جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۰۷:۴۹ - ۱۰ مهر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۷۰۲۴۵۴
لیگ برتر و جام حذفی

علی دایی آخر مردانگی است

رشید مظاهری: پرسپولیسی نبودم و نیستم

محمدرشید مظاهری,اخبار فوتبال,خبرهای فوتبال,لیگ برتر و جام حذفی
سنگربان ملی‌پوش تراکتور می‌گوید: اگر دستکش طلا را در خانه من هم بیاورند، باز هم نمی‌گیرم.

به گزارش خبرورزشی، بدون تردید رشید مظاهری از بهترین خرید‌های تیم تراکتور در نقل و انتقالات است. این بازیکن ملی‌پوش خیلی زود ارزش‌های خود را نشان داده و در شروع کارش با این تیم رکورد فوق‌العاده‌ای را به ثبت رسانده است.  مظاهری تا به اینجای لیگ نوزدهم که ۴ هفته از مسابقات سپری شده، دروازه خود را بسته نگه داشته و با خلق ۴ کلین‌شیت متوالی از این حیث در کنار پیام نیازمند سنگربان سپاهان گلر‌های بی‌رقیب لیگ محسوب می‌شوند.

شماره یک تراکتوری‌ها با این رکورد نامش را در تاریخ این باشگاه نیز ثبت کرده و می‌کوشد تا آن را بهبود و ارتقاء بخشد. او، اما هدف بزرگتری در سر دارد و آن هم تبدیل شدن به شماره یک تیم ملی است که برای رسیدن به این مهم نیز تراکتور را انتخاب کرده است.

این دروازه‌بان ارزنده فوتبال کشورمان به همراه خانواده خود در نشستی صیمیمی به سوالات سایت آناج در دو بخش فوتبالی و خانوادگی که البته در بخش دوم با مشارکت همسر وی انجام شد، پاسخ گفت. آنچه که در زیر از منظرتان می‌گذرد مشروح مصاحبه است:

* توصیه کی‌روش برای انتخاب تراکتور

از حضورت در تراکتور شروع کنیم؛ چه شد که بعد از ۶ سال حضور در اصفهان، تصمیم گرفتی به تبریز بیایی؟

این قضیه داستان زیادی دارد. من تصمیم گرفته بودم تیمی انتخاب کنم که بهتر دیده شوم. زمان آقای کی‌روش هم یک بار با ایشان صحبت می‌کردم، به من گفت که «اگر بازی با حضور تماشاگر را بیشتر لمس می‌کردی، احتمال بازی کردنت در تیم ملی بیشتر بود» یکی از دلایلی که تصمیم گرفتم به تراکتور بیایم، همین بود. من به تبریز آمدم تا هواداران تراکتور کمک کنند و به تیم ملی برسم.

اختلافت با سعید آذری چقدر در این جدایی تاثیرگذار بود؟

ما همیشه با آقای آذری بحث می‌کردیم؛ آخر سر هم می‌آید، مصاحبه می‌کرد و می‌گفت «ما مثل پدر و پسر هستیم». این اختلاف در اواخر حضور من در ذوب‌آهن یک مقدار شدیدتر شده بود، ولی آن اختلاف دلیل جدایی من از ذوب‌آهن نبود.

* پرسپولیسی نبودم و نیستم

درست است که می‌گویند «رشید مظاهری پرسپولیسی است»؟

نه! من پرسپولیسی نبودم. یک سری از نکات را از صفحه شخصی‌ام برداشته بودند و به خاطر همین این حرف‌ها را می‌زدند. به هر حال من بعضی وقت‌ها یک سری چیز‌ها را اشتباهی در صفحه‌ام می‌گذاشتم. در بازی‌های حساس مقابل پرسپولیس من بهترین نمایش‌هایم را داشتم و برایم فرقی نمی‌کند که مقابل چه تیمی قرار می‌گیرم. سال گذشته زمانی که مقابل همین تراکتور بازی می‌‎کردیم، من باید کم کاری می‌کردم؟ من فکر می‌کردم «هر جایی که هستی، باید بهترین عملکردت را داشته باشی؛ فرقی هم نمی‌کند تیم مقابل استقلال باشد یا پرسپولیس» اتفاقاً من روبه‌روی پرسپولیس همیشه بهترین عملکرد را داشتم و یکی از دلایل دعوت شدنم به اردوی تیم ملی هم عملکرد خوبم مقابل پرسپولیس بود.

