در طول سالیان گذشته، تعدای از انسانها و حیوانات به نقطهای از یخ زدگی رسیده اند که بدن آنها کاملا منجمد شده است. در نقطهای که مرگشان به نظر حتمی میرسیده است، به وسیلهای نجات یافته و زنده مانده اند. حتی بسیاری از آنها هیچ آسیب جدی ندیده اند اگرچه تعدادی از آنها نیز قطع عضوی از بدنشان را باید تحمل کنند. این داستان آنها است.
جین هیلارد (Jean Hilliard)
در دسامبر ۱۹۸۰، جین هیلارد در حال عبور از جادهای در ایالت مینه سوتای آمریکا بود که ماشینش خراب شد. شب بسیار سردی بود و دمای هوا چندین درجه زیر صفر بود. جین ماشینش را رها کرد و برای یافتن کمک به راه افتاد. اما متاسفانه در نزدیکترین خانه کسی نبود. حتی به خانهی بعدی هم که رسید کسی را نیافت. جین وقتی که بعد از چندین کیلومتر پیاده روی در آن هوای سرد به خانه سوم نزدیک میشد وقتی که تنها فقط ۴ یا ۵ متر به در مانده بود بیهوش شد.
والی نلسون (Wally Nelson) مالک خانه، روز بعد جین را یافت در حالی که بدنش منجمد و کاملا با یخ پوشانده شده بود. والی در ابندا فکر کرد که او مرده است. صورت جین شبیه صورت ارواح بود و بدنش مانند تکهی بزرگی از یخ میمانست. اما در این لحظه بود که والی نالهای از جین شنید. والی با سرعت جین را به بیمارستان رساند.
دکتر جورج ساتر (George Sather) مشاهده کرد که حتی تخم چشمان جین نیز یخ زده اند. حتی پاهای او در چکمه هایش نیز به طور کامل یخ زده بودند. دمای بدن جین قابل اندازه گیری نبود، چونکه برای دماسنجهای پزشکی این محدوده دمایی پایین تعریف نشده بود. دکتر بدن جین را در دستگاهی با حرارت ملایم الکتریکی قرار داد و دستاگه اکسیژن را به او وصل کرد و در کمال ناباوری جین به طور کامل به زندگی برگشت.
جاستین اسمیت (Justin Smith)
در اوایل سال ۲۰۱۵، دن اسمیت (Dan Smith) بدن منجمد شده پسر ۲۶ ساله اش جاستین را در کنار جاده در فاصلهای نزدیک از خانه اش در ایالت پنسیلوانا یافت. جاستین در شب حادثه با دوستان خود مقدار زیادی نوشیدنی الکی خورده بود. عجیبتر آنکه آنها جشن را به یاد دوستی که در تصادفی مرگبار مرده بود و جاستین از آن جان سالم به در برده بود، گرفته بودند.
جاستین دوستان خود را در ساعت ۹:۳۰ شب ترک و پای پیاده به طرف خانه راه میافتد که در راه بیهوش میشود. او شب را در برف در دمای ۲۰- درجه سانتیگراد باقی میماند. پدرش وقتی از آمدن جاستین به وسیله دوستان مطلع میشود، به جست و جوی او میپردازد و ساعت ۷:۳۰ دقیقه صبح روز بعد او را مییابد. وقتی که پلیس و امدادگران رسیدند، خیال کردند که جاستین مرده است. با این حال دکتری که برای تشخیص علت مرگ جاستین به صحنه امده بود دریافت که او هنوز زنده است. در بیمارستان خون جاستین از بدنش خارج و بعد از اکسیژنه شدن دوباره به بدنش پمپاز شد. جاستین بعد از ۱۵ روز از کما خارج شد. او زنده ماند، اما تعدادی از انگشتان دست و پای او به خاطر انجماد قطع شدند.
اوا ویزنیرسکا (Ewa Wisnerska)
همیشه نباید روی زمین بود تا منجمد شد. در فوریه ۲۰۰۷، اوا ویزنیرسکا ۳۵ ساله سوار بر پاراگلایدر در آسمان در منطقهای در استرالیا منجمد شد. اوا خود را برای مسابقات جهانی پاراگلایدر سواری آماده میکرد که طوفانی او را به درون ابرها کشید. او به مدت ۱۵ دقیقه در معرض باران و تگرگهایی به اندازه یک پرتقال قرار گرفته و طوفان او را از ارتفاع ۷۶۰ متری به ارتفاع ۹۷۵۰ متری کشاند. اوا به خاطر کمبود اکسیژن و دمای ۵۰- درجه سانتیگرادی بیهوش شد. هوشیاری او یک ساعت بعد برگشت، اما به خاطر انجماد دستانش نمیتوانست پاراگلایدر را کنترل کند.
۶۹۰۰ متر بود طوفان به زودی او را دوباره به درون ابرها میکشید.
طوفان بالاخره او را در فاصله ۶۴ کیلومتری از محل پرش رها ساخت. اوا بالاخره توانست کنترل را به دست بگیرد و به سختی فرود اید. او به جز سرمازدگی شدید گوش هایش آسیب دیگری ندید. قبل از اینکه از بیمارستان مرخص شود تنها به مدت یک ساعت در بیمارستان بود!
