بهتر است اول با مقوله ای به نام Halo Car در صنعت خودروسازی خارج از کشور کمی آشنا شویم. اصطلاح Halo Car، که در زبان فارسی معادلی برای آن یافت نمی شود، در واقع به خودرو هایی اتلاق می شود که با ظاهری نزدیک به خودروهای کانسپت تولید می شوند.
اینگونه خودرو ها به طور مستقیم سود و صرفه اقتصادی چندانی برای کمپانی تولید کنندشان به همراه ندارند و البته خودروساز نیز اهمیتی به میزان فروش چنین مدل هایی نمی دهد.چیزی که مهم تر است وجه ای است که این گونه خودرو ها برای برند خود ایجاد می کنند.
خودرو های Halo با جلب توجه نسبت به برند خود، هم نوعی تبلیغ به شمار می روند و هم به شکل غیر مستقیم در فروش سایر محصولات کمپانی اثر می گذارند. خودرو هایی مانند BMW Z8، آستون مارتین ولکان، آلفارومئو ۸C Competizione، آکورا NSX و چندین و چند مورد دیگر، نمونه های بارزی از این گونه مدل ها هستند.
در ادامه با نقدی بر لکسس LC، نمونه بارز یک Halo Car امروزی، با ما همراه باشید.
صدای بوق ها بطور ممتد به گوش می رسد. نه به خاطر رانندگی بد من؛ بلکه هر بار پشت چراغی توقف می کنم، راننده کناری سعی می کند با استفاده از بوق اتومبیلش توجه من را به خود جلب کند. راننده ها اکثراً با لبخندی ملیح انگشت شست خود را به نشانه لایک یا همان دوست داشتن بالا می آورند.
بعضی اوقات هم با اشارات دستشان از من می خواهند تا شیشه را پایین بیاورم؛ سپس نام و مدل خودرو را جویا شده و به جذاب بودن آن اشاره می کنند. وقتی در جوابشان نام لکسس را می شوند، با تعجب به این اشاره می کنن که هیچ گاه مدلی از این برند با این شکل و شمایل خاص ندیده اند. مکالمه ای کاملاً متفاوت با آنچه که پشت فرمان هر مدل دیگری از لکسس تجربه خواهید کرد.
هیچکس در کنار مدل هایی مانند ES ،IS و یا حتی RC F توقف نمی کنند تا توجه راننده آن را به خود جلب کرده و سوالی راجب مطرح کند. مشکل اصلی این کمپانی، طرز تفکر جا افتاده درباره آن است.
این که همه لکسس را نسخه لوکس تر تویوتا می دانند؛ برداشتی که تویوتا از مدتها پیش برای از بین بردن آن تلاش می کند. آکیو تویودا، مدیر عامل کمپانی و راننده ای تمام عیار، همیشه بابت این موضوع که خودروهایشان به عنوان محصولاتی کسل کننده توسط جامعه شناخته می شوند ناراضی بوده.
برای از بین بردن این دیدگاه ها نسبت به این برند لوکس، لکسس شروع به عرضه مدل های خود در تریم هایی با پرفورمنس بالا کرد. ثمره این تصمیم گیری تولد IS F بود تا با پیشرانه V8 خود به جنگ M3 همه فن حریف برود. LFA به عنوان یکی از برترین خودروهای تمام ادوار شناخته شد و به فرزندی لایق برای بازگشت ژاپنی ها به عرصه سوپرخودروها بدل گشت.
خودروهای RC F و GS F در طرفی دیگر، توسط پیشرانه های V8 تنفس طبیعی به پیش رانده می شوند؛ آن هم در زمانی که همه رقبا به سمت استفاده از پیشرانه های توربو متمایل شده اند.
پیشرانه های بکار گرفته توسط لکسس ممکن است در زمینه تولید گشتاور در حد انواع توربودار نباشند اما قطعاً حس و صدایی به مراتب گیراتر ایجاد می کنند. لکسس های F sport در جاده و بزرگراه ها خودرو هایی فوق العاده بوده و این موضوع آن ها را به GT های بهتری نیز بدل می کند؛ اما برای خوب بودن در پیست بدون شک نیازمند رژیمی سفت و سختند.
LC هم از این قاعده مستثنا نبوده و چندان مناسب پیست نیست. هیچ عیبی هم ندارد؛ تنها کافیست نگاهش کنید..
LC یکی از مشابه ترین نمونه های تولیدی نسبت به خودروهای کانسپت است که در خیابان ها به چشم می خورد. دماغه خوابیده در کنار هدلایت های احاطه شده توسط ماده ای تیتانیوم مانند باعث می شوند تا LC در برخی رنگ ها بسیار دلربا جلوه کند.
