گفتوگوی مایکل چرچ، سردبیر نشریه کنفدراسیون آسیا در آوریل ۱۹۹۹ با عنوان «جدا افتاده»، مربوط به زمانی است که حجازی هنوز مربی استقلال بود. درست دو ماه پیش از سقوط غمانگیزی که هنوز از یادها نرفته است. این مطلب پر از نکات جالبی است که به خواندن میارزد!
سیاستهای فوتبال در ایران به طرز عجیبی غیرقابل پیشبینی است!
ایران از سال ۱۹۹۶ تا به امروز ۷ مربی عوض کرده است. محمد مایلیکهن، مربی تیم ایران که موفق به کسب عنوان سومی جام ملتهای آسیا شد، پس از شکست صفر-۲ مقابل قطر در مسابقات انتخابی جامجهانی از کار اخراج شد. جانشین او والدیر ویهرا به رغم صعود به جام جهانی به سرعت جای خود را به تومیسلاو ایویچ داد اما ایویچ هم در اردوی ایران سه هفته پیش از جام جهانی برکنار شد تا جلال طالبی مربی تیم ملی شود. طالبی که زیر نظر ایویچ کار میکرد، بعد از جامجهانی و پیروزی مقابل آمریکا، چهارمین مربی بود که از گردونه مربیان ایران خارج شد و با یک تصمیم سوالبرانگیز پست خود را ترک کرد.
با کنارهگیری جلال طالبی، هیجان برای انتخاب جانشین او به حداکثر رسید اما چه کسی حاضر بود این جام شوکران را در دست بگیرد؟ البته ممکن است شما بگویید مگر عربستان و امارات مثل لباس زیر مربی عوض نمیکنند؟ در پاسخ باید بگویم آنها از استخدامکنندگان ایرانی بسیار قابل اطمینانترند!
در حالی که هنوز جستوجو برای انتخاب مردی به جای طالبی ادامه داشت طبیعی بود که نام ناصر حجازی نیز مطرح شود زیرا او پس از سالها زندگی زیر سایه پرسپولیس رقیب سنتی، استقلال را به مقام قهرمانی رسانده بود. ناصر حجازی از اعضای بزرگ یکی از بهترین تیمهای تاریخ ملی فوتبال ایران در دهه ۶۰ و ۷۰ بود که موفق به قهرمانی سهباره در جام ملتهای آسیا شده است و این سابقه قابل توجهی برای حجازی محسوب میشود.
به رغم بازنشستگی در سن ۲۹ سالگی، کمتر کسی تجربه این همه سال و بالا و پایینهای زندگی را داشت. فقط علی پروین مربی تیم رقیب استقلال، پرسپولیس میتواند با او در این زمینه رقابت کند اما در آن روزها نام منصور پورحیدری بهعنوان مربی تیم ملی اعلام شد و او توانست ایران را به قهرمانی بازیهای آسیایی ۱۹۹۸ بانکوک برساند. پس با این انتصاب دوباره نام پروین و حجازی از زبانها افتاد. با این تفاوت که پروین روزهای آفتابی خودش را داشته است اما شاید لباس مربیگری تیم ملی هیچوقت به حجازی نرسد. او میگوید: «مردم ایران میخواهند من مربی تیم ملی بشوم اما شرایط برای اینکه من به این عنوان برسم مهیا نیست و بنا به دلایلی من هیچوقت مربی تیم ملی نخواهم شد.»
این مربی ۵۱ ساله که استقلال را به افتخارات دوباره رسانده است، در سالهایی که استقلال قهرمان آسیا شد عضو تیم بود اما این تیم پرافتخار چند سال پیش حتی به دسته سوم سقوط کرد و در حالی که تیم آبی به شدت در بحران بود، قرمزهای پرسپولیس با ستارههایی مثل مهدویکیا، دایی و کریم باقری به شدت میدرخشید و دو بار قهرمان ایران شد و به نیمهنهایی جام باشگاههای آسیا رسید. در آن روزها استقلال فقط شانس داشت تا پرسپولیس را تماشا کند تا اینک استقلال با حجازی شروع فوقالعادهای را به سمت قهرمانی آغاز کرد، در حالی که پرسپولیس بدون ستارههای ملیپوش خود در اردوی تیم ملی در جام جهانی اوضاع خوبی نداشت. بنابراین پرسپولیس از رقابت کنار کشید و استقلال به سادگی قهرمان شد و مردی که در این قهرمانی بیش از بقیه نقش داشت و بیش از بقیه هم مورد تقدیر واقع شد، ناصر حجازی بود و او با تمام مشکلات آزاردهنده به بهترین روزهای خود رسید.
