اگر برایتان پیش آمده است که از خودتان بپرسید عکاس تصاویر بامزه حیوانات که در اینترنت برای دوستانتان میفرستید چه کسانیاند، باید بگوییم یکی از آنها را برایتان پیدا کردهایم.
اگر یکی از دوستداران عکسهای حیوانات در رسانههای اجتماعی باشید، حتما تصاویر سنجابهای چتر به دست، در حال بو کردن گل یا صرف غذا روی نیمکت همقد خودشان را دیدهاید. عکاس این تصاویر بکر و جالب نیکی کولمونت، یک پناهجوی رواندایی است که در بلژیک بزرگ شده است.
کولمونت در سال ۲۰۱۶ در خانه پدربزرگ دوستدخترش با یک سنجاب روبهرو شد. او درباره آن روز که شروع راهی جدید در زندگیاش بود، به یواسای تودی گفت: «در حال قدم زدن در اطراف بودم که ناگهان صدای عجیبی شنیدم که از بوتهها میآمد. بیحرکت ایستادم و ناگهان یک سنجاب جلو پایم آمد؛ فکر میکنم در فاصله حدود یک متری و فرار نکرد. من از دیدنش بسیار شگفتزده شدم. هرگز با یک سنجاب در این فاصله نزدیک برخورد نکرده بودم، خیلی خاص بود.»
نیکی تماشا و زیرنظر گرفتن سنجابها را شروع کرد و در نهایت، به عکس گرفتن از این موجودات بازیگوش پرداخت و پس از تلاشهای بسیار، در این کار بسیار ماهر شد.
نیکی میگوید: «من برای خرید دوربین پسانداز کردم... همهچیز را از طریق آزمون و خطا یاد گرفتم و اشتباههای زیادی مرتکب شدم و اینطوری بود که عکاسی را آموختم.»
اشتیاق او به این کار باعث شد تا در اینترنت به او لقب «مرد سنجابی» بدهند.
نیکی از مشاهده سنجابهای در حال فعالیت به جایی رسید که شروع به تعامل با آنها کرد. او از وسایلی مانند عروسکهای باربی، ماشینهای اسباببازی، چتر و حتی ماسکهای هالووین استفاده کرد تا آنها را با روشهایی جدید و جالب به تصویر بکشد.
او میگوید: «بسیار بسیار خاص است که میبینیم آنها میتوانند با همان چیزهایی کنار بیایند که ما میتوانیم. خیلی خیلی باهوشاند.»
نیکی برای گرفتن عکسهای بینظیرش به برنامهریزی زیادی نیاز دارد. گاهی اوقات یک هفته تمام طول میکشد تا فقط یک پلان از یک مجموعه جدید را عکاسی کند؛ چون سنجابها باید یاد بگیرند که به او اعتماد و به وسایل اصلی عادت کنند. اما نیکی صبور و پیگیر است و اغلب با کمک تنقلات میتواند برای گرفتن عکس موردنظر خود تا چند سانتیمتری سنجابها پیش رود.
او میگوید: «آنها با ظاهر من خیلی راحتاند. میدانند من کیام. من به آنها غذا میدهم و آنها این را میدانند. بنابراین، بله! من برای آنها دوست خوبیام.»
نیکی اکنون ۳۰ سال دارد و از زمانی که همراه خواهر ۹ سالهاش برای فرار از نسلکشی از رواندای جنگزده گریخت، راهی طولانی پیموده است. در بلژیک آنها به فرزندی پذیرفته شدند؛ اما زندگی در آنجا برای آنها دنیایی کاملا جدید بود و سازگاری آسان نبود.
او توضیح میدهد: «چهار ساله بودم که از نسلکشی در رواندا گریختم. دوران بسیار سختی بود چون زبان اینجا را نمیدانستم و نمیفهمیدم. من خواهرم را همراهم داشتم و میتوانستم با او ارتباط برقرار کنم و به زبان خودم صحبت کنم. او به من کمک کرد تا با بلژیک و زندگی سازگار شوم.»
در نهایت، نیکی سرانجام احساس کرد که در خانه است. او زبانهای دیگری مانند انگلیسی را یاد گرفت و به آرامی وارد محیط جدید شد. امروز او از چهار سال نخست زندگیاش در رواندا خاطرات کمی دارد. حالا زندگی برای نیکی در بلژیک جریان دارد؛ با دوستان، خانواده و سنجابهای محبوبش.
- 15
- 3