هفته نامه همشهری جوان/ وقتی بهترین صندلی ها در حساس ترین بازی های فوتبال در اختیار سیاستمداران قدرتمند جهان قرار می گیرند و دوربین های تلویزیونی در جریان هر مسابقه بارها تصویر آن ها را شکار می کنند، واضح به نظر می رسد که جدایی سیاست از فوتبال چیزی جز شعار و رویا بافی نیست. فوتبال، حالا تاثیری انکار نشدنی در مناسبات میان کشورهای مختلف دارد و به ابزاری برای مبارزه، دوستی، دشمنی، نفرت و ملی گرایی تبدیل شده است.
گردش مالی فوتبال و میزان نفوذ آن به عمق روح و باورهای مردم، چهره های سیاسی را مجاب می کند تا از این نردبان مستحکم استفاده کنند اما این ارتباط هیچ وقت یکطرفه نبوده است. به همان نسبت که سیاستمدارها برای ورود به فوتبال علاقه نشان داده اند، اهالی فوتبال نیز از شهرتشان برای ورود به دنیای سیاست استفاده کرده اند.
تصاحب کرسی های سیاسی از سوی فوتبالی ها عموما تجربه موفقیت آمیزی نبوده اما شهردار جدید تفلیس، امیدوار است نگاه مردم را در این خصوص تغییر دهد.
کاخا کالادزه، آقای شهردار
«کاخا کالادزه» سال ها برای میلان به میدان رفت و اگرچه همیشه یک فوتبالیست کاملا متوسط بود اما برای مردم گرجستان که به تماشای ستاره های کشتی خو گرفته بودند، یک چهره اسطوره ای به شمار می رفت. او بعد از پایان دوران بازی تمایلی به باقی ماندن در کنار فوتبال نشان نداد و وزیر انرژی گرجستان شد.
کاخا که زمانی به خاطر ماجرای گروگانگیری برادرش به صفحه اول رسانه های خبری رسیده بود، حالا به عنوان شهردار جدید مهم ترین شهر گرجستان، دوران تازه ای از زندگی را آغاز کرده است. تجربه کالادزه و همه چهره های شناخته شده دیگری که در این سال ها از فوتبال به سیاست کوچ کرده اند، برای ادامه این روند تعیین کننده خواهد بود.
همین چند هفته پیش بود که مدافع سابق باشگاه میلان، به عنوان شهردار تفلیس گرجستان انتخاب شد. کاخا کالادزه با ۵۱ درصد رای مردم شهر ۱.۲ میلیون نفری تفلیس به عنوان شهردار این شهر انتخاب شد تا آخرین فوتبالیستی باشد که لباس سیاست پوشید.
ژرژ وه آ
سمبل آفریقا و قهرمان سیاهان. «ژرژ وه آ» در سال های بازی همیشه یک چهره الهام بخش برای مردم کشورش و همه مردم آفریقا به شمار می رفت. ژرژ در اولین تلاش برای ریاست جمهوری لیبریا شکست خورد. او ابتدا نتایج انتخابات را نپذیرفت و حتی تصمیم داشت پای مجامع جهانی را وسط بکشد اما سرانجام در برابر آنچه اتفاق افتاده بود، تسلیم شد. وه آ بعد از چندین سال دوباره برای ریاست جمهوری لیبریا تلاش کرد و این بار با رای ۶۰ درصد از مردم کشورش، انتخاب شد و خیلی زود طرح های عدالت محور را در لیبریا کلید زد؛ طرح هایی که موافقان و مخالفان خاص خودشان را دارند.
دکتر سوکراتس
«دکتر سوکراتس» یک فوتبالیست بی نظیر با عقاید خاص خودش بود. او با سربند معروف «دموکراسی»اش سال ها برای گسترش مردم سالاری در برزیل جنگید. سوکراتس یکی از اعضای حزب کارگر و رهبر جنبش دموکراتیک «کورینتیانس» به شمار می رفت.
دکتر سوکراتس فقید کاری کرد که باشگاه کورینتیانس در تمام دنیا به عنوان نماد مخالفت با حکومت های استبدادی شناخته شود. «فیدل کاسترو» و «ارنستو چه گوارا» بزرگ ترین قهرمان های زندگی مردی بودند که در پنجاه و هفت سالگی به علت مسمومیت غذایی جانش را از دست داد.
گرگورز لاتو
کفش طلای جام جهانی ۱۹۷۴ سهم ستاره ای شد که بعدها هویت تازه اش را در دنیای سیاست پیدا کرد. «گرگورز لاتو» به عنوان یک سیاستمدار چپ گرا، سخنرانی های آتشین و واکنش های تندی را به نمایش گذاشت. او برای مدتی نیز رییس فدراسیون فوتبال کشور لهستان بود و عجیب ترین تصمیمش در این دوران، در مدل اخراج سرمربی تیم ملی فوتبال این کشور خلاصه می شود. او «لئوبین هکر» را بعد از ناکامی در راه صعود به جام جهانی ۲۰۱۰ روی آنتن زنده تلویزیون از سمتش برکنار کرد.