حجازی برای نخستین بار در ۱۸ سالگی لباس استقلال را پوشید و هنوز ۶ ماه از حضور او در استقلال (با نام سابق تاج) نگذشته بود که با پیراهن ملی فاتح جام ملتهای آسیا در سال ۱۹۶۸ شد.
از آن سال بود که دوره ۱۱ ساله او در تیم ملی آغاز شد. دورانی که او را تبدیل به یکی از بزرگترینهای تاریخ آسیا کرده است. او در سالهای ۱۹۷۲، ۱۹۷۴ و ۱۹۷۶ دو جام ملتهای آسیا و یک دوره بازیهای آسیایی را کسب کرده و در سال ۱۹۷۸ در جام جهانی آرژانتین بازی کرده است.
او میگوید: «اگر من به فوتبال در سطح ملی ادامه میدادم، در آسیا شماره یک میماندم.» اما او پس از محمد الدعایه بهعنوان دروازهبان دوم قرن آسیا انتخاب شده است. حسرت تاریخی او از کنار گذاشته شدن از تیم ملی حداقل به دلیل اینکه مرد قرن آسیا نشده، همیشه وجود دارد.
حجازی میگوید: «من فقط ۲۹ سال داشتم که از تیم ملی کنار کشیدم آن هم بنا به دلایلی که قابل گفتن نیست.»
او اضافه کرد: «وقتی انقلاب اسلامی آغاز شد، من تمریناتم را با منچستریونایتد آغاز کرده بودم. من برای تمرین به آنجا دعوت شده و یک ماه آنجا ماندم و در تیم ذخیرهها مقابل استوکسیتی بازی کردم. مربی ما آن موقع دیو سکستون بود. او گفت دو، سه ماه دیگر در آنجا بمانم و بعد با آنها قرارداد ببندم اما متأسفانه آن روزها هیچکس در فدراسیون فوتبال ایران نبود و منچستریونایتد با بیلی گری قرارداد بست. من واقعاً بدشانس بودم. آنها به یک دروازهبان باتجربه نیاز داشتند و من میتوانستم به آنها بپیوندم اما واقعا نتوانستم به آنجا بروم. حضور من در انگلستان بعد از جام جهانی بود و لو مکاری و گوردون مک کویین بازیکن اسکاتلندی منچستریونایتد مرا به خاطر بازی مقابل تیم ملیشان خوب میشناختند. آنها در دوران اقامت من در انگلستان واقعاً رفتار دوستانهای با من داشتند و مرا «ناز» صدا میکردند. گرچه من موفق به ماندن در آنجا نشدم اما خوششانس بودم که با بازیکنانی مثل «ری ویلکینز» ملیپوش بزرگ انگلیسی که بعداً به آ.ث میلان رفت، دوست شدم. او و همسرش از دوستان ما هستند و ما هنوز با هم ارتباط داریم.»
ناصر حجازی میگوید: «فوتبال عوض شده است. فوتبال قبلاً بازی آرامی بود اما الان شرایط بسیار بهتر و بازی سریعتر شده است.»
او دوست داشته در شرایط فعلی فوتبال بازی کند زیرا در دوره او کمتر پولی به بازیکنان پرداخت میشده. حجازی میگوید: «ما خودمان پیراهنها و کفشهای فوتبالمان را میخریدیم. در حالی که بازیکنان فعلی خیلی خوب پول درمیآورند. در گذشته ما آماتور بودیم و پول کمی میگرفتیم، گرچه تنها شغل ما فوتبال بود!»
بیتردید اوج دوران حجازی حضورش در جام جهانی است. ۱۹۷۸ در کوردوبای آرژانتین، جایی که ایران با هلند، پرو و اسکاتلند همگروه بود.
