به گزارش فرادید، این چراغ نفتی بدون تردید مهمترین دستسازهای است که در جریان حفاریهای باستانشناسی در ویلای رومی استوکگیفورد کشف شد. چندین متخصص درباره این یافته گزارشاتی ارائه کردهاند.
این چراغ که حین حفاریهای اصلی سایت پیدا شد، احتمالاً مدتها پس از ساخته شدن در قرن یکم پس از میلاد، به داخل یک گودال افتاده است. مقدار سرب موجود در بدنۀ برنزی این چراغ بسیار زیاد است و به همین دلیل این دستسازه نمایی نقرهای پیدا کرده است.
این یافته به رغم آسیبهایی که به بدنهاش وارد شده، بسیار خوب باقی مانده است. قالبگیری این چراغ به صورت یکتکه انجام شده و شکل پیچیده و توخالیاش، آن را به یک نمونه خارقالعاده از صنعتگری با برنز تبدیل کرده است. پایهی این چراغ به نحو مجزا قالبگیری شده است.
شکل کلی این چراغ در واقع یک جور مجسمۀ انسان است که لباس کوتاهی پوشیده و چهارزانو نشسته است؛ البته دستها و سر مجسمه از بین رفتهاند. برخی حدس زدهاند که شاید دستها، ضمیمههای قابلتعویض بودهاند چون همانطور که از روبرو هم قابل مشاهده است، در سطوح مختلفی قرار داده شدهاند.
این یافته قطعاً یک قطعۀ وارداتی است و شاید نشاتگرفته از ناحیهی مدیترانهی جنوبی و به طور خاص از یکی از مراکز خاص تولید چراغ در ناحیهی ناپل، کرینت یا اسکندریه باشد. به نظر میرسد این چراغ حالت آویز داشته است؛ احتمالاً یکی از چندین چراغ معلق از یک چهلچراغ. جای یک حلقۀ زنجیر هنوز در پشت چراغ قابل تشخیص است.
چندین متخصص دربارهی هویت شخصیتی که این چراغ بازنمایی میکند پیشنهاداتی ارائه کردهاند؛ از جمله اینکه حالت چهارزانوی این پیکر و پیراهن کوتاه و آستین بلندی که پوشیده شاید نمایانگر پیکر بودا باشد. در آن دوره، قطعاً میان دنیای روم و هند ارتباطاتی وجود داشته است، گرچه هیچ مثال شناختهشدهای از مصنوعات رومی با تصویر بودا موجود نیست و جای سوال است که آیا یک شهروند مرفه قادر به شناسایی تصویر بودا بوده یا خیر.
برخی نیز حدس زدهاند که اگر این چراغ از اسکندیه آمده باشد، میتواند تصویری از یک ایزد مصری مثل «بِس» باشد. تفسیر دیگر نیز این است که این پیکر نمایانگر یک اسطورۀ یونانی به نام سیلنوس است (کهنسالترین رئیس ساتورها که دماغی پهن و دم و گوشی شبیه اسب داشت و پاهایش شبیه بز بود). سیلنوس در هنر رومی یک شخصیت معروف بود و در شماری از چراغهای برنزی معروف، پیکر او در طرح گنجانده شده است. پیکر سیلنوس معمولاً برهنه و در حالت نشسته روی مشک شراب نمایش داده میشد.
اما هر کدام از این حدسها مشکلاتی دارند. از طرفی این چراغ نمیتواند نمایانگر سیلنوس باشد، چون نه حالتش و نه لباسی که به تن دارد با شخصیت سیلنوس تطابق ندارند. سیلنوس برعکس این نمونه، شکمگنده است و در کل عریان نمایش داده میشود. حتی اگر تصور کنیم سر جداگانه قالبگیری شده باشد، باز هم به نظر نمیرسد برای ریش سیلنوس در این پیکره، فضای کافی وجود داشته باشد.
این پیکره پیراهنی گشاد و بدون کمر پوشیده اما اگر از پهلو به آن نگاه کنید، هیکلش فربه نیست. پس ایزد مصری بِس هم نمیتواند باشد که اغلب عریان و فربه نشان داده میشود.
شاید بتوان گفت این تصویری از پیکرۀ یک مرد جوان است که اگر اهل اسکندریه باشد، یک آدم معمولی است، چون در هنر اسکندریه از تصویر حیوانات، کودکان، بردگان، دستفروشان و غیره به عنوان زینت استفاده میشد. این پیکره به شکل چهارزانو شبیه یک کاتب یا نوازنده مصری نشسته است، بنابراین محمتلترین برداشت از پیکرهی او این است که در حال خواندن یک طومار زیر نور چراغ است.
- 18
- 1