روماریو
علاقه دیوانه وار «روماریو» به فوتبال، او را تا آخرین رمق ساق هایش در مستطیل سبز حفظ کرد. روماریو بعد از وداع با فوتبال، در کنار حزب سوسیالیست کشورش ایستاد. مهاجم سابق بارسلونا و فلامینگو، به کنگره برزیل راه پیدا کرد و با آرایی بالاتر از همه کاندیداهای دیگر، در جایگاه سناتور قرار گرفت تا شاید آینده سیاسی بزرگ تر و خاص تری نیز داشته باشد.
از جنجالی ترین تدابیر سیاسی این فوتبالیست افسانه ای، مخالفت اش با رسیدن میزبانی جام جهانی به کشور برزیل بود. او باور داشت که هزینه میزبانی از این تورنمنت بزرگ، باید صرف مشکلات کلیدی تری کشور شود.
زیکو
هشت سال بعد از جام جهانی ۱۹۸۲، «زیکو» وزیر ورزش کشور برزیل شد. اسطوره سابق «فلامینگو» بیشتر از هر چیزی به فوتبال اهمیت می داد و تلاش غیرقانونی او برای کمک مستقیم دولتی به چند باشگاه خاص برزیلی، موجب شد حضور او در راس وزارت ورزش تنها یک سال به طول بینجامد.
زیکو بعد از رانده شدن از سیاست، به آغوش فوتبال برگشت و در ژاپن، عراق، برزیل و ترکیه مربیگری کرد. برای مدتی، مدارس فوتبال دغدغه این ستاره بودند اما دو سال قبل او تصمیم گرفت برای رسیدن به صندلی ریاست فیفا رقابت کند. زیکو در این رقابت از حمایت قاره های مختلف برخوردار نشد و ناچار شد قبل از برگزاری انتخابات کناره گیری اش را رسانه ای کند.
لیلیان تورام
یک مناظره داغ با «نیکولا سارکوزی» آغازگر فعالیت های سیاسی «لیلیان تورام» بود؛ مدافعی که در دوران بازی همه افتخارات ممکن را به دست آورده، همواره به تبعیض نژادی در کشور فرانسه معترض بود و بعد از بازنشستگی، فرصت خوبی پیدا کرد تا از شهرتش برای اعتراض به آنچه در این کشور اتفاق می افتد، استفاده کند. لیلیان در مناظره انتخاباتی با سارکوزی، فراتر از حد انتظار ظاهر شد و ثابت کرد که توانایی تبدیل شدن به یک سیاستمدار را دارد.
سارکوزی دو سال بعد پست وزارت ورزش را به تورام پیشنهاد داد اما او که به لحاظ فکری با رییس جمهور فرانسه موافق نبود، به سرعت این پیشنهاد را رد کرد. مدافع فرانسوی به جای فعالیت های دولتی، ترجیح می دهد صدای اعتراض اقلیت در این کشور باشد.
مارک ویلموتس
در فاصله تبدیل شدن به بهترین گلزن بلژیک در جام های جهانی و هدایت تیم ملی این کشور، «ویلموتس» یک حضور ناموفق در سیاست داشت. مارک در سال ۲۰۰۳ از فوتبال خداحافظی کرد و بلافاصله به ریاست حزب فرانسوی زبان لیبرال تحول خواه در بلژیک رسید.
او تنها دو سال در این جایگاه دوام آورد و زیاد طول نکشید تا علاقه اش به سیاست را به کلی از دست بدهد. تیم ملی، انگیزه بزرگ دور شدن ویلموتس از سیاست بود. او ابتدا کمک مربی بلژیک شد و بعد از آن در فاصله سال های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ هدایت یکی از بااستعدادترین نسل های تاریخ بلژیک را برعهده گرفت. بعد از شکست در مقابل ولز در یورو ۲۰۱۶ ویلموتس برکنار شد و برای ادامه کار به ساحل عاج رفت.
سول کمپبل
بخش آرسنالی لندن، جاه طلبی سیاسی این مدافع بزرگ را می پسندیدند اما تاتنهامی ها حاضر نبودند کوچک ترین شانسی برای شهردار شدن «سول کمپبل» در نظر بگیرند. سول در یکی از جنجالی ترین انتقال های تمام تاریخ، تاتنهام را ترک کرد و به رقیب مستقیم این تیم پیوست. شهرداری لندن، آرزوی بزرگ سول کمپبل بود و او برای رسیدن به این جایگاه، بیشتر از هر چیزی به رنگ پوستش تکیه کرد.
کمپبل حتی در یک مصاحبه جنجالی مدعی شد که اگر سفیدپوست بود، برای ۱۰ سال به بازوبند کاپیتانی تیم ملی انگلیس می رسید. نفرت از این چهره در بخش هایی از لندن به اندازه ای زیاد بود که او حتی به فهرست اولیه شهرداری لندن نیز نرسید.
