به عقیده هنکوک، اثرات بسیار کمرنگی از این تمدن باقی مانده که هشداری پنهان در باره احتمال وقوع فاجعه آسمانی مشابه برای تمدنهای کنونی، از آثار آن است، اما آیا چنین چیزی میتواند واقعیت داشته باشد؟ به طور قطع نه.
صرف نظر از این موضوع که یک حادثه فرازمینی تا چه حد میتواند مخرب باشد، از بین رفتن کامل آثار یک تمدن ابتدایی مثل ابزار، سفال و لباس یا آثار یک تمدن پیشرفته مانند نوشتهها، فلزات یا دیگر فناوریها پس از قرنها شکوفایی، متقاعدکننده نیست.
دوم آن که فرضیه هنکوک، ناشی از فرضیه دانشمندانی است که سال ۱۳۸۶/ ۲۰۰۷ توضیحی برای انقراض بزرگ زیاگان (جانوران عظیمالجثه) آمریکای شمالی در حدود ۱۲هزار سال پیش ارائه کردند. بحثهای علمی زیادی درمورد این موضوع صورت گرفت، اما نتیجه مثبتی نداشت.
افزون بر این که هیچ دهانه برخوردی (حفره یا گودالی در خاک اجرام آسمانی که بر اثر برخورد شهابسنگ پدید میآید) که حول و حوش آن زمان ایجادشده باشد، در هیچ نقطهای از زمین وجود ندارد، تاریخگذاری رادیوکربن از لایههای کربن، دوده، زغال چوب، نانو الماس، ریزدانههای پلاستیکی و ایریدیوم که گفته میشود حاصل این حادثه فاجعه بار بودهاند، در قبل و بعد از انقراض بزرگ زیاگان ـ فاصله زمانی ۱۰هزار تا ۱۴هزار سال پیش ـ تفاوتهای زیادی نشان میدهد.
۳۷ گونه از پستانداران در آمریکای شمالی منقرض شدهاند (درحالی که بسیاری دیگر از گونهها، باقی مانده و رشدکرده اند)، طی همین مدت، ۵۲ گونه از پستانداران در آمریکای جنوبی هم منقرض شدهاند که انقراض آنها متاثر از برخورد جرم آسمانی نبوده است.
انقراض این گونهها، همزمان با رسیدن پای انسان به این مناطق بوده که میتوان فرضیه قابل قبولتر شکار بی رویه را در باره آن پذیرفت.
سوم آن که فرضیه هنکوک اساسا بر مغالطه توسل به جهل (argument from ignorance) ـ که در آن ادعا میشود گزارهx درست است به این دلیل که گزاره y (نقیض آن) ثابت نشدهاست؛ یا مغالطه ناباوری شخصی argument from) personal incredulity)، من نمیتوانم گزاره x را توضیح بدهم یا بفهمم، بنابراین فرضیه y درست است ـ استوار است. اما مشکل این جاست که:
۱: دانشمندان قطعا توضیحات خوبی برای فرضیه x هنکوک دارند (مانند اهرام ثلاثه و مجسمه ابوالهول)؛ هرچند توافق جامعی در باره آنها وجود ندارد.
۲: فرضیهای که ارائه میشود، درنهایت باید به شواهد مثبتی که آن را تایید میکنند متکی باشد؛ نه صرفا به شواهد منفی که فرضیههای پذیرفته شده را نفی میکنند.
بزرگترین X هنکوک، گوبکلی تپه در ترکیه است، با کلان سنگهایش و ستونهای سنگی هفت تا ۱۰ تُنی T شکلی که از معادن سنگ آهک بریده و به محل حمل شدهاند و تاریخشان به حدود ۱۱هزار سال قبل برمیگردد؛ زمانی که انسانها شکارچیانی بودند بدون مهارتها و مشاغلی که بتوانند این سنگها را تولید کنند.
هنکوک میگوید، بهترین توضیح این است که قبل از تولید این آثار ـ بیش از ۱۲هزار سال پیش و در اعماق آخرین عصر یخبندان ـ انسانهایی که تاکنون ناشناخته ماندهاند، در جایی از جهان، به تمام هنرها و لوازم یک تمدن پیشرفته اشراف داشتهاند و نمایندگانی را به اطراف جهان اعزام میکرده اند تا دانش خود را گسترش دهند.
اما چنین چیزی بسیار تخیلی به نظر میرسد و نوعی پیشداوری است. چه کسی میتواند بگوید، انسانهای شکارچی چه نوع انسانهایی بودهاند و چه کارهایی نمیتوانستهاند انجام دهند؟ علاوه بر این گوبکلی تپه، یک معبد و محل انجام رسوم مذهبی است، نه یک شهر و شواهدی از این که انسانی در آن زندگی کرده باشد، وجودندارد.
هیچگونه استخوان حیوانات اهلی، ابزار فلزی، کتیبه و حتی هیچ گونه سفال (محصولاتی که بعدها در تمدنهای پیشرفته تولیدشد) در این منطقه دیده نمیشود.
بعلاوه، شواهدی که بتواند محققان را درباره نیاز به بازنگری عمده در زمان آغاز تاریخ بشری قانع کند در تحقیقات چند دههای باستان شناسان پیدا نشده است.
گلایهمندی هنکوک این است که علم امروز، در یک مدل همدیسگرا که تغییراتی کند و تدریجی دارد، گیرافتاده و نمیتواند توضیحی غیرمترقبه و فاجعه آمیز را بپذیرد، اما این ادعای درستی نیست.
از پیدایش هستی (انفجار بزرگ) گرفته تا پیدایش ماه (برخورد بزرگ)، تا پیدایش چالههای قمری (برخورد شهابسنگ) تا انقراض دایناسورها (برخورد شهابسنگ) و سقوط ناگهانی تمدنهای مختلف، کاتاستروفیسم (نظریه زمینشناسی که هر پدیده بزرگی چون آتشفشان یا درههای عمیق را دلیل بر وجود یک اتفاق غیرمترقبه زمینشناسی میداند) زنده است و جریان اصلی علم را تشکیل میدهد. معجزهگران واقعی، دانشمندانی هستند که به کشف این همه نایل آمدهاند.
- 17
- 3