حجازی میگوید: «همه فوتبالیستها دوست دارند در جام جهانی بازی کنند. ما از صعود به جام جهانی ۱۹۷۸ واقعاً خوشحال بودیم زیرا این نخستین باری بود که به رقابتهای با این اهمیت صعود میکردیم. بازی اول ما با هلند بود که آن موقع بهترین تیم دنیا بود. آنها باید جامجهانی ۱۹۷۴ را میبردند اما بدشانس بودند و در سال ۱۹۷۸ هم آنها میتوانستند قهرمان شوند اما دوباره بداقبالی گریبان آنها را گرفت. ما از اینکه جلوی چنین تیمی بازی میکنیم بسیار خوشحال بودیم و البته ترس هم داشتیم چون دفعه اولمان بود. حالا ما بعد از ۲۰ سال همان کار را انجام میدهیم در حالی که تجربه ما افزایش پیدا کرده است. در حال حاضر فوتبال ایران روز به روز بهتر میشود چون بازیکنان بااستعدادی وجود دارند که میتوانند از مردان سال ۱۹۷۸ بیاموزند. حجازی مشکل فوتبال ایران را نبود زمینهای خوب و امکانات کافی میداند: «وقتی بازیکنان ما در زمینهای خوب بازی میکنند، کارشان را عالی انجام میدهند. من امیدوارم مسوولان در اینباره فکری بکنند چون به هر حال ما از تیمهای بزرگ آسیا هستیم.»
ایران برای تهیه شرایط مناسب جهت توسعه ظرفیت فوتبال خود بهعنوان یک قدرت بزرگ دچار مشکل است. همین حجازی در حالی استقلال را به جام باشگاههای آسیا آورد که با مشکلاتی بزرگ دست به گریبان بود. مسائلی که قهرمان ایران را رو به اضمحلال برد. استقلال پیش از جام باشگاههای آسیا ۵ بازیکن بزرگ خود را فروخت!
حجازی میگوید: «برای من بسیار سخت بود اما ما چارهای جز فروش این بازیکنان نداشتیم. ما باید بازیکنان را میفروختیم چون باشگاه در شرایط بدی بود و احتیاج به پول زیادی داشت. ضمن اینکه ما پول چندانی برای خرید بازیکنان تازه نداشتیم اما من ناراحت نبودم. اطمینان من از این بود که همین بازیکنان کار خود را به نحو احسن انجام خواهند داد. زیرا اگر من بخواهم آنها از ته دل بازی خواهند کرد.»
فلسفه فوتبال حجازی بازی با نامها نیست. او میگوید: «در فوتبال نامها بازی نمیکنند، گرچه یک بازیکن میتواند بسیار مشهور هم باشد اما اگر شما فقط اسم باشید و یک جا بایستید و کاری نکنید، هیچ نیستید. من به همین دلیل بازیکنان جوان را ترجیح میدهم. البته ممکن است آنها به خوبی بازیکنان اسمی نباشند اما خواست پیروزی در دل آنهاست و همین ما را موفق میکند.»
اما پیروزی و دفاع از عنوان قهرمانی لیگ چیزی نبود که استقلال به آن دست پیدا کند. پرسپولیس در فصل بعد از قهرمانی استقلال همواره بالای دست استقلال بود و قهرمان شد.
حجازی میگوید: «من با دستیارم مشکل داشتم و میخواستم که او عوض شود. در بعضی کشورها دستیار دوست دارد جای مربی را بگیرد و قلعهنویی هم جای مرا میخواست. او به بازیکنان میگفت: «چرا شما باید روی نیمکت بنشینید؟ اگر من سرمربی باشم شما بازی میکنید. او اینطوری برای من مشکل درست کرد و من به این نتیجه رسیدم که باید عوض شود و او را با دوست صمیمیام، اصغر حاجیلو عوض کردم.»
حجازی میگوید: «وقتی شما فقط یک بازیکن هستید، فشار زیادی رویتان نیست و روی نتایج تیم زیاد فکر نمیکنید، چون فشار روی دوش مربی است. نشریات، خبرگزاریها و تلویزیون و حتی دوستانتان همیشه تقصیر را گردن مربی میاندازند. در ایران فقط دو نفر از این همه آدم باقی ماندهاند. من و علی پروین که هنوز بسیار پرطرفداریم. مردم ایران ما را بیش از هر مربی دیگری دوست دارند و به همین دلیل هم فشار بیشتری روی دوش ماست و ما مسوولیت سنگینتری داریم.»
استقلال در جام باشگاههای آسیا برای صعود به مرحله بعدی پاداشی به مبلغ فقط ۸۰۰ دلار را برای بازیکنانش در نظر گرفته است. حجازی میگوید: «این پول در مقابل پاداشهای کلان تیمهای دیگر چیزی نیست. یعنی آنقدر نیست که انگیزهساز باشد اما ما به پول فکر نمیکنیم چون برای مردمی بازی میکنیم که به ما عشق میورزند. در مقابل این عشق، پول چه ارزشی دارد؟
- 13
- 4