نعمت احمدی،حقوقدان در جهان صنعت نوشت: نام پست در جهان با نام ایران آغشته است. اداره امپراطوری وسیع هخامنشی که در سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا گسترده بود جز با تسلط دریاها و در نهایت مرکز دولت هخامنشی بر مستملکات دوردست امکانپذیر نبود. به همین علت داریوش هخامنشی به تاسیس واحد رسمی دولتی پست اقدام کرد و برای سهولت آن جاده شاهی را ساخت تا از طریق آن بتواند اخبار، گزارشات و مکاتبات دولتی را انجام دهد.
برای تسریع در کار چاپارهای پستی جاده شاهی که طول آن به گفته مورخان تا چهارهزار کیلومتر بود را احداث کرد. داریوش در توصیف پیکهای دولتی جمله ماندنی دارد با این عنوان: «نه برف، نه باران، نه گرما و نه تاریکی شب نمیتواند پیکهای تندرو را از حرکت باز دارد.»
جملهای که امروزه بالای سردر ساختمان اداره پست در آمریکا نقش بسته است. در اداره مرکزی پست برلین سردیس داریوش هخامنشی بین سردیس بزرگان تاریخ پست جهان جا خوش کرده است. در واقع چاپارخانهها یکی از معروفترین و مهمترین تشکیلات دولتی هخامنشی به حساب میآمدند که وسیله ارتباط دائمی بین مراکز و ایالات مهم کشور بودند. حال مشخص نیست چرا بعد از این همه سال پیشرفت و تکنولوژی، اداره پست کشوری که اولین بار ملتی را با نهادی به نام پست آشنا و مسیر ارتباطی بینشهری ایجاد کرده است، امروزه به سرنوشتی گرفتار شده که مسیر قهقرایی را طی کرده و باید درخواست کنیم این اداره پست تعطیل شود.
در تاریخ ۱۷ اردیبهشت سال جاری محمولهای حاوی نان سنتی و محلی توسط دوستی در شهرستان پاوه تحویل اداره پست میشود. شماره مرسوله موجود است. در تاریخ یکشنبه ۲۴ اردیبهشت محموله فاسد شده و به اصطلاح کپک زده و تاریخ مصرف گذشته تحویل بنده شد. جعبه حاوی نان انگار در جنگ جهانی اول و دوم شرکت داشته و آنچنان مورد ضرب و شتم قرار گرفته که دلت برای کارتن ضربهدیده از بغض چه کسی یا کسانی میسوزد.
حال سیر حرکت لاکپشتوار محموله را عینا مستند به کد رهگیری مرسوله و دیگر شمارهها شرح میدهم. غروب شانزدهم اردیبهشت به ارسالکننده گفته میشود کد پستی را هم بیاور. هرچند کد پستی از ابتدا در اختیار اداره پست پاوه قرار میگیرد و ظاهرا اعلام میشود نیازی به کد پستی نیست. تا روز چهارشنبه یعنی ۲۰ اردیبهشت با همه جستوجوها، خبری از مرسوله نشد. حدود ساعت ۱۱ فردی که اسم و شماره تلفن او موجود است، اعلام کرد محمولهای از پاوه به اسم شما به این اداره تحویل شده است، اما فرصت ارسال امروز را به علت گرفتاری و مشغله نداریم. اینجا شلوغ است! هرچه خواهش کردم که محموله فاسدشدنی است به هزینه شخصی با هر وسیلهای که ممکن است دستور دهید محموله تحویل گردد یا اینکه اعلام کنید شما از چه واحد پستی تماس میگیرید چون شماره تلفن و سریال آن مربوط به آدرس اعلامی بود، با تندی پاسخ داد: آقا سر ما شلوغ است و تلفن قطع شد!
