این بیاعتمادی در میان عده پرشماری از طرفداران فوتبال به رسانهها هم رخنه کرده، همه واکنشها عجولانه شده و واکنشهای عجولانه هم شاید مخاطب بیشتری دارد، چون هیجانانگیز است و پر سر و صدا اما آیا واقعی هم هست و مبتنی بر تحلیلهای دقیق؟ احتمالاً خیر.
علی علیپور از نشانههای این رویه در این روزهاست. بهترین گلزن فوتبال ایران در چشم برهمزدنی نزد هوادار انگار اعتبار فنیاش را از دست داده و واکنش به نمایشهای اخیر او تند و شتابزده و بیرحمانهاند. او آقای گل لیگ برتر شده، روزهای باشکوه و جذاب برای پرسپولیس ساخته، نمایشهایی آنچنانی و فوقالعاده را در لیگ روی صحنه برده اما یکباره انگار همه چیز از یادها محو میشود. انگار همه تصاویر زیبا از ذهن حذف شدهاند و چند صحنه ناکامی جلوی چشم همه است. این اما نمیتواند واقعیت فنی درباره یک بازیکن باشد. بازیکنان در یک دوران طولانی در یک تیم تحلیل میشوند و عیارشان شناخته میشود، نه در یک دوره کوتاه و در چند بازی.
علیپور با گلهایش روزهای اوج محبوبیت را در میان طرفداران پرسپولیس تجربه کرده، روزهای خوش و روزهایی که گل زدن برایش مثل نوشیدن یک لیوان آب بود، روزهایی که همه اطمینان داشتند علیپور میتواند گرهها را باز کند و بدرخشد و تیم را بالا بکشد. چه میشود که آن برداشتهای مثبت درباره یک بازیکن به این واکنشهای منفی و ناامیدکننده تبدیل میشود؟ آیا پشت این تغییر فضا استدلال محکم و جدی و مبتنی بر تحلیل وجود دارد؟
رسانهها به سختی میتوانند راه خود را از واکنشهای هواداران مجازی جدا کنند. اغلب روی همان موجهای هواداری ماجراها را بررسی میکنند. ماجراها از زاویه هواداران دیده میشود و این روش در روزهایی که موجهای مجازی فضاسازی میکنند، اتفاق خوشایندی برای رسانه نیست. رسانه که نباید شتابزده و هیجانزده وقایع را ببیند و نباید بیرحمانه از روی همه چیز بگذرد.
علی علیپور تنها نیست. جواد زرینچه با نوشیدن یک جرعه آب روی نیمکت تمام اعتبار زندگی حرفهایاش را در خطر میبیند و با حملاتی سخت و جملاتی زننده مواجه میشود و محکوم است به بیخیالی. بیرانوند با یک گل بد تبدیل میشود به دروازهبانی که دربارهاش میگویند کاراکتر یک دروازهبان بزرگ را ندارد. تصور کنید که شما جواد زرینچه باشید و یک عمر را با بهترین کیفیت در فوتبال درخشیده باشید اما با نوشیدن یک جرعه آب به سرپرست نالایق تغییر نام بدهید. تصور کنید که علیرضا بیرانوند باشید، سالها دروازهبان شماره یک تیم ملی و پرسپولیس باشید، سالها بدرخشید اما با یک گل بد تمام اعتبار فنیتان را با دو جمله زیر سؤال ببرند. اینها رفتارهایی هستند که خشونت با آنها آمیخته شده و حتی بدتر اینکه احترام در آنها فراموش شده. تندترین نقدها با شدیدترین لحن میتوانند ذرهای از دایره ادب خارج نشوند اما اغلب بیمایهترین نقدها از آداب نقد خارجاند.
در چنین فضایی بازگشت به روزهای خوب سخت است، در چنین بلبشویی به سختی میتوانید دوباره همان چهره پیشین باشید و البته این نیز از مهارتهای لازم است که بتوانید از میان روزهای بد فرار کنید و دوباره بدرخشید، همان مهارتی که علی علیپور در پرسپولیس به آن نیاز دارد. گابریل کالدرون اینجا مسئول است. مربیان حق ندارند بازیکنان را به حال خودشان رها کنند و گزینه دیگری را انتخاب کنند. بازیکن ابزار مربی نیست، بازیکن معنای فوتبال است و باید برای درخشش دوبارهاش همیشه برنامه داشت. حظ فوتبال در درخشش ستارههاست و کالدرون باید بخشی از مهارت خود را در همین ماجرای علیپور نشان دهد. اینکه علیپور با سیستم و تاکتیکهای کالدرون سازگار نیست، چندان حرف محکم و مستدلی نیست. کالدرون هنوز شکلی از فوتبال را در پرسپولیس نساخته که علیپور را خارج از سیستم سرمربی تشخیص بدهید. علیپور بازیکن متوسط و بیتأثیری نیست که سیستم او را حذف کند، بلکه حتی میتوان او را در قوارهای دید که سیستم را بر اساس او میسازند.