همه این اتفاقات تمام شد و بالاخره با تراکتور قرارداد امضا کردی. بعد از قراردادت با تراکتور، کاظم اولیایی (مدیرعامل پیشین باشگاه استقلال) در یک گفتگو مدعی شد که «رشید مظاهری ۲۰ میلیارد با تراکتور قرارداد بسته»

آقای اولیایی، چون بزرگ‌تر ما به حساب می‌آید، احترامش واجب است. ایشان گفته، من سال اول ۵ میلیارد گرفتم، سال دوم ۸ میلیارد و سال سوم ... {فکر می‌کند}

۱۵ میلیارد!

بله، یک چیزی در همین حدود. اصلاً من می‌خواهم بگویم آقای اولیایی کم گفته! چه کار دارید؟ قرارداد یک مسئله شخصی است. اصلاً بگویید من ۷ میلیارد تومان گرفتم! این یک چیز شخصی بین من و باشگاه است و به آقای اولیایی و یا فرد دیگری ارتباط ندارد.

* راحت‌ترین فصل فوتبالی‌ام را تجربه می‌کنم

عملکرد مدافعان تراکتور چقدر در این کلین‌شیت‌ها تاثیرگذار است؟

اگر بخواهم واقعیت را بگویم، من امسال راحت‌ترین فصل خودم را تجربه می‌کنم که این هم به خاطر بازیکنانی است که در تراکتور توپ می‌زنند.

رشید مظاهری همیشه یکی از نفراتی است که از حواشی فرار می‌کند؛ چطور در این سال‌ها خودت را کنترل کردی؟

اولین گامی که برای نرفتن به سمت حواشی برداشتم، ازدواجم بود. درباره یک سری حواشی دیگر مثل مصاحبه‌ها هم باید بگویم که «وقتی یک چیز در دم دست می‌گذاری، درست دیده نمی‌شود» من همیشه این را به همسرم هم می‌گویم. بعضی مواقع باید از فضای اصلی دور باشی تا شاید دیده شوی و به حق خودت برسی.

* با حضور در تراکتور بزرگ‌ترین گام خود را برداشتم

یکی از بازیکنانی بودی که حتی در جام جهانی هم حضور داشتی، اما هیچ‌وقت شماره یک تیم ملی نمی‌شوی.

در آن مقطع اتفاقات زیادی افتاد. علی (بیرانوند) خوب کار می‎کرد و من هم از ذوب‌آهن به تیم ملی رفته بودم. نمی‌خواهم حرفی بزنم که هواداران این تیم را ناراحت کنم، اما فکر می‌کنم نداشتن تماشاگر روی فیکس نبودن من در تیم ملی خیلی تاثیر داشت. اعتقاد دارم که من می‌توانستم استارت گلر شماره یک تیم ملی را بزنم.

سالی که دروازه‌بان اول تیم ملی مشخص نبود و علیرضا بیرانوند به پرسپولیس رفت، جو کلاً عوض شد. زمانی که علی (بیرانوند) در نفت تهران بود، شرایطی که من در ذوب‌آهن تجربه می‎کردم را داشت. او در آن مقطع در اردوی تیم ملی بود، اما به عنوان دروازه‌بان اول کسی روی بیرانوند حساب نمی‌کرد. در آن سال، علی بیرانوند تیمش را عوض کرد و به پرسپولیس رفت. همین مسئله باعث شد که بیشتر دیده شود و به پیراهن شماره یک تیم ملی برسد.

فکر می‌کنم من هم بزرگ‌ترین گام خودم را برداشتم و امسال به یک تیم پر هوادار آمدم تا هم به اهداف تیمی‎مان در تراکتور برسیم و هم من به هدف شخصی‌ام که تبدیل شدن به دروازه‌بان اول تیم ملی است.

* فرصت خوبی برای قهرمانی تراکتور است

به بحث تراکتور برگردیم؛ وضعیتت در تبریز چطور است؟

خیلی کم تیمی پیدا می‌شود که مالک خصوصی داشته باشد. تصمیمی که من گرفتم، بیشتر به خاطر این بود که تراکتور امسال یک تیم شخصی است و مردم آذربایجان هم غیر از قهرمانی چیز دیگری نمی‌خواهند. این تیم سال گذشته باید قهرمان می‌شد، اما فکر می‌کنم امسال آخرین فرصت برای تراکتور باشد که از این فرصت استفاده خواهد کرد. تراکتور تجربیاتی به دست آورده که امسال با استفاده از این تجربه‌ها می‌‎تواند قهرمان شود.

