محمد قراگزلو
یک) هر روز که کار را شروع میکنم با شوخی به کناردستیام میگویم خب ببینیم امروز چمپیونات و دیگر خبرگزاریهای روسیه از قول کدام فوتبالیست سابق این کشور درباره سردار نوشتهاند. یعنی روزی نشده سردار موضوع مصاحبه یکی از این همه فوتبالیست، کارشناس و مربی روسی نباشد؟ بعضی روزها به واقعی بودن این خبرها شک میکنم، اصلا هضمش هم خیلی سخت است که باور کنیم هر روز یک «اُف» شناختهشده درباره این جوان ایرانی حرف زده و البته کلی هم تعریف و تمجید کرده است.
راستش را بخواهید این اواخر دیگر خسته شده بودیم که روتیتر مطالب مربوط به مصاحبههای اینچنینی را چه کار کنیم چون تمامش عین هم میشد. چیزی شبیه این: «تعریف مهاجم سابق زنیت از سردار» یا «تمجید مربی سابق سردار از ستاره ایرانی». این اواخر حتی همبازیان قدیمی و جدید سردار هم در این دایره قرار میگرفتند. عجیبتر اینکه حتی مهاجم شناختهشده، همپستی و مهمترین رقیبش یعنی آرتم جیوبا هم از او تعریف میکند. پس حتما خبری هست. یعنی نمیشود از کنار این همه تعریف و تمجید راحت عبور کنیم. واقعا سردار فوتبالیست بااستعداد و فوقالعادهای است.
دو) اول صبح یکشنبه وقتی ویدئوی مربوط به گلهای سردار در بازی سوپرجام روسیه را تماشا کردم چیزی که از ذهنم میگذشت ایران بود. چطور میشود فوتبالیستی که تا قبل از دوره نوجوانی اصلا فوتبال تماشا نمیکرده و مهمترین علاقهمندیاش والیبال بوده چنین استعدادی در فوتبال داشته باشد که با رقص پایش در ششقدم حریف، جایی که توپ سخت از بین بازیکنان عبور میکند، آنطور بچرخد و گل بزند؟ داشتم به سرزمین پر از استعداد فوتبالیمان فکر میکردم و اینکه چقدر خوب شد سردار سراغ والیبال نرفت یا سرگرم روبیک نشد. هرچند شاید در هر یکی از آن رشتهها هم میتوانست یک ملیپوش یا قهرمان باشد.
سه) نیازی نیست زبان روسی بلد باشید یا از این زبان پیچیده سر در بیاورید. سردار که گل دوم را به آن شکل حیرتآور توی دروازه لکوموتیو کاشت گزارشگر روس فریاد میزد: «مسی ایران». سردار و البته خیلیهای دیگر هم گفتهاند سبک و استایل بازی او به مسی نمیخورد. شاید بیشتر شبیه زلاتان باشد، شاید هم... نه، صبر کنید اصلا چرا سردار باید یک لقب اینطوری برای خودش داشته باشد؟ چرا رسانهها دنبال این کار بروند و یکی را پیدا کنند که سردار شبیه او باشد و شبیه او گل بزند؟ واقعیت این است که سردار میتواند خودش باشد، بدون نسبت دادن به دیگری، با همان ویژگیهای منحصربهفرد و همین چرخشهایی که قند توی دل هواداران آب میکند.
چهار) واقعیت این است که برای من ۴۰ساله و همنسلانم درک رفتار این بچههای دهه هفتادی سخت است، هرچند احتمالا رفتار و کردار ما هم برای آنها قدیمی و عجیب بهنظر میرسد. در واقع هیچکدام از ما نمیتوانیم به دیگری ایراد بگیریم که خصایص انسان آرمانی به نسل من نزدیکتر است و از نسل تو دورتر. با این وجود ما روزنامهنگارانی که بیشترمان ۳۵ سال را رد کردهایم خیلی از رفتارهای این فوتبالیستهای دهه هفتادی را نمیتوانیم تحلیل و تحمل کنیم و شاید خیلی از کارهایشان بهنظرمان لوس و بیمزه برسد. با این حال حتی اگر با این رفتارها نتوانیم ارتباط برقرار کنیم این همه استعداد هم قابل انکار نیست. سردار یک پسر دهه هفتادی بااستعداد است که میتوانیم همه استعدادش را به نفع فوتبال ملیمان مصادره کنیم.
پنج) سردار ۲۴ سال سن دارد. یک جامجهانی سخت را پشت سر گذاشته و با دوتا جام ملتهای درخشان هنوز نمیشود اسمش را ستاره تیم ملی گذاشت. او در جامجهانی بعدی ۲۷ساله است؛ جایی حوالی پختگی صرف. از هیچکدام از رفتارهایش نمیشود ایراد گرفت و البته این همه توان و استعداد با تجربه قاطی میشود و ملغمهاش تیم ملی را زیباتر میکند. پس از الان برای تماشای پا به توپ شدنهایش در ورزشگاههای قطر ۲۰۲۲ میتوان حریص ماند و لذت برد.
شش) اینکه سردار با آن چهره نیمهترکمن هر روز در مصاحبههایش خاستگاه خود را اینقدر بولد میکند خیلی خوب است. البته ما ایرانیها همه یک عرق خاصی به شهر و دیار خود داریم اما یادمان نرود سردار از نوجوانی به روسیه رفته و یک بچه نیمهاروپایی است. برای او تعریف کردن از گنبد و ترکمنها ارزش دوبل دارد.
هفت) دوباره به فوتبال برمیگردم؛ به مستطیل سبز؛ به تاچ کردن و شوک دادن به توپ. این همه آن حرفهایی است که سردار میزند، بدون استوری و پست گذاشتن در اینستاگرام. شاید خودش هم فهمیده باشد که یک چرخش و تاچ اینطوری اندازه هزارتا کلمه سخت پشت هم تایپ کردن حرف دارد؛ حرفهایی که از دوتا پای بااستعداد بیرون میریزد و بهشدت به دل مینشیند.
- 11
- 3