شايد براي اطلاع پيداكردن از وضع كشور نيازي نباشد كه يك سفر چندماهه به اطراف و اكناف کرد. هرچند چنين سفري خيلي خوب است، ولي كافي است كه به تصاوير و اخبار و گزارشها در دسترسي از طريق شبكههاي مجازي و مطبوعات نگاه كنيم تا ببينيم چگونه دهها و صدها هزار كودك و نوجوان اين كشور از خدمات آموزشي يا بيبهره هستند يا بايد در كپرها و روي زمين و خاك آموزش ببينند و وضعيت اشتغال، مسكن، بهداشت و خوراك آنان را هم ميتوان از اين وضع حدس زد كه چگونه است.
اين مسئوليت همه ما و دولت و حكومت است كه به درمان اين وضعيت اسفبار اقدام كنيم و اكنون كه وضع درآمدي كشور با بحران مواجه شده است، طبعا بايد در مصرف هر ريال بودجه دقت و وسواس بيشتري به خرج دهيم. با تمام اينها سخنگوي محترم دولت در آخرين اظهارنظر خود در نمايشگاه مطبوعات چنين گفت: «تسویه بدهی دو باشگاه پرسپولیس و استقلال به سازمان برنامه و بودجه ابلاغ شد و کارگروهی در این خصوص تعیین شده و نخواهیم گذاشت این دو باشگاه در تسویه بدهی دچار مشکل شوند و بر همین اساس دولت تسویه بدهی دو باشگاه پرسپولیس و استقلال را برعهده گرفته است.»
جالب است كه در همان جلسه درباره بودجه تخصيصيافته براي آسيبهاي اجتماعي اظهار داشت كه: «٢٠٠میلیارد تومان از اعتبارات جاری و ٢٠٠میلیارد تومان از اعتبارات عمرانی برای حل موضوع آسیبهای اجتماعی پیشبینی شده بود که سازمان برنامه صددرصد آن را تخصیصداد.»
تركيب اين دو خبر و توجه به مقدمه پيشگفته نشان ميدهد كه تخصيص پول مردم و بودجه دولت از يك منطق قابل قبول تبعيت نميكند. چرا؟ در شرايطي كه جامعه ما با مشكلات مهمي مواجه است و فقر بهعنوان يكي از مهمترين آسيبهاي جامعه مطرح است، به چه حقي دولت دو باشگاه فوتبال را در مالكيت خود قرار داده و نهتنها از آن درآمدزايي ندارد، بلكه كلي ضرر و زيان نيز متحمل ميشود؟ باشگاههايي كه با مديران رانتي و فاقد صلاحيت و با انواع و اقسام مسائل مالي و مالياتي و دستمزدهاي كلان و ناكارآمدي کار میکنند، چرا بايد از بودجه دولت دهها ميليارد تومان بگيرند تا بدهي خود را تسويه كنند؟
آيا اين امر پسنديده است كه براي مبارزه با آسيبهاي اجتماعي مثل حاشيهنشيني، فقر، اعتياد، طلاق و فساد در بهترين حالت ٤٠٠ميليارد بودجه اختصاص پيدا كند، از آن طرف براي سرپا نگهداشتن دو تيمي كه بايد سودآور باشند، دهها ميليارد تومان بدهي آنها را دولت عهدهدار شود؟!
چرا مردم و دولت بايد هزينه ريختوپاشهاي تيمهاي ناكارآمد فوتبال را بدهند؟ اين تيمها ميتوانند خصوصي شوند و از همان طريق دخلوخرج كنند، نه آنكه از حلقوم افراد فقير و بيكار زده شود و به جيب افرادي برود كه به هيچوجه شايستگي درآمدهاي باشگاهي را ندارند و با انواع ترفند نيز از پرداخت ماليات فرار ميكنند. ريشه اين خطاي ناحق در انحصارگري حكومت است كه نميخواهد هيچ چيز ازجمله تيمهاي فوتبال پرطرفدار را از دست بدهد. اين تيمها بايد دست مردم باشند. هركس كه ميتواند آنها را اداره كند و به سوددهي برساند، بايد متولي و مالك آن شود. متاسفانه تاكنون هر اقدامي كه براي واگذاري اين دو تيم صورت گرفته، حالت صوري داشته است. دوباره نيز وزير ورزش قول قطعي داده كه اين دو تيم تا پايان اين دولت واگذار ميشوند! و معلوم نيست كه چرا اكنون واگذار نميشود؟ يا چرا در دو نوبت قبلي واگذاري به سرانجام مطلوب نرسيد؟ پاسخ دقيق به اين پرسشها نشان خواهد داد كه پشت اين عدم واگذاريها منافع مهمي خوابيده است كه كمتر كسي علاقهاي دارد كه آنها را از دست بدهد. به اين اظهارات توجه كنيم:
«سلطانیفر وزیر ورزش و جوانان:
*حتما در دولت دوازدهم استقلال و پرسپولیس واگذار میشوند.
*باور دارم خصوصیسازی باید انجام شود و اعتقاد دارم دوام، بقا و اعتلای دو باشگاه در گرو خصوصیسازی و واگذاری است.
تاج: وزیر ورزش به دنبال واگذاری سریع استقلال و پرسپولیس است. سرخابیها باید از مدیریت حادثهمحور به برنامهمحور تبدیل شوند.»
علیرغم این اظهارات نقد بعيد است كه در آينده شاهد اين تحولات و واگذاريها باشيم. كساني كه امروز به راحتي بودجه زيان و بدهيهاي اين دو باشگاه را ميدهند، حتما عللي بر اين پرداخت وجود دارد، همان علل مانع از واگذاري اين دو باشگاه ميشود، همچنان كه در گذشته نيز چنين شد. فقر جامعه ما بيارتباط با اين نوع تصديگريها نيست. اين دو باشگاه فقط يك مورد كوچك از اين نوع تصديگريها هستند. امروز در ساير كشورها، باشگاهداري همراه با درآمد است و هيچ دليلي ندارد كه در ايران نيز نباشد.
صدها و هزاران بنگاه از نوع خدماتي و صنعتي ديگر نيز هستند كه به همين طريق درحال تصديگري و زياندهبودن هستند و بودجهاي كه بايد صرف كودكان و نوجوانان حاشيهنشين و فقير اين كشور شود تا آينده جامعه را بسازند، اكنون صرف فوتبالي ميشود كه سراسر آن را تخلف و فساد گرفته است و گزارشهاي رسمي مويد آن است، از ردوبدلشدن پولهاي كلان و غيرقانوني تا جعل و تقلب در پايانخدمت و فرار از سربازي و...
- 13
- 5