کار با مصطفی دنیزلی چگونه است، ظاهرا بازیکنان ارتباط خوبی با وی دارند؟

خوشحالم که زیر نظر آقای دنیزلی کار می‌کنم. ایشان مربی بزرگی هستند و کارنامه مشخصی دارند که نیازی به تعریف ما نیست. شناختی که از آقای دنیزلی پیدا کرده‌ام این است که در کارشان بسیار جدی هستند و به هیچ کس اجازه دخالت نمی‌دهند؛ با این وجود، ارتباط نزدیکی با بازیکنان دارند و حتی شوخی هم می‌کنند.

* پرسپولیس را در حد رقیب نمی‌بیینم!

با توجه به نتایج ۴ هفته ابتدایی، به نظرت رقبای تراکتور برای قهرمانی چه تیم‌هایی باشند؟

تیم‌هایی مثل سپاهان، پرسپولیس، شهرخودرو و در نیم‌فصل دوم استقلال. البته فکر می‌کنم خطرناک‎تر از همه اینها، سپاهان و شهرخودرو هستند که حواس‌مان به آن‌ها باشد. البته من امسال به پرسپولیس اعتقاد ندارم و به نظرم این تیم نتیجه نخواهد گرفت.

بعد از بازی با پرسپولیس مصاحبه کردید و گفتید که هرگز به مراسم انتخاب بهترین‌های فوتبال ایران نخواهید رفت، شفاف‌سازی می‌کنید از چه چیزی ناراحت بودید؟

من فصل گذشته به خاطر جراحی پسرم، تقریباً در مقایسه با رقبایم نیم‌فصل اول را از دست دادم. با این حال در نیم‌فصل دوم، بیشترین مهار توپ را در آسیا داشتم که ۳۲ مورد بود. همچنین در نیم‌فصل دوم، کلاً ۶ گل خورده داشتم، اما واقعاً نفهمیدم که چه شد؛ نه تماسی با من گرفتند و نه چیزی. من در همه این سال‌‎ها در مراسم بهترین‌ها بودم، اما وقتی این شرایط را دیدم، ناراحت شدم.

باز هم تأکید می‌کنم که اگر دستکش طلا را در خانه من هم بیاورند، باز هم نمی‌گیرم. همین که دستکش تراکتور را دارم، برایم کافی است.

* علی دایی آخر مردانگی است

بهترین دوستت چه کسی است؟

رفیق فوتبالی که خیلی با هم رفیق باشیم، من هیچ‌وقت نداشتم. دلیلش هم این بود که گاهی اوقات در اصفهان مثلاً بچه‌ها می‌گفتند «شب برویم کنار سی و سه پل بنشینیم»، اما من نمی‌رفتم، چون باید به همسرم و بچه‌هایم می‎‏رسیدم. من بیشتر در خدمت خانواده‌ام. رفیق فوتبالی ندارم، اما رفیق‌های دیگری دارم. مثلاً یکی از رفیق‌هایم آرایشگاه دارد و مربی بدنسازم هم یکی از بهترین دوستانم محسوب می‎شود. دوستان من فوتبالی نیستند، اما خیلی با آن‌ها رفیقم. با این حال، مزاحم کار همدیگر نمی‎شویم.

الگوی فوتبالی‌‎ات چه کسانی بودند؟

الگوی داخلی ندارم. درباره بحث فنی صحبت نمی‌کنم، اما اگر بخواهم از نظر اخلاقی حساب کنم، علی دایی را خیلی دوست دارم. احساس می‌کنم علی دایی آخر معرفت و مردانگی است.

بوفون را خیلی دوست دارم، چون فکر می‌کنم دروازه‌بان بالاتر از او نداریم. فن در دروازه‎بانی به شکلی است که هر کس باید شبیه خودش باشد و نمی‌شود ادای کس دیگری را آورد. دروازه‎بانی چیزی است که باید خودت باشی. بوفون را به خاطر این دوست دارم که همیشه تداوم داشته، ولی بالا، پایین نه. بوفون همیشه تمرکز داشته و خسته نمی‌شود و در بهترین فرم خود قرار دارد. به همین خاطر است که می‎گویم او را دوست دارم.

در فوتبال جهان طرفدار کدام تیم‌هایی؟

در رده باشگاهی رئال مادرید را خیلی دوست دارم و در تیم‌های ملی هم ایتالیا.