منتظر علیپور باشیم، به این دلیل که لذت فوتبال در دوباره ساختن و دوباره بلند شدن و دوباره درخشیدن است. بازیکنان همیشه فرصت دارند که برگردند و به روزهای بد بخندند، به منتقدان تلخند بزنند و دوباره ستاره باشند و چه چیزی جالبتر از این بازگشتها؟
=======================
ماجرای علیپــور، رد پول
محمد قراگزلو
علی علیپور را قبلاً دیده بودید؟ اینطوری میدوید؟ اینطوری سر میزد؟ اینطوری میچرخید و شوت میزد؟ اصلاً اینطوری بغل پا میزد و استارتهایش به این شلی و وارفتگی بود؟ استارت انفجاری بازی نیمه نهایی با السد در دوحه را یادتان هست؟ شاید بگویید این فصل برایش موقعیتی نساختهاند که کاری کرده باشد. خب شاید هم راست بگویید. تیم کالدرون هنوز شبیه تیم برانکو نیست اما علیپور تیم کالدرون با علیپور مجموعه برانکو تومنی دوزار تفاوت دارد. از آن تفاوتهایی که دوست داری پیاش را بگیری و ببینی ریشه ماجرا کجاست.
کافی است نمایشهای نود دقیقهای علیپور را به دقت تماشا کنید تا برایتان مسجل شود که علیپور هیچ شباهتی به آن مهاجم دونده، جنگنده و گلزن ندارد. اصلاً یک طور دیگری میدود، انگار که نمیدود، یا درست نمیدود. اهل تکل زدن که نیست. برای پریدن مایه نمیگذارد و مثل همیشه با اشتیاق دنبال توپ نمیرود.
میگویند برایش روانپزشک بگیرند تا حالش را به احوال گذشته برگرداند. میگویند با گل اول راه میافتد. میگویند مشکلش فوتبالی است دنبال مسأله خاصی نباشید اما وقتی حرف پول میآید وسط همیشه طور دیگری میشود. انگار این روزها همه چیز به پول ربط پیدا میکند و اگر اینطور نباشد باید به همه چیز شک کرد. یعنی اگر یکی با پول کم خوب بازی کرد و حرفی نزد باید شک کرد که عجب فوتبالیست درستی است و اگر بازیکن دیگری با قرارداد کلان بدترین نمایش ممکن را ارائه داد دیگر نباید شگفتزده شد.
نمیدانم چرا اما احساس میکنم ماجرای بد بودن و بد ماندن علیپور یکجورهایی به پول ارتباط دارد. البته که او بیشتر از پولهایی که از پرسپولیس گرفته برای پرسپولیس کارآیی داشته و شاید به همین خاطر است که حالا حق خودش را خیلی بیشتر از ارقامی میداند که برخی همبازیانش پای قرارداد نوشتهاند و یکجور دلزدگی مانع از این شده تا گلزن قراخیلی شبیه همان فوتبالیست قانع قبلی باشد.
علیپور با قراردادی ۱۵۰ میلیونی به پرسپولیس آمد و رشد کرد. مبلغ قراردادش اما در مقایسه با خیلی از فوتبالیستهایی که نصف او توانایی نداشتند و سه برابرش پول میگرفتند، رشد بسیار ناچیزی داشت.
علیپور این فصل علیه تمام این ناجوانمردیها بخصوص آنچه در مقایسه دستمزد خودش با مهاجمان خارجی میدید، شورید و قصد فرنگ کرد اما به زور نگهش داشتند که این به زور نگهداشتن عواقبی داشت. بعد از آن اما ماجرای رقم قرارداد پیش آمد. رقمی که تا امروز گنگ و نامعلوم مانده است. خودش شب بعد از دربی جلوی میثاقی با صدایی خیلی آرام، طوری که اصلاً شنیده نشود گفت قرارداد این فصلش یک میلیارد است و بالاخره او هم هر چند خیلی دیر به باشگاه میلیاردیها رسیده. بعد از آن بود که فکر میکردیم میلیاردی شدن علیپور با افتش چقدر تناسب داشته و خیال راحت از جایگاهش در تیم را چقدر میتوان به این بیخیالیها نسبت داد. جوابش خیلی هم پرت نیست و میتواند تا حدودی قانعتان کند که آن جوانک مازنی، همانی که برای رسیدن به توپ جان میداد حالا با رسیدن به جرگه سلبریتیهای فوتبال دیگر لازم نمیبیند برای توپ دزدی و فرستادنش جای درست جان بدهد و نتیجهاش همین میشود که در این پنج بازی دیدید.
درباره رابطه علیپور و پول یک نکته دیگر هم وجود دارد. اینکه او با وجود داشتن قرارداد و صرفنظر از ترانسفر (البته به اجبار) هنوز قرارداد مالیاش را تمدید نکرده. میگویند اگر بیشتر از یک میلیارد هم بخواهد برایش پای برگه قرارداد مینویسند اما انگار کش آمدن ماجرای ثبت یک عدد و فیکس شدن روی یک رقم مشخص، با تداوم نمایشهای ضعیف علیپور یک رابطه نامکشوف دارد. اگر دوست داشتید شما پیدا کنید پرتقال فروش را!
- 11
- 6