تاریخچه جادوگری به چیزی حدود ۵ هزار سال پیش باز میگردد و همانگونه که حتماً در داستانها خواندهاید و در فیلمها دیدهاید جادوگران با خواندن وِرد از قدرتهای غیرطبیعی کمک میگیرند و کارهای عجیب و غریبی انجام میدهند.
جادو دامنه وسیعی دارد و تقریباً در تمامی فرهنگها به آن اشاره شده است، ما ایرانیها نیز در داستانهای قدیمی سحر و جادوهای زیادی را سراغ داریم و حتی در خوان چهارم شاهنامه نیز فردوسی با جادو داستانسرایی میکند در این خوان رستم با زنی جادوگر روبرو میشود. از طرف دیگر مطمئن هستیم در فرهنگ عامه عبارت «اَجی مَجی لا تَرجی» را که مثالی از وِردهای جادوگران است را شنیدهاید و چه بسا که برای شوخی و خنده چنین عبارتی را به کار برده باشید.
جادو در دینهای آسمانی هیچ جایگاهی ندارد و مسیحیان و مسلمانان به شدت جادو را منع میکنند و دیگر ادیان آسمانی نیز میانه خوشی با جادو ندارند. کاری به درست یا نادرست بودن جادو نداریم اما از آنجایی که جادو به داستانها نفوذ پیدا کرده و این روزها وقتی از جادو صحبت میکنیم منظور خیالپردازی و رویاهایی از داستانهای جن و پریان است، به همین دلیل جادو بهرغم اینکه در دنیای مدرن امروزی رنگ و رویی ندارد، اما در داستانها قدرت زیادی پیدا کرده و نمونه بارز جادو را میتوانیم در کتابهای «هری پاتر» مشاهده کنیم.
جالب است بدانید در گذشتههای نهچندان دور که جادو طرفداران زیادی داشت مدرسههای زیادی برای آموزش جادوگری در قسمتهای مختلف دنیا ساخته میشد و جادوگران زیادی در این مدرسهها فنون سحر و جادو فرا میگرفتند. جالبتر اینکه در دنیای مدرن امروزی نیز هنوز مدرسههای جادوگری وجود دارد که در این زمینه میتوان به مدرسههای جادوگری هلند و ایسلند اشاره کرد.
در این مدرسهها فنون و مهارتهای مختلفی به جادوگران جوان آموزش داده میشد و از آنجایی که جادوگری دنیایی پر رمز و راز دارد، در ادامه با هم به فهرستی از مدرسههایی اشاره میکنیم که در آنها جادوگری آموزش داده میشد و به مدرسهای نگاه خواهیم کرد که هنوز هم جادوگری آموزش میدهد.
مدرسه اخوان الصفا (The Brethren of Purity)
در قرن دهم و یازدهم میلادی جمعی از برجستهترین فلاسفه و فیزیکدانها در شهر بصره واقع در عراق دور هم جمع میشوند و مدرسهای مخفی را برای جادوگری راهاندازی میکنند. این مدرسه در آن زمان بهصورت مخفی دائر شده بود اما ماهیت آن قانونی بود و یکی از مهمترین دستاوردهای آن را میتوان رساله دو جلدی اخوان الصفا (Rasā’il al-Ikhwān al-safā)، نام برد.
در این رساله به دانشهای شیمی، ریاضی، الهیات و ستارهشناسی پرداخته شده بود. مدرسه برترن آو پیوریتی بهعنوان یکی از زیرمجموعههای فرقه اسماعیلیه به حساب میآمد و دانشمندان بزرگی در این مدرسه تدریس میکردند.
دانشکده ستارهشناسی در دانشگاه پاریس
در سال ۱۳۷۰ میلادی، «شارل پنجم» (Charles V)، پادشاه فرانسه بود، این پادشاه علاقه زیادی به علم و دانش داشت و به همین دلیل نیز به او لقب «شارل دانا» (Charles The Wise)، داده بودند. این پادشاه دانشکده ستارهشناسی را در دانشگاه پاریس راهاندازی کرد و بهرغم اینکه در آن زمان، کلیسا تعامل خوبی با ستارهشناسها نداشت، پاپ از این دانشکده حمایتهای زیادی کرد و با حمایت شارل پنجم، دانشکده ستارهشناسی پاریس توانست دستاوردهای مهمی را به دنیای نجوم در آن زمان هدیه کند.