فردا صبح اول وقت تماس گرفتم که امروز پنجشنبه است و باید به خارج از شهر بروم. راهحلی پیدا کنید. با هر هزینه که به آدرس شما بیایم و محموله را تحویل بگیرم. با تندی گفت: «اسم و شماره تلفن نامهرسان را اعلام میکنم. مدتی بعد اسم نامهرسان و شماره تلفن او را پیامک کرد. البته شاید از سر غفلت، شماره تلفن اشتباه بود.» محموله فاسدشده چهار روز در مسیر پاوه به تهران در دفاتر پستی لگد میخورد. چندین بار تماس گرفتم که آقا محموله فاسدشدنی است؛ برکت خداست. حداقل خودتان استفاده کنید یا تلفن درست مامور یا به گفته شما نامهرسان را بدهید و هماهنگی لازم را به عمل آورید. مدتی بعد تلفن صحیح مامور ارسال مرسوله را پیامک کرد. وقتی تماس گرفته شد، پاسخ مامور جالب بود؛ آقا مرسولهها را به ردیف در ماشین جا میدهیم و شما آخرین آدرس هستید. بعد از ساعت ۳ بعدازظهر منتظر باشید! انتظار روز چهارشنبه و پنجشنبه به جای خود. حالا باید منتظر باشیم تا همه محمولهها به وسیله مامور به اصطلاح نامهرسان پخش شود و آخرین محموله در آدرس اعلامی که متعلق به این محموله است، تحویل گردد.
ساعت حدود ۴ تماس گرفته شد که آقا منتظر نباشید. این محموله بارکد ندارد و مرجوع میشود. حرف دیروز را تکرار کردم که صاحب مرسوله من هستم و به همین اعتبار شما با شماره تلفن من تماس گرفتهاید. برکت خداست. خواهش میکنم منتظر تعطیلات و مرجوع شدن محموله نباشید. حداقل آن را مصرف کنید. اجازه میدهم و پیامک هم کردم که از محموله استفاده کنید تا در این شرایط فاسد نشود. طلبکارانه تلفن را قطع کرد که محموله بارکد ندارد و من کاری نمیتوانم بکنم. پرسیدم آقا از اول مگر مشخص نبود که بارکد ندارد؟ اصلا بارکد چیست؟ پرسیدم مگر من باید بارکد داشته باشم؟
از روز هفدهم تا امروز از مسیر پاوه تا تهران، ورود به تهران تا دفتر توزیع، کسی به غیر از شما متوجه عدم وجود بارکد نشده است؟ مگر گیرنده دارای بارکد است و بر روی محموله نصب نشده است؟ بارکد را که باید اداره پست نصب کند. مهمتر اینکه شما میگویید دیگر پست تعطیل شد و خداحافظ. دو روز پس از تعطیلات پنجشنبه و جمعه، یعنی روز یکشنبه مرسوله ضربدیده و کتکخورده در حالی که بوی فاسد نان از درون آن به مشام میرسید، تحویل دفتر مجتمعی که در آن ساکن هستیم، داده شد که روز چهارشنبه یعنی چهار روز پیش در چند متری آن محموله توزیع شده بود. همان لحظه به یاد گفته مسوولان راهنمایی و رانندگی در مورد کارتهای سوخت یا گفته دیگر مسوولان در مورد توزیع کارتهای ملی افتادم که در رسانه میگویند چندین هزار کارت سوخت یا کارت ملی تحویل پست داده شده که به مقصد برسد. زیرا مدتهاست خبری از کارت سوخت یا کارت ملی که تحویل پست شده، نیست.
آیا این همان پستی است که داریوش هخامنشی در بیش از ۲۵۰۰ سال پیش اعلام کرده که سرما، گرما، باران و برف مانع از کار پست نمیشود. اعصاب فرستنده و گیرنده ظرف چهار روزی که محموله از پاوه به تهران رسید و چهار روزی که از آن طرف خیابان به این سوی خیابان اسیر بیتعهدی ماموران پست بود، خرد شده است. برکت خداوند از بین رفت. آیا باید این پست و شیوه اداره آن تداوم یابد و ماموران پست طلبکارانه بگویند سر ما شلوغ است؟ یا به عنوان کشوری که مخترع سریعترین پست در جهان باستان با کمبود امکانات بودیم، برای حفظ آبروی اجداد خود این پست را تعطیل کنیم. نام مسوولانی که در این جریان پستی طرف صحبت بودند، با شماره مرسوله و کد رهگیری و شماره تلفن آنان موجود است.
- 18
- 4
کاربر مهمان
۱۴۰۲/۲/۲۵ - ۹:۵۵
Permalink