چند کلمه می‌گویم و می‌خواهم اولین چیزی که با شنیدن این کلمات به ذهنت می‌رسد را بگویی.

سعید آذری: بهترین رفیق

محمدرضا زنوزی: آتا

کیان و کسری (فرزندانش): دنیای من

کلین‌شیت: از کلین‌شیت بدم می‌آید، چون بعضی وقت‌ها به خاطر کلین‌شیت نکردن یک سری چیز‌ها را از دست دادم. در کل از کلمه کلین‌شیت بدم می‎آید، اما دوست دارم گل نخورم.

گل بخودی: {کمی مکث می‌کند} نمی‌دانم چه بگویم

محمدرضا اخباری: با شخصیت

پرشورها: پرشور‌ها و با شعور‌ها

در بخش دوم مصاحبه مفصل‌مان با محمدرشید مظاهری، همسر دروازه‌بان ملی‌پوش تراکتور هم وارد بحث شده و صحبت‌هایی را انجام می‌دهد. مریم عبداللهی، همسر محمدرشید مظاهری است که به همراه دو فرزندشان (کیان و کسری) در این گفتگو شرکت کرده و از زندگی با دروازه‌بان تراکتور می‌گوید.

گفتگو را از اینجا شروع کنیم؛ چطور با هم آشنا شدید؟

مظاهری: نمی‌توانم بگویم!

پس همسرتان بگوید!

عبداللهی: {می‌خندد و توضیح می‌دهد} یک بار ۵ سال‌مان بود که من گم شدم. آمدند من را پیدا کنند که رشید (مظاهری) هم گم شد! هر دو ما در یک پاسگاه بودیم. ما با هم همسایه دوست دوران کودک و هم محلی بودیم. به هر حال آن روز‌ها گذشت، من رفتم درس خواندم و رشید هم فوتبالش را ادامه داد. من سال آخر دانشگاهم بود که آقا رشید از چین احساس ترس کرد، زنگ زد و من آمدم!

مظاهری: من ترسیدم؟!

عبداللهی: خودت گفتی! {هر دو می‌خندند}

عبداللهی: بازی‌های اسیایی گوانجو بود! در کل ما آشنایی خاصی نداشتیم. ما، چون نسبت فامیلی داشتیم، همیشه با هم بودیم.

مظاهری: خودش (مریم) می‌دانست. من قبلاً داستان را برایش گفته بودم، اما یک بار از چین زنگ زدم و همانجا خواستگاری کردم.

فکر می‌کردید با یک فوتبالیست ازدواج کنید؟

عبداللهی: راستش را بخواهید نه. من یک برادر دارم که خیلی پیگیر فوتبال است و یک زمانی خودش مسابقات لیگ را جدول بندی می‌کرد و می‌نوشت. با مادرم هم تا دیر وقت مسابقات فوتبال اروپا را دنبال می‌کرد. من فوتبالی نبودم و هیچ شناختی هم از فوتبالی‌ها نداشتم، اما پس از اینکه با رشید ازدواج کردم، به این سمت هم آمدم. الان هم طوری شده که قشنگ فوتبال را می‌فهمم.

مظاهری: یکی دو سال پیش بود که از من پرسید «وقتی به رختکن می‌روید، مستقیم وارد زمین می‌شوید و بازی می‌کنید؟» من هم گفتم «نه، اول گرم می‌کنیم و بعد به زمین می‌رویم». این را گفتم و بگذارید یک گریزی هم بزنم. خانم من که فوتبالیست هستم، بعد از ۱۰ سال نمی‌دانست که ما در زمین گرم می‌کنیم. او اگر اجازه داشت و به ورزشگاه می‌آمد، یک چیز به این سادگی را از من نمی‌پرسید.

ببینید، یک مسئله خیلی «پیش‌ِپا» افتاده را از خانم من گرفته‌اند. آرزوی من این است که همسر من بیاید و بازی‌های من را ببیند. امیدوارم این قانون برداشته شود، چون واقعاً الان تنها کشوری هستیم که خانم‌ها حق حضور در استادیوم‌های‌مان را ندارند.

نظر خانواده‌تان درباره این ازدواج چه بود؟

مظاهری: اولین بار جواب منفی گرفتم. پدر همسرم مخالف بود، این هم به خاطر یک سری مسائلی خانوادگی بود. با این حال دو، سه بار که رفتیم و آمدیم، پدرش هم رضایت داد.

