتوبوس که اینک به پناهگاهش تبدیل شده بود، بازمی گشت و از محیط اطراف غذا جمع آوری می کرد. همه آنچه او داشت عبارت بود از ۴.۵ کیلوگرم برنج، یک تفنگ نیمه اتوماتیک رمینگتون با ۴۰۰ قطعه مهمات، چند کتاب، و ابزارهایی چادر زدن.
او پرنده ها، سنجاب، تِشی کاکلی، گوزن های کانادایی و... را شکار می کرد و به زندگی خود ادامه میداد. پس از مدتی تلاش کرد تا بازگردد؛ اما در مسیر اشتباهی قرار گرفت و خود را در سمت غربی رودخانه تیکلانیکا که به دلیل آب شدن برف ها سرریز شده بود یافت. با این شرایط، عبور از رودخانه غیر ممکن بود.
کریستوفر ۱۱۲ روز در این اتوبوس زندگی کرد و هنگامی که جسدش را یافتند، متوجه شدند که او بر اثر گرسنگی جان سپرده است؛ اما برخی بر این باور بودند، او به دلیل خوردن اشتباهی گیاهان سمّی جان خود را از دست داده است. کمبود وسایل برای ادامه زندگی و بی تجربگی در رویارویی با چالش های طبیعت وحشی از دیگر دلایل مرگ او ذکر شده است.
داستان کریستوفر پرسش ها و جنجال های زیادی را درباره سبک زندگی در حیات وحش برانگیخت. پس از نمایش فیلم سینمایی into the wild در سال ۲۰۰۷ میلادی، اتوبوس جادویی کریستوفر به یک جاذبه گردشگری تبدیل شد. این موضوع نگرانی مسئولان منطقه حفاظت شده را برانگیخت، زیرا مسیر رسیدن به اتوبوس پر از خطرات بود.
حدود پنج سال پیش گروهی از گردشگران در مسیر رسیدن به اتوبوس دچار حادثه شدند و گروه امداد و نجات به یاری آنها شتافت. یک توریست سوئیسی هم در این مکان غرق شد، برخی هم مثل کریستوفر در اطراف اتوبوس چادر می زدند و بدون آب و غذا ریاضت می کشیدند. چند وبلاگ راه های عبور از رود تکلانیکا را می آموزند که بعضی از آنها شدیداً خطرناکند.
بسیاری از مردم می گویند، باید اتوبوس از این منطقه برداشته شود زیرا نمادی از حماقت است. با این وجود چه بخواهند یا نه، اتوبوس با مرور زمان در حال از بین رفتن است و برخی گردشگران تکه هایی از اتوبوس را برای یادگاری با خود برده اند. پس از گذشت بیست سال، اتوبوس جادویی به تدریج در حال وارد شدن در فهرست فراموش شدگان است. آنچه کریستوفر انجام داد نوعی دیوانگی بود، جوانی که رؤیا پردازی هایش برای او پایان غم انگیزی رقم زد.
- 20
- 16
کاربر مهمان
۱۴۰۳/۱/۲۲ - ۱۵:۰۳
Permalink