از قرار معلوم وزارت ورزش با گزینههای سرمربیگری تیم ملی فوتبال شرط کرده است اگر تیم ملی توانست از گردنه دور پیشمقدماتی جام جهانی عبور کند آنها این امکان را داشته باشند تا یک سرمربی جدید را برای دور نهایی این مسابقات روی نیمکت بنشانند. در این شرط چند نکته قابل بررسی است و میتوان آن را تحلیل کرد. مثلا نکته مثبت داستان شاید این باشد که در آن بارقههایی از امید وجود دارد و ممکن است در این فضای خارجیزدایی از فوتبال ایران باز هم پای یک مربی بزرگ خارجی به ایران باز شود. نکات منفی اما بیشتر است.
آیا وزارت آداب عقد چنین قراردادهایی را نمیداند؟ هیچ مربی عاقلی اعتبار خود را اینچنین به چالش نخواهد کشید. در پیشنهاد اخیر در واقع سیستم ورزش ایران دنبال یک سپر بلا میگردد. یک گوشت قربانی که آن را مقابل گلوله قرار دهد. تا نقش ضربهگیر را برایش بازی کند. اینکه هر کس پا پیش میگذارد فقط همین چند بازی هست و بعد هم خداحافظ، بزرگترین انگیزه ممکن برای قبول این مسوولیت را خواهد کشت.
حتما به همین دلیل هم هست که برخی از گزینهها مثل قلعهنویی پاپس کشیدهاند. عجیبتر اینکه بخواهید این الگو را به خارجیهایی مثل برانکو هم پیشنهاد دهید بدون شک هیچ مربی خارجیای فقط برای چند بازی و چند ماه تیمی را درچنین موقعیتی از جدول نمیپذیرد و اگر هم بپذیرد زیر بار قرارداد کوتاهمدت نخواهد رفت. وزارت ورزش خوب میداند که درصورت عدم صعود چندین سال فوتبال ملی کشور به خواب خواهد رفت و لابد حاضر نیست قرارداد مدتدار ببندد تا مجبور به پرداخت یک عدد سنگین به مربی بیکار در این سالها نباشد. اما این دقیقا دیدن نوک بینی است.
فوتبال ایران در سطح ملی بهتازگی یک استراتژیست را از دست داده و تجربه هم ثابت کرده اگر یک مربی بزرگ بالای سر تیم ملی ما نباشد تمام برنامههای بلندمدت این تیم دستخوش توقف شده و به خواب خواهد رفت. گفته میشود قلعهنویی این پیشنهاد را رد کرده که اگر اینگونه باشد باید به او هم آفرین گفت. او بار قبل هم در موقعیت بلاتکلیف فدراسیون ایران و حضور کمیته انتقالی تیم ملی را قبول کرد و هنوز هم از عدم حمایت از خود مینالد. شاید به او و دیگر گزینهها باید یکبار دیگر شرایط موجود را یادآوری کرد. اینکه فدراسیون فوتبال رئیس ندارد و تا اواخر اسفند هم صاحب رئیس نخواهد شد. اینکه هر رئیسی بیاید دوست دارد خودش سرمربیاش را انتخاب کند.
فوتبال ایران با چالش بی پولی وحشتناکی مواجه است و قرارداد سنگین ویلموتس خزانه را خالی کرده، بنابراین پولی هم برای تیم ملی در بساط نیست و البته چند بازی بزرگ و سرنوشتساز پیشرو. گزینههای عزیز داخلی باید متوجه این نکته باشند که اگر برای نشستن روی نیمکت تیم ملی در جام جهانی به خود وعده دادهاند، احتمالا افکار عمومی به یک دکور کم وزن در سطح بینالمللی اکتفا نخواهد کرد. آیا عقل سلیم قبول میکند که اگر با داخلیها از سد عراق و ویتنام و... گذشتید با همانها به سراغ اسپانیا و پرتغال و ایتالیا و آلمان بروید؟
- 10
- 3