از سختی‎های زندگی با یک فوتبالیست برای‌مان بگویید.

عبداللهی: من یک مورد را خیلی دوست دارم مردم بدانند. خیلی‌ها از بین نگاه می‌کنند و فکر می‌کنند که زندگی فوتبالیست‌ها عالی است و هیچ مشکلی ندارند، اما واقعاً خدا می‌‎داند که همسر فوتبالیست‌ها و مخصوصاً آن‌هایی که بچه دارند، فوق‌العاده زندگی سختی را تجربه می‌کنند.

مثلاً سال گذشته محمد (رشید مظاهری) ۴۰ روز به خاطر حضور در بازی‌های جام جهانی در روسیه بود. برای مادری که دو پسر دارد، این خیلی سخت است. من هم باید پسر بزرگ‌‎ترم را که نبود پدر را می‌فهمم آرام می‌کردم، هم به کار‌های خودم می‌رسیدم، هم امنیت خانواده‌ام را تامین می‌کردم و خیلی مشکلات سختی داشتیم. دوست دارم مردم این‌ها را بدانند و فکر نکنند که همه چیز فقط خوشی و سفر‌های آن‌چنانی است. شاید این بنده خدا اصلاً در طول سال نتواند یک سفر درست و حسابی داشته باشد، اما ما سعی می‌کنیم سفری برویم که یک سال‌مان تامین شود.

عبداللهی: فکر می‌کنم سخت‌ترین مقطعی که داشتیم، زمانی بود که محمد (رشید مظاهری) در فولاد بود و دستش شکست. در آن مقطع ما کم‌کم زندگی‌مان در حال شکل‌گیری بود و این یک مصدومیت خیلی شدید به حساب می‌آمد که تمام استخوان‌های دستش خورد شده بود. یادم می‌آید حتی آن موقع نمی‌توانست بخوابد و کیان (بچه اول) که در آن مقطع کم سن و سال بود، در رخت خواب به محمد (رشید مظاهری) می‌خورد و داد این بنده خدا بلند می‌شد.

*خانه‌مان پر از کاغذ‌های A۴ بود!

دوست دارم این را هم بگویم. در آن مقطع تنها کاری که می‌‎کردیم، این بود که یک سری کاغذ‌های A۴ چاپ کرده بودیم و روی آن اهداف‌مان را می‌نوشتیم. تمام در و دیدار خانه‌مان پُر از این کاغذ‌ها بود که معنای آن‌ها را فقط خودمان می‌دانستیم. خیلی شرایط سختی داشتیم و زمانش رسیده بود که محمد (رشید مظاهری) از آنجا بزند بیرون.

واقعاً روز‌های سختی بود. یک صحنه یادم می‌آید، ۱۲ روز از عمل دست محمد گذشته بود که در خانه به من گفت «توپ را بنداز تا من بگیرم و ترسم بریزد» انگار سمت چپ برایش به یک نقطه ضعف تبدیل شده بود. با این حال می‌گفت «هر چقدر می‌توانی توپ را محکم‌تر بنداز» الان هر چقدر که اوج می‌گیرد، بیشتر به آن روز‌ها فکر می‌کنم.

یک چیز را هم بگویم؛ وقتی می‌خواستیم به تبریز اسباب‌کشی کنیم و من آن کاغذ‌های A۴ را دیدم، متوجه شدم که ما به تمام این اهداف رسیده‌ایم. شاید باورتان نشود، اما الان به همه آن اهداف‌مان رسیدیم، به جز یک مورد که روی در یخچال‌مان هست و همیشه آن را می‌بینیم. روز‌های سخت، اما در عین حال شیرینی بود.

دوست دارید پسران‌تان راه رشید مظاهری را ادامه بدهند؟

عبداللهی: راستش را بخواهید، نه. با سختی‌هایی که از محمد (رشید مظاهری) دیدم، نه.

مظاهری: این مسیری که من می‌روم، سخت است. چیز‌هایی که من در فوتبال دیدم را دوست ندارم پسر هم تجربه کند، اما اگر خودش دیگر حرفی ندارم.