هاکان شوکور
«رجب طیب اردوغان» قبل از تبدیل شدن به یک سیاستمدار مشهور و پرنفوذ، فوتبال بازی می کرد اما قابلیت های فوتبالی او هرگز در حد و اندازه های «هاکان شوکور» نبود. مهاجم افسانه ای فوتبال ترکیه، دوران فوتبال باشکوهی داشت و در سال ۲۰۱۱ به عضویت حزب عدالت و توسعه درآمد. او به عنوان یکی از محبوب ترین اعضای این حزب، آرای مردمی را برای ورود به مجلس ترکیه به دست آورد. با این وجود شوکور تنها دو سال در مجلس باقی ماند و تصمیم گرفت استعفا بدهد و از دنیای سیاست دور شود.
والدراما
راه اندازی کمپین «یوو» مهم ترین اکت سیاسی یکی از افسانه ای ترین فوتبالیست های تاریخ کلمبیا بود. «والدراما» را با مدل موهای عجیبش در زمین فوتبال به یاد می آوریم. او مدتی نیز موهایش را به رنگ های شاد در می آورد تا برای مراسم خیریه پول جمع کند. والدراما همیشه از محبوبیت ویژه ای در کلمبیا برخوردار بود اما این محبوبیت برای انتخاب او به عنوان رییس جمهور در سال ۲۰۱۴ کافی به نظر نمی رسید. کمپین والدراما در کشورش شکست خورد اما او همچنان در گوشه و کنار سیاست باقی ماند.
انگار سیاست شغل دوم همه روس هاست
از فوتبال تا سنا
زندگی مردم کشورهای تازه استقلال یافته بدجوری به سیاست گره خورده است. برای همین هم هست که بیشتر ورزشکاران روس بعد از پایان عمر حرفه ای به این دنیا ورود پیدا می کنند.
رومن پاولیوچنکو
«ولادیمیر پوتین» و «هری ردنپ»، «رومن پاولیوچنکو» در دوران اوج فوتبالش با این دو رییس ترسناک کار کرد. درست ۱۰ سال قبل، رومن تبدیل به یک یاز جوان ترین اعضای راه یافته به مجلس روسیه از طریق حزب پوتین شد. او هنوز شهرت فوق العاده ای نداشت اما یک سال بعد مسیر زندگی اش کاملا عوض شد. پاولیوچنکو مهاجم نوک روسیه فوق العاده «گاس هیدینک» در یورو ۲۰۰۸ بود؛ ستاره ای از یک نسل طلایی که هلند را از یورو بیرون انداختند و شگفتی ساز شدند.
بلافاصله بعد از یوروی رویایی، پاولیوچنکو مورد توجه انگلیسی ها قرار گرفت و به باشگاه «تاتنهام هاتسپرز» پیوست و همین موضوع، او را از جایگاه های سیاسی مدنظرش دور کرد. در روسیه به کنایه گفته می شد که تنها انگیزه او برای ورود به مجلس، تاثیر بحران مالی کشور روی حقوق دریافتی اش بود. فوتبال این ستاره خیلی زود تنزل کرد تا آرای او بیشتر از گل هایش باشد.
اوله بلوخین
بهترین گلزن تاریخ «دیناموکیف» و شوروی، سال ۲۰۰۶ برای اولین بار در تاریخ، اوکراین را به یک تورنمنت بزرگ رساند. «بلوخین» سرمربی تیمی بود که با صعود به جام جهانی ۲۰۰۶ هواداران فوتبال در اوکراین را شگفت زده کرد. مرد کمونیست، فعالیت های سیاسی چندگانه و جنجال برانگیزی در کشور اوکراین داشت اما از یک جایی به بعد، فوتبال را به سیاست ترجیح داد و تصمیم گرفت با پررنگ تر شدن در سمت مربیگری، از سیاست دوری کند.
آندری شوچنکو
با وجود شکست در انتخابات سال ۲۰۱۲ اوکراین، «آندری شوچنکو» در چند سال گذشته به شدت با سیاست درگیر بوده و همواره در متن تحولات اوکراین دیده شده است. در بلوک شرق آدم ها ذاتا به سیاست علاقه مند هستند و شوا نیز از این قاعده مستثنا نبود. آندری با ۴۸ گل در ۱۱۱ بازی یکی از بهترین مهره های هجومی تاریخ اوکراین بود، ستاره ای که در زمان خداحافظی از فوتبال، آینده تضمین شده ای در سیاست برای خودش قائل بود اما به موفقیت مد نظرش دست پیدا نکرد و دوباره به فوتبال برگشت تا هدایت تیم ملی اوکراین را برعهده بگیرد؛ پستی که این روزها میان او و سیاست فاصله ایجاد کرده است.
محمدحسین عباسی
- 16
- 6