خطوط هنرمندانه و شرقی، دستگیره های درهای جانبی مشابه نمونه های یافت شده در آستون مارتین و بکارگیری Floating Roofline در طراحی سقف، همگی پرو فایل کناری LC را زیباتر از هر لکسسی دیگری کرده اند.
در قسمت عقب چراغ ها در صورت خاموش بودن درون بدنه محو می شوند و در هنگام روشنایی، همانند چراغ های OLED بکار رفته در عقب ب ام و M4 GTS لایه لایه اند. جذابیت این چراغ ها آن چنان زیاد است که می توان برای ساعت ها محو تماشای آن ها شد.
ویژگی های مثبت به داخل هم راه پیدا می کنند؛ از کلید های با کیفیت که حسی فراتر از قیمت خودرو انتقال می دهند تا جیری که سرتاسر کابین را فرا گرفته و رنگ قرمز در نظر گرفته شده برای آن بسیار مناسب است، دستگیره در هم به تنهایی و بدون هرگونه المان احاطه کننده ای در میانه درها قرار گرفته و یکی از زیباترین بخش های این خودرو به شمار می رود. تنها مشکلی که این لکسس از آن رنج می برد، سیستم اینفوتینمنت این کمپانیست که برای تعامل با آن نیازمند کار با تاچ پد در نظر گرفته شده در کنسول میانی هستید.
از آنجایی که در هنگام رانندگی نمی توانید از تماشای ظاهر زیبای LC لذت ببرید و کابین آن هم در مقوله زیبایی اصلاً در حد و اندازه فضای خارجی ظاهر نمی شود، انتظار می رود این ایراد کوچک به طریقی جبران شود. و همینطور هم می شود؛ LC با شواری نرم و مناسبش کاملاً دلتان را به دست می آورد.
با این که LC500 از پیشرانه ۵ لیتری V8 به قدرت ۴۷۱ اسب بخار، مشابه با آنچه در مدل های GS F و RC F بکار رفته بهره می برد، اما مانند آن ها نشان F را بر تن ندارد. این امری مهم است، چرا که غیر این صورت توقع (اشتباه) عملکرد بالا در پیست موجود برای مدل های GS F و RC F، گریبان LC را هم می گرفت؛ و در این صورت این خودرو همانند برادرانش مأیوستان می کرد.
کسی که LC خریداری می کند، به دنبال یک GT بزرگ با صدایی فراطبیعی ناشی از پیشرانه V8 و سواری نرم و کابین فوق العاده راحت است. فرزند جدید لکسس در ارائه تمام موارد فوق موفق عمل می کند، ضمن این که بسیار سریع بوده و در پیچ ها نیز رویتان را زمین نمی اندازد.
مورد دیگر گیربکس ۱۰ سرعته این خودرو بوده که تقریباً بی نقض عمل می کند، تعویض دنده های نرم در حالت اتوماتیک و همگام شدن سریع با دور موتور در حالت دستی از شاخصه های خوب آن هستند. مشکل این گیربکس تعداد بالای دنده های آن است. برای رسیدن به حداکثر سرعت مجاز در خیابان ها تنها به اندازه ۳ دنده نخست فرصت دارید. ۷ دنده دیگر تنها در بزرگراه ها به کارتان خواهند آمد. البته نه هر ۷ تا!
LC تشنه دور موتور بالاست. هیچ گاه ناامیدتان نخواهد کرد، اما اگر ضرایب تعویض دنده اش کمی کوتاه تر بودند، بهتر می شد از صدای جذابش بهره برد.
اکثر خودروهای Halo بسیار گران قیمت هستند بطوری که آن ها را تنها در نمایشگاه ها، بنگاه های اتومبیل و یا کانال های یوتوب می توان دید.
اما LC مانند LFA خودرویی ۳۰۰,۰۰۰ دلاری نیست؛ قیمت این خودرو در مدل های معمولی از ۹۲,۰۰۰ دلار و در مدل های هیبریدی از ۹۶,۵۱۰ دلار آغاز می شود. ۹۰,۰۰۰ دلار اصلاً به این معنی نیست که LC ماشینی ارزان قیمت است. اما حداقل قابل دسترس بوده و قاطعاً افرادی زیادی آن را خریداری خواهند کرد.
سپس در پارکینگ ها، فروشگاه ها و هنگام تردد در خیابان دیده خواهد شد و آن موقع است که اشخاص بسیاری هنگام خرید خودروی بعدی، در کنار ب ام و و مرسدس به لکسس نیز فکر می کنند.
- 15
- 4