همه ما به آسمان چشم دوخته بودیم، چون یک جسم مثلثیشکل با چراغهای رنگی داشت بالای سرمان در آسمان بهآرامی حرکت و پرواز میکرد.صدای «هام» یکدست و واضحی هم از آن شنیده میشد برخی پروندههای دنیای یوفولوژی بسیار پیچیده هستند. برخی هم توضیح سادهای دارند. اما همیشه کسانی وجود داشتهاند که یکی از این دو طرف را برمیگزینند و حاضر به پذیرفتن نظر مخالف نیستند.
آشنایی با یوفو
در اوایل دههی ۱۹۸۰ (۱۳۶۰)، حادثهای عجیب در دنیای یوفولوژی ایالاتمتحدهی آمریکا اتفاق افتاد که بسیاری را متقاعد کرد که فرازمینیها شبها روی منطقهی درهی رودخانهی هادسون پرواز میکنند.
«برایان دانینگ» (Brian Dunning) در این مقاله تلاش دارد تا تاریخچه و جنبههای مختلف این گزارشها را بررسی کند. آیا صدها نفر از مردم یک سفینهی فضایی عظیمالجثه را دیده بودند؟یکی از دوستان قدیمی من، «جو میال» (Joe Miale) است.
او امسال فیلم سینمایی و علمی-تخیلی «انقلاب کن» (Revolt) را کارگردانی کرد. ازقضا، حادثهی درهی هادسون در شکل گرفتن تفکرات او در کودکی، تأثیر بسزایی داشته است.
درست مانند کتابهای مربوط به پاگنده و اشباح که من در کودکی میخواندم. مدتی پیش از او داستان تجربهاش با یوفوی درهی هادسون را پرسیدم.
او چنین پاسخ داد: «من در آن زمان ۱۰ سال داشتم. با لباس خانه روی چمنهای جلوی منزلمان ایستاده بودم. پدر و مادر و برادرم هم آنجا بودند.
همسایهها هم بیرون بودند. یک شب گرم تابستانی بود و ما در حومهی نیویورک زندگی میکردیم. همهی ما به آسمان چشم دوخته بودیم، چون یک جسم مثلثیشکل با چراغهای رنگی داشت بالای سرمان در آسمان بهآرامی پرواز میکرد.
صدای «هام» یکدست و واضحی هم از آن شنیده میشد. در آن زمان قابل توجهترین نکته برای من، عکسالعمل بزرگترها بود.
به نظر میرسید آنها هوشیارتر و در عین حال، گیج شده بودند. خیلی از آنها در حال دشنام دادن یا فریاد زدن بودند. مادرم تلاش کرد تا از آن عکس بگیرد.
وقتیکه فلش دوربین روشن شد، نورهای روی آن وسیله، خاموش شدند. همه به این کار عکسالعمل نشان دادند.او به پلیس زنگ زد و پلیس به او گفت که عدهی بسیاری، دیدن این نور را گزارش کردهاند.
در روزهای بعد، این حادثه در بسیاری از خبرگزاریهای محلی منعکس شد. اتومبیلهای بسیاری در بزرگراهها کنار جاده متوقف شده بودند تا آن صحنه را بهتر تماشا کنند.
دولت آن را یک شوخی میدانست. من تصور می کردم که به پروژههای نظامی ارتباط داشته باشد، اما قطعا آن جسم هر چه که بود، یک وسیلهی پروازی معمولی نبود، چون عکسالعملهای بسیار مختلفی را در انسانهای مختلف برانگیخته بود.
بهعنوان یک کودک، لحظهی بسیار باشکوه و شگفتانگیزی برای من بود. من در آن زمان، عاشق داستانهای علمی-تخیلی بودم و این اتفاق باعث شد عشق من به این ژانر برای همیشه تثبیت شود.»
آغاز یک افسانه
این مشاهدات بهمرورزمان تبدیل به افسانه شدند. مهمترین دلیل آن هم چاپ و انتشار کتابی تحت عنوان «محاصرهی شب: مشاهدات یوفوی درهی هادسون» (Night Siege: The Hudson Valley UFO Sightings) در سال ۱۹۸۷ (۱۳۶۶) بود.
نویسندگان این کتاب دو یوفولوژیست به نامهای «فیلیپ جِی ایمبرونیو» (Philip J. Imbrogno) و «باب پرات» (Bob Pratt) بودند.
البته نام یوفولوژیست افسانهای و مشهور یعنی دکتر «جِی آلن هاینک» (J. Allen Hynek) هم در بین این نویسندگان ذکر شده بود، ولی دکتر هاینک پیش از به پایان رسیدن کتاب، از دنیا رفت.
طی سالهای بعد، چندین کتاب دیگر هم در مورد این حادثه نوشته شد. حتی در سال ۱۹۹۲ (۱۳۷۱) در یکی از قسمتهای سریال «رازهای حلنشده» (Unsolved Mysteries) به این حادثه پرداخته و با بسیاری از شاهدان عینی این مشاهده مصاحبه شد.
در بین این افراد، چند افسر پلیس هم مشاهده میشدند. با توجه به گسترهی عظیم گزارشها میدانیم که صدها نفر این یوفو یا یوفوها را در تابستان آن دو سال، به چشم دیدهاند.
برخی منابع حتی گزارشهایی از این مشاهدهها را در سالهای دیگر هم ثبت کردهاند و تقریبا تمام توصیفها از این مشاهدات بسیار شبیه به هم هستند.
به دنبال یوفو
من همیشه آرزو داشتم که در گزارشی ببینم یک نفر، سوار اتومبیل خود شده و این یوفو را دنبال کرده باشد تا اینکه گزارشی پیدا کردم که در آن یک نفر دقیقا همین کار را کرده بود.
در آگوست ۱۹۸۴ (مرداد ۱۳۶۳)، یعنی در اواسط تابستان دوم، «جفری اشمالز»(Jeffrey Schmalz) که در نشریهی «نیویورک تایمز» کار ميکرد، پروندهای ازایندست را کشف کرده بود.
او این حادثه را چنین گزارش کرد:
«یک افسر پلیس به نام «گروهبان کنث وی اسپایر» (Sgt. Kenneth V Spire) از گروهان K پلیس ایالتی در یکی از شبها مسئول گشت در منطقه بود که دوباره این یوفو را مشاهده کرد.
او هم بلافاصله سوار اتومبیل خود شد و تا «فرودگاه استورمویل» (Stormville Airport) به تعقیب آن پرداخت.در آن زمان بود که متوجه شد این نورها چند هواپیمای سبکوزن بودند که در آرایش ثابت پرواز میکردند.
این افسر پلیس با چند نفر از خلبانان این هواپیماها هم به صحبت پرداخت و آنها هم با خوشحالی با او صحبت کردند. مشخص بود این نورها نوعی اشتباه یا شوخی بودهاند. اشمالز این مسئله را برای تأیید به اطلاع «ادارهی هوانوردی فدرال» (Federal Aviation Administration) یا FAA رساند.
«تیموتی ال هارتنت» (Timothy L. Hartnett) که در آن زمان، معاون اجرایی FAA در شرق کشور بود، اعلام کرد که پرواز کردن در آرایش مشخص، غیرقانونی نیست.
او گفت که خلبانان تا جایی که احساس امنیت کنند، ميتوانند در کنار هم یا نزدیک به هم پرواز کنند. همینطور در مناطق پر از سکنه، هواپیماها ميتوانند تا ارتفاع صدوپنجاهمتری هم پایین بیایند.»
- 15
- 7