به گزارش فرادید، این زمیننگاره (ژئوگلیف) با طول ۱۱۰ متر از سر تا دم، تنها زمیننگارهی ماقبل تاریخ در اروپاست که طرح بسیار بزرگ آن با استفاده از عناصر منظرۀ طبیعی ایجاد شده است.
جاشوآ پولارد، باستانشناس دانشگاه ساوثهَمپتون با اشاره به خطوط نازکا در پرو به عنوان نزدیکترین همانند این اثر، میگوید: «هیچ چیزی شبیه آن در اروپا وجود ندارد.»
پولارد میگوید: «باستانشناسان با یافتههای منحصربهفرد به اشتباه میافتند. در مورد اسب سفید هم همینطور بود.» اما حالا، پولارد پس از مطالعه دقیق سایت و رابطهاش با چشمانداز اطراف، نظریهای ارائه کرده است و اسب اوفینگتون را با یک سنت اساطیری باستانی مرتبط میداند.
از قرون وسطی، داستانهایی درباره اسب سفید ثبت شده است. یکی از افسانههای رایج دربارهی حکاکی اسب سفید در جشن پیروزی آنگلوساکسونها بر ارتش وایکینگها در سال ۸۷۵ پس از میلاد است. اما تاریخهای به دستآمده از حفاریهای دهه ۱۹۹۰ نشان داد این آثار قدمتشان بیش از اینهاست، یعنی اواخر عصر برنز یا عصر آهن، چیزی بین ۱۳۸۰ و ۵۵۰ ق. م.
بیشتر باستانشناسان گمان میکنند این مکان احتمالاً نمادی است نشانگر مالکیت یک گروه ماقبل تاریخ بر اینجا و تلاش آنها برای ایجاد یک نقطه عطف که افراد خارجی را تحتتأثیر قرار دهد. اما از نظر پولارد این ایده زیاد قانعکننده نیست. او میگوید: «واقعاً به این شکل نبوده است. مثلاً نحوهی قرار گرفتن آن طوری است که دیدن کل آن را از مناظر اطراف دشوار میکند.»
پولارد مکانهای دیگری در دامنه تپه در مجاورت این یافته پیدا کرده که رویتشان بسیار آسانتر است و ایجاد یک تصویر نمادین به منظور نماد هویت یک گروه در مورد آنها منطقیتر است.
پولارد بیشتر روی مکانهایی کار میکند که مربوط به دوران نوسنگی هستند، دورهای که مردم بناهای تاریخی بزرگی مانند استون هنج برپا میکردند که معمولاً با رویدادهای نجومی مطابقت داشت. این تجربیات او را به این فکر واداشت که آیا اسب اوفینگتون هم در امتداد خطوط مشابه نجومی طراحی شده یا خیر. بنابراین به بررسی نحوه قرارگیری این زمیننگاره نسبت به اجرام آسمانی پرداخت و دریافت وقتی از تپه روبرو آن را تماشا میکنید، در اواسط زمستان، خورشید از پشت اسب طلوع میکند و با پیشروی روز، به نظر میرسد به اسب نزدیک میشود و در نهایت از آن عبور میکند. از همان نقطه دید، در تمام اوقات سال، اسب طوری به نظر میرسد که انگار در امتداد خط الراس در جهت غرب، به سمت غروب خورشید تاخت و تاز میکند.
هم شکل و هم موقعیت سایت پولارد را به این نتیجه رساند که اسب سفید در اصل به شکل تصویری از یک «اسب خورشیدی» ساخته شده است؛ موجودی که در اساطیر بسیاری از فرهنگهای هندواروپایی باستانی یافت میشود. این مردم باور داشتند خورشید یا سوار بر اسب است یا توسط یک اسب در ارابهای در آسمان کشیده میشود.
تصاویری از اسبهایی که این ارابه به اصطلاح خورشیدی را میکشند در اسکاندیناوی کشف شده است و سکههای سلتیک معمولاً منقوش به اسبهایی هستند که با خورشید مرتبط هستند.
پولارد میگوید: «اسب سفید به شکل اسبی در حال حرکت به تصویر کشیده میشود، و مردمانی که آن را خلق کردهاند حتما میپنداشتند این اسب مسئول حرکت خورشید در سراسر آسمان است» پولارد معتقد است این زمیننگاره نه یک نماد ثابت بلکه در این منظره موجودی متحرک بوده که بریتانیاییهای باستان را با خورشید مرتبط میکرده است.
آلیستر بارکلی از باستانشناسی وسکس که یکی از اعضای تیم حفاری در دهه ۱۹۹۰ در این مکان بوده، میگوید: «من همیشه فکر میکردم چرا باید اسب سفید را طوری میساختند که از آسمان دیده شود. فکر میکنم این توضیح، یعنی ارتباط آن با خورشید منطقی است.»
به مرور زمان، اگرچه هدف اصلی ساخت این اثر از بین رفت، مردم محلی ارتباطشان را با اسب سفید حفظ کردند که ادامه حیات آن را تضمین کرد. اندرو فولی، محیطبان نشنال تراست که نظارت سایت را بر عهده دارد میگوید: «اگر از اسب سفید نگهداری نمیشد، علفهای اطراف آن بیش از حد رشد میکردند و ظرف ۲۰ سال این اثر ناپدید میشد.»
سوابق تاریخی نشان میدهد جامعه محلی مدتهاست جشنوارههای منظمی را برگزار میکند که به حفظ این مکان اختصاص دارند. سال ۱۸۵۴ حدود ۳۰۰۰۰ نفر در چنین جشنوارهای شرکت کردند. حالا، هر تابستان، چند صد داوطلب محلی علفهای هرز اسب سفید را میچینند و سپس گچ تازه را روی طرح آن خرد میکنند تا همان ظاهر سفید درخشانی را که ۳۰۰۰ سال داشته، حفظ کند. این مکان، همچون هزارههای پیشین همچنان برای مردم پیرامون خود معنادار است.
- 18
- 4