کیفیتی که حمید استیلی در نقش سرمربی میتوانست برای تیم امید بسازد، از کارنامه خودش و همکارانش پیدا بود. او دستیارانی داشت که هرگز مربیان جدی و موفقی نبودند و خود نیز طی سالهای مربیگریاش جز شکستها و کارهای کوتاهمدت و بینتیجه چیز دیگری در کارنامهاش ثبت نکرده بود. فدراسیونی که قرارداد گزاف و عجیبی با مارک ویلموتس بست، نمیتواند در انتخاب سرمربی تیم امید به مشکلات مالی اشاره کند و انتخاب یک سرمربی مثل استیلی را توجیه کند. استیلی نه تنها انتخاب خوبی برای تیم امید نبود، بلکه در بازار مربیگری ایران انتخاب یک تیم در لیگ یک هم نمیتوانست باشد. او اما زیرکانه و در معاملههایی عجیب، اول مدیر تیم امید شد و بعد عنوان سرمربی را به نام خود سند زد.
فدراسیون فوتبال هرگز پاسخی نداده است که چرا حمید استیلی باید سرمربی تیم امید ایران میشد؟ با کدام کارنامه و کدام جایگاه حرفهای در بازار مربیگری ایران، استیلی به این سمت رسید؟ مهدی تاج حتی برای این آخرین دستاوردش در فوتبال ایران پاسخی ندارد. او نیست که پاسخی بدهد.
پرونده تیم امید را باید برای همیشه بست. این شکست آخر نشان داد که طی چهل و چند سال هرگز برنامهای برای موفقیت این تیم وجود نداشت. فوتبال ایران دنبال هیچ تصویری از آیندهاش نیست و همین دیدگاه باعث شده که تیمهای ملی پایه همیشه شکستها را تجربه کنند. تیم امید حلقه وصل فوتبال پایه و فوتبال حرفهای است. فوتبال ایران پی در پی نشان میدهد که تا چه اندازه به این حلقه بیتوجه است.
تیم امید در راه المپیک توکیو هم ناکام شد تا بدانیم با انتخابهای غلط چه بلایی بر سر فوتبال میآید. انتخاب غلط کادر فنی یکی از بزرگترین اشتباهات فدراسیون فوتبال بود و اینکه استیلی توانست خودسرانه برای این تیم تصمیم بگیرد، بیشتر و بیشتر بیدقتی فدراسیون فوتبال را نشان میدهد.
ترکیبهای عجیب تیم امید و انتخاب غلط بازیکنان برای پستها از بدیهیترین خطاهای فنی این کادر فنی بود، آنچنان که خودشان در طول مسابقات به اشتباهات ویرانگرشان پی میبردند.
تیم امید محصولی از اشتباهات و انتخابهای غلط بود. تیمی که برای ناکامی در راه المپیک توکیو هر خطایی را که لازم بود، مرتکب شد، تا مبادا ذرهای امید باقی بماند.
مازیار حکمت
- 16
- 1