عبداللهی: یک چیز را هم من بگویم؛ آن روحیه جنگندگی و مبارزه طلبی که در محمد (رشید مظاهری) دیدم را هنوز در فرزندانم تجربه نکردم. این هم فکر می‌کنم به رفاه و آسایشی برمی‌گردد که محمد (رشید مظاهری) در اختیار آن‌ها گذاشته؛ ما نگذاشتیم که بچه‌های‌مان متوجه سختی‌ها شوند و اگر وارد فوتبال شوند، احساس می‌کنم آن تشنگی رسیدن به موفقیت که در پدرش بوده را نداشته باشند. شاید پسر من در رشته دیگری موفق شود، اما اگر درباره فوتبال از من نظر بخواهید، می‌گویم که اگر وارد این حوزه نشوند بهتر است، چون در فوتبال اذیت می‌شوند.

هواداران تراکتور یک شعار دارند با عنوان «عیبی یوخ». این نوع برخورد در بین هواداران سایر تیم‌ها هم هست؟

مظاهری: من چنین چیزی ندیدم. هواداران تراکتور همیشه تا آخر حمایت می‌کنند. حتی مقابل پرسپولیس وقتی آن اشتباه را کردم، انتظار صدای خنده داشتم. با این حال، شعار «عیبی یوخ» را شنیدم که این صدا انگیزه می‌دهد.

و صحبت پایانی؟

عبداللهی: صحبت‌های ما درباره خوب بودن هواداران تراکتور واقعاً شعار نیست. شناختی که من از رشید دارم، می‌دانم که از جان و دلش برای تراکتور مایه می‌گذارد. من در خانه می‌بینم که چقدر تمرکز و تمرین ذهنی دارد. مطمئن باشید که اگر سال‌های آینده هم در تبریز نباشیم، باز هم درباره خوبی هواداران تراکتور می‌گوییم، چون همیشه آدم باید حرف حق را بزند. من یک دوست داشتن عجیب و غریبی از سوی مردم تبریز می‌بینم که این به ما هم انگیزه می‌دهد. این انگیزه می‌دهد که آدم با جان و دل برای مردم کار کند. امیدوارم امسال اتفاقاتی رقم بخورد که از خجالت این همه محبت و خوبی مردم تبریز در بیاییم.

مظاهری: از هواداران تراکتور می‌خواهم دعا کنند که امسال بهترین گلری را برای‌‎شان انجام بدهم و در پایان فصل یک جشن با هم بگیریم که جشن قهرمانی باشد.

anaj.ir
  • 12
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۹
جدیدترین
قدیمی ترین
خیلی دور ورداشتی بچه!!!
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
زمان پخش مسابقات از تلویزیون
  • جمعه ۲ آذر
    جام حذفی ایران
    تراکتور - گل گهرسیرجان
    ۱۵:۰۰
  • جام حذفی ایران
    فرد البرز - خیبر خرم آباد
    ۱۶:۱۵
  • جام حذفی ایران
    شناورسازی قشم - مس رفسنجان
    ۱۷:۳۰
  • جام حذفی ایران
    پارس جنوبی جم - سپاهان
    ۱۷:۴۵
  • لیگ حرفه‌ای عربستان
    الفیحا - الاهلی عربستان
    ۱۸:۲۰
  • لیگ حرفه‌ای عربستان
    النصر - القادسیه
    ۲۰:۳۰
  • بوندسلیگا آلمان
    بایرن مونیخ - آگزبورگ
    ۲۳:۰۰
  • لیگ یک فرانسه
    پاری سن ژرمن - تولوز
    ۲۳:۳۰
  • شنبه ۳ آذر
    لیگ برتر انگلیس
    لسترسیتی - چلسی
    ۱۶:۰۰
  • جام حذفی ایران
    استقلال خوزستان - پیکان
    ۱۶:۴۵
  • سری آ ایتالیا
    هلاس ورونا - اینتر
    ۱۷:۳۰
  • بوندسلیگا آلمان
    بایرلورکوزن - هایدنهایم
    ۱۸:۰۰
  • بوندسلیگا آلمان
    دورتموند - فرایبورگ
    ۱۸:۰۰
  • لیگ برتر انگلیس
    آرسنال - ناتینگهام فارست
    ۱۸:۳۰
  • لیگ برتر انگلیس
    استون ویلا - کریستال پالاس
    ۱۸:۳۰
  • لیگ برتر انگلیس
    فولام - ولورهمپتون
    ۱۸:۳۰
  • سری آ ایتالیا
    آث میلان - یوونتوس
    ۲۰:۳۰
  • لیگ برتر انگلیس
    منچسترسیتی - تاتنهام
    ۲۱:۰۰
  • لالیگا اسپانیا
    سلتاویگو - بارسلونا
    ۲۳:۳۰
ویژه سرپوش