به گزارش جهان صنعت، همزمان با شروع اعتراضات در شهریورماه سال جاری، شاهد مسدود کردن برخی پلتفرمهای خارجی توسط دولت ابراهیم رییسی بودیم. سالهاست ایرانیان با واژه فیلترینگ و فیلترشکن همنشین هستند و به جزئی از امور روزمرهشان تبدیل شده است.
در جامعهای که باورهای آن براساس «انسان در محدودیتها ستاره میشود» ساخته شده، شاید مسدود کردن دسترسی به فناوری و تکنولوژیهای روز دنیا کار عبثتری از سایر نقاط دنیا باشد. ایرانیها به اقتضای نحوه زیست خود دههها آموختهاند که چطور با هر محدودیتی مواجه شوند و آن را دور بزنند.
در این میان محدودسازی دسترسی آنها به فناوری و تکنولوژی و اینترنت از آن جهت که قطاری پرسرعتتر از سایر قطارهاست، امری بعید به نظر میرسد. بارها شاهد این موضوع بودهایم که قانونگذاران ما به دلیل آنکه بسیاری از تکنولوژیها را متوجه نمیشوند و نمیتوانند به راحتی ضررها و خسارتهای آن را برآورد کنند، فورا به سراغ آخرین راهکار که محدودیت است رفتهاند.
وقتی نگاه سیاستگذار به اینترنت به مثابه تهدید است، یعنی اساساً این تصور وجود دارد که اگر اینترنت نبود ناآرامیها هم وجود نداشت. به نظر نمیرسد سیاستگذاران برای اینکه ناآرامیها مدیریت شود اینترنت را کنترل میکنند، بلکه نگاه برعکس است. محدودیت اینترنت به عنوان نتیجه اعتراضات دیده نمیشود بلکه اینترنت خود علت ناآرامیها انگاشته میشود. نگاهی در نظام حکمرانی با طرفدارانی جدی وجود دارد که فکر میکنند اگر اینترنت وجود نداشت، اوضاع آرام بود و ما درگیر این چالشها نبودیم که حالا بخواهیم اینترنتی را ببندیم.
اینترنت این قابلیت را دارد که زندگی مردم عادی در گوشه و کنار جهان را برای ایرانیها ملموس کند. یعنی یک جوان در گوشی خود میتواند ببیند که آدمها در نقاط مختلف دنیا به صورت روزمره چه کارهای سادهای میکنند بدون اینکه احساس کنند تهدید یا هزینهای متوجه آنهاست اما همین کارهای ساده در کشور ما میتواند خطرناک و با عواقب شدیدی تلقی شود. طبیعتا وقتی فردی میبیند زندگی عادی خودش چقدر با زندگی عادی افراد در سایر نقاط دنیا متفاوت است و چقدر از بعضی چیزها محروم است ناراضی میشود و این موضوع مطالبات سرخورده و انتظارات برآورده نشده ایجاد میکند و در نهایت به اعتراض و ناآرامی تبدیل میشود.
عامل دیگری که به نظر میرسد در تبدیل اینترنت به تهدید برای این طرز تفکر موثر بوده، نقشی است که اینترنت در برقراری ارتباطات، هماهنگیها و سازماندهیهای غیررسمی در میان مردم دارد. در حال حاضر شبکههای اجتماعی و اینترنتی باعث شده قدرت ساختار سیاسی در خلق روایت رسمی از حوادث اخیر و از این طریق از بین بردن انگیزه پیوستن به اتفاقات کاهش پیدا کند. برای بخش زیادی از ایرانیان، اینترنت به معنای متعارف یعنی یکسری از شبکههای اجتماعی اصلی که در حال حاضر فیلتر شده است. آمارهای متعددی وجود دارد که ۷۰ درصد پهنای باند اینترنت موبایل کشور روی واتساپ، تلگرام و اینستاگرام مصرف میشود.
این یعنی حتی فیلتر شدن نیز مانع کار کردن مردم با آنها نشده است. همانطور که تا الان فیلترینگ باعث نشده مردم استفاده از این ابزارهای خارجی را کنار بگذارند و سراغ ابزارهای داخلی بیایند، به نظر نمیرسد به دلیل سرعت یا عملکرد بهتر به داخلیها مهاجرت کنند.
اما ظاهرا دولت تمایل به پذیرش علایق مردم ندارد و بعید است از این راه اشتباه بازگردد، مثل خیلی از تجارب دیگر که شاهد بودیم سالها دولتمردان بر یک تصمیم غلط پافشاری کردند و هرگز نخواستند که شکست را بپذیرند. متاسفانه کسبوکارهای بزرگ طی چند ماه اخیر آسیبهای زیادی دیدهاند. در حال حاضر بخش مهمی از کسبوکارهای دیجیتال لطمه خورده و بخش مهمی از استارتآپها دچار کاهش درآمد و فروش شدهاند و از آن مهمتر لطمهای است که این کسبوکارها از ناامیدی، بیانگیزگی و در نهایت مهاجرت کارکنانشان به دلیل شرایط موجود دیدهاند. علاوه بر این سرمایهگذاری در اقتصاد دیجیتال کوچک و بیثبات میشود و در این شرایط این سوال ایجاد میشود که چرا کسی باید روی این بخش سرمایهگذاری کند در حالی که آینده بیثباتی در این بخش وجود دارد.
واقعیت این است که کسبوکارهای کوچک خانگی که عمدتا روی اینستاگرام بودند و از طریق واتساپ و تلگرام با مشتری خود در ارتباط بودند، خسارتهای شدیدی از بحث فیلترینگ دیدهاند و برخی تا مرز نابودی پیش رفتهاند. در حالی که راه رشد کسبوکارها از رقابت میگذرد و اگر ما رقابت را محدود و شرایطی را فراهم کنیم که کسبوکارها در فضای گلخانهای ایجاد شوند، نهتنها رشد نمیکنند بلکه سقفشان هم محدود خواهد شد.
خطای شناختی که برخی مرتکب میشوند این است که اگر کسبوکارهای خارجی را نبندیم به معنای نابودی کسبوکارهای ایرانی است. این در حالی است که باید این واقعیت را پذیرفت که با محدودیت هیچ رقابتی ساخته نخواهد شد و درخودماندگی بلایی خانمانسوز است. همچنین رشد و توسعه زمانی اتفاق میافتد که بتوانیم در فضای برابر با همه جهان رقابت کنیم. دولت باید بپذیرد که با بستن پلتفرمهای خارجی نهتنها باعث رشد کسبوکارهای ایرانی نمیشود، بلکه در بلندمدت، رقابت را از بین میبرد. بنابراین در حال حاضر تنها با باز کردن فضا و دسترسی به تکنولوژیهای روز دنیا و ایجاد مشوقها و حمایت از کسبوکارهای داخلی میتوانیم به آینده خوشبین باشیم. نکته مهمتر اینکه تاکنون مردم نشان دادهاند که به اجبار به سمت هیچ پلتفرمی مهاجرت نخواهند کرد و با پیدا کردن میانبر و فیلترشکنهای جدید راه خود را پیدا خواهند کرد.
مجید سلیمیبروجنی-کارشناس اقتصادی
- 18
- 4