بک ودرز (Beck Weathers)
در ۱۰ می ۱۹۹۶، بک ودرز در تلاش برای صعود از قله اورست بود که دچار یخ زدگی شد و تقریبا در حال مرگ بود. بک قبل از رفتن به هیمالیا چشمان خود را به خاطر نزدیک بینی تحت عمل جراحی قرار داده بود. این موضوع باعث ایجاد مشکل در قرنیههای او در ارتفاعات بالا شد و بینایی او را تحت تاثیر قرار داد. راهنمای صعود او را از ادامه صعود باز داشت او را تشویق کرد که تا صعود گروه به قله و برگشت در آنجا بماند. با این حال گروه در ارتفاعی بالاتر گیر افتاد و روز بعد راهنما جان سپرد. گروه چارهای جز منصرف شدن از صعود نداشت. در مسیر برگشت بک دستکش هایش را گم کرد و دستانش بلافاصله دچار یخ زدگی شد. در ادامه بادهای شدی او را به درون طوفانهای برف کشاند.
روز بعد کوهنوردان بدن بک را در زیر برف پیدا کردن در حالی که دستش منجمد شده بود و صورتش با یخ پوشانده شده بود. بک در آخرین مرحلهای انجماد بود که بعد آن مرگ در انتظار او بود. بدن او به پایین انتقال یافت و بک در کما بود. همراهان او هر لحظه منتظر مرگ او بودند که در کمال تعجب بک از کما خارج و در نهایت به هوش آمد.
قسمتهایی از صورت، پا و دستان او بعدا قطع شد.
اریکا نوردبی (Erika Nordby)
در ساعات اولیه صبح ۲۳ فوریه ۲۰۰۱، اریکا نوردبی، یک ساله، در در سرمای شدید آلبرتای کانادا از خانه خارج شد. او فقط یک تی شرت و پوشک پوشیده بود که برای حفاظت از او در دمای ۲۴- درجه سانتیگراد کافی نبود. به زودی سرمای شدید او را به منجمد ساخت.
وقتی مادرش لیلا ساعت ۳ نیمه شب از خواب بیدار شد تعجب کرد که جرا اریکا از گرسنگی گریه نمیکند. وقتی با تخت خالی اریکا روبه رو شد به جست و جویش پرداخت و به زودی او را در خارج از خانه یافت. لیلا، اریکا را با دقت در پتویی پوشاند، زیرا میترسید که با فشار کوچکی باعث سکستن اندام اریکا شود.
در بیمارستان با تلاش پزشکان قلب اریکا دوباره به کار افتاد و اریکا ۲۴ ساعت بعد به هوش آمد.
متاسفانه برای لیلا مادر اریکا همه چیز به خوبی پیش نرفت. در حالی که اریکا با یک معجزه به زندگی برگشته بود، لیلا تبدیل به مادری شد که کودکش را در برف رها ساخته است. بازخوردهای منفی آنچنان بود که لیلا مجبور شد محل زندگی خود را ترک کند و به جای جدیدی نقل مکان کند.
آنا بگنهولم (Anna Bagenholm)
در می ۱۹۹۹، آنا بگنهولم ۲۹ ساله با دو نفر از همکارانش مشغول اسکی در کوهستانهای نروژ بودند که آنا درون رودی یخ زده افتاد. بالا تنه او در زیر یخها قرار داشت در حالیکه پاهایش بیرون بود. همکارانش سعی کردند که او را بیرون بکشند، اما آب یخ زده بود و از طرفی آنا بین دو صخره گیر افتاده بود.
رودخانه منجمد به آرامی آنا را درون خود میکشید. آنا حدود ۲ ساعت در درون یخها گیر افتاده بود. او زمانی نجات یافت که دیگر نفس نمیکشید و قلبش از کار افتاده بود. دمای بدنش به طور دیوانه واری پایین و به ۱۳.۷ درجه سانتیگراد رسیده بود. چنین دمایی میتواند در لحظه باعث مرگ انسان شود.
با انتقال آنا به بیمارستان دکترها به سرعت دستگاه قلب و ریه را به او متصل کردند. خونش از بدن خارج و گرم و دوباره به بدنش پمپاژ شد. این فرایند تا شروع ضربان قلب در روز بعد ادامه داشت. او بعد از ۱۲ روز از کما خارج شد.
اعصاب او آسیب شدیدی دید که او را مجبور کرد یک سال در تخت بماند، اما بالاخره بهبودی نسبی را به دست آورد.
استلا برندسون (Stella Berndtsson)
آنا بگنهولم رکورد دار پایینترین دمای بدن ثبت شده در جهان بود تا سال ۲۰۱۰ و زمانی که استلا برندسون هفت ساله در اقیانوسی در سواحل سوئد دچار یخ زدگی شد. زمانی که استلا پیدا شددمای بدنش فقط ۱۳ درجه سانتیگراد بود.
در ۲۵ دسامبر ۲۰۱۰ استلا خانه را برای یافتن گنجی خیالی که نقشه آن را بر روی کاغذی کشیده بود، ترک کرد. دمای بیرون به شدت سرد و ۱۲- درجه سانتیگراد بود. با غیبت طولانی او والدینش به جست و جویش پرداختند. گروه جستجو متشکل از همسایگان و پلیس و امدادگران تشکیل و بالاخره با دنبال کردن رد پای او پیکر او را در حالی که قلبش از ضربان افتاده بود در آبهای یخ زده یافتند.
دکترها به آرامی شروع به گرم کردن بدن استلا کردند. ساعتها بعد ضربان قلبش برگشت و ۱۲ ساعت بعد چشمانش را باز کرد. به زودی او بهبودی کاملش را نیز به دست آورد و به زندگی برگشت.
رسول گلافلاک
- 19
- 1