در این دانشکده درسهایی نیز با محتوای ارتباط میان ستارهشناسی و پزشکی به دانشجویان داده میشد و به همین دلیل به دانشگاهی برای آموزش جادوگری معروف شد.
دانشگاه جادوگری نورتون استریت (The Norton Stree)
تجربه نشان داده که انگلیسیها علاقه زیادی به جادوگری دارند و این علاقه را در زمان حال نیز میتوانید با مجموعه کتابها و فیلمهای هری پاتر دنبال کنید. ظاهراً ریشه علاقه انگلیسیها به جادو و جنبل به سالها پیش باز میگردد و در قرن ۱۸ میلادی فردی با نام فرانسیس بارِت (Francis Barrett) که به خودش لقب جادوگر اعظم داده بود دانشگاه جادوگری نورتون استریت را در منطقه ماریلبون در شهر لندن مدیریت میکند.
این جادوگر اعظم کتاب جادویی با نام «مجوس» (Magus)، را نیز نوشته بود، ظاهراً فرانسیس بارت اطلاعات زیادی از جادوگری نداشت و بیشتر این اطلاعات را از کتابی نوشته «هاینریش کورنلیوس آگریپا» (Heinrich Cornelius Agrippa) الهام گرفته بود. آگریپا یکی از کیمیاگران معروف قرن چهارده و پانزده میلادی در اروپا بهحساب میآید که در آلمان زاده شد و بهرغم اینکه در سن ۴۸ سالگی از دنیا رفت، دستاوردهای مهمی را از خود به جای گذاشت.
فرانسیس بارت، استاد اعظام دانشگاه جادوگری نورتون استریت، وسواس زیادی در تدریس داشت و در هر بازه زمانی تنها ۱۲ شاگرد را تعلیم میداد. او در کلاسهایش درسهایی از «خرد جاوید» (Eternal Wisdom) و «گنجهای نهفته طبیت» (Hidden Treasures Of nature) را به شاگردانش آموزش میداد.
بیمارستانهای خواب مصنوعی
این بیمارستانها را نمیتوان به لحاظ فنی بهعنوان مدرسه جادوگری شناخت اما از آنجایی که این بیمارستانها به عنوان مراکز درمانی رایج و معمولی شناخته نمیشدند و چهرههای شاخصی در این مراکز از طریق خواب مصنوعی و مسحور کردن بیمار به درمان او میپرداختند و مسحور کردن به عنوان یکی از زیرمجموعههای جادوگری بهحساب میآید، این بیمارستانها را بهعنوان مدرسههای جادوگری میشناسند.
در این بیمارستانها، افراد سرشناسی مانند «جیمز اسدایل» (James Esdaile) و «جان الیتسون» (John Elliotson) به همراه دستیارانشان برای التیام و تسکین درد بیمارانشان، آنها را هیپنوتیزم میکرد تا با خواب مصنوعی، بیمار کمتر درد بکشد. همانگونه که حتماً در جریان هستید هیپنوتیزم به لحاظ علمی ثابت شده و به همین دلیل نیز جیمز اسدایل و جان الیتسون بیماران زیادی را در این بیمارستانها با هیپنوتیزم التیام دادند.
اما هیپنوتیزم در آن زمان به میزان امروز شناخته شده نبود و به همین دلیل نیز دیگر پزشکها باوری به آن نداشتند. در نتیجه در بیمارستان لندن و کلکته جیمز اسدایل و جان الیتسون با هیپنوتیزم، بیماران را به خواب مصنوعی میبردند، اما این روش با اقبال زیادی روبرو نشد و در دیگر مراکز درمانی ادامه پیدا نکرد. سالها بعد درکالج مغناطیسشناسی نیویورک نیز هیپنوتیزم با استفاده از روشهای مغناطیسی آزمایش شد و دانشگاه نیوجرسی نیز آزمایشهایی را برای هیپنوتیزم انجام داد. در این آزمایشها برای فروبردن بیماران در خواب مصنوعی و هیپنوتیزم آنها از روشهای مغناطیسی، برقی، شیمیایی، خورشیدی و نیروهای غیرطبیعی کمک گرفته میشد.
مدرسه نجوم مکس و آلما تئون (Max and Alma Théon)
مکس و همسرش آلما تئون چهرههای شاخصی در بازیابی علوم جادویی در قرن نوزده میلادی در اروپا بهحساب میآیند. این زوج که در تلمسان الجزایر سکونت داشتند در همین منطقه مدرسهای برای جادوگران و ستارهشناسان بنا میکنند و دانشجویان زیادی از کشورهای مختلف برای فراگیری علوم نجومی، روانه این مدرسه میشوند.
مکس و آلما تئون تفکرات فلسفی اروپایی و شرقی داشتند و یکی از معروفترین شاگردان آنها را میتوان زنی با نام «میرا آلفاسا»، (Mira Alfassa) نام برد که به شهرت زیادی رسید و به وی لقب «مادر» دادند. در سال ۱۹۰۸ آلما تئون از دنیا رفت و مرگ او باعث شد تا مکس به افسردگی شدیدی دچار شود و از آن زمان تا سال ۱۹۲۷ که مکس در قید حیات بود، هرگز کسی را به عنوان دانشجوی جادوگری قبول نکرد.
انجمن برادری سارمونگ (Sarmoung Brotherhood)
گئورگ گورجیف (George Gurdjieff)، که یک عارف ارمنی بود و ادریس شاه ( Idries Shah) که یک عالم هندی بهحساب میآید مدعی بودند که انجمن برادری سارمونگ، بهعنوان یک انجمن و زیرزمینی زمینه انتقال علم و دانشهای مخفی و مرموزی را به غرب فراهم کرده است. این انجمن که تاریخ تاسیس آن به دوران «بابلیها» (Babylonian) باز میگردد یکی از مخفیترین انجمنهای شرقی بهحساب میآید و بعضی از دانشمندان ریشههای آن را به طریقت نقشبندیه (Naqshbandi )، نسبت میدهند.
«کنِت پاول جانسون» (Kenneth Paul Johnson)، نویسنده و تاریخنگار آمریکایی در کتابی، انجمن برادری سارمونگ را بهعنوان محافظین سحر و جادو در خاورمیانه در دوران قبل از ظهور حضرت مسیح قلمداد کرده است.
مدرسههای شیطان در رومانی، اسپانیا و ایتالیا
در افسانههای قدیمی شیطان بهعنوان تحصیلکردهای بیرحم به تصویر کشیده شده است که علاقه زیادی به تنبیه و آزار و اذیت دانشجویان در دانشگاهها و مدرسهها داشت. انصافاً هم باید گفت چنین تصویری از شیطان خیلی هم دور از ذهن نیست و دانشجویان همیشه تصورهای نادرست و بیرحمانهای از استادان سختگیر خود دارند. از قرار معلوم چنین باوری در گذشته ریشههای قرص و محکمی هم داشته و مدرسههای شیطانی را در رومانی، اسپانیا و ایتالیا سراغ داریم.
استاد اعظم این مدرسهها تنها ۱۳ دانشآموز را برای آموزش قبول میکرده و اینگونه که پیدا است یکی از این دانشآموزان پس از پایان دوره آموزشی باید خودش را وقف شیطان میکرد. بقایای یکی از این مدرسههای شیطان هنوز هم در کنار دریاچهای در رومانی قابل مشاهده است. مدرسههای دیگری نیز در شهر «سالامانکا» (Salamanca) در اسپانیا و «تولدو» (Toledo) وجود دارد که به مدرسههای شیطان نسبت داده میشود و از قرار معلوم چندین مدرسه شیطان نیز در ایتالیا قرار داشته است.
جالب است بدانید منطقه کوهستانی در «نورچا» (Norcia) وجود دارد که گفته میشود جادوگران اعظم در این قسمت زندگی میکردند. به این منطقه در اسناد و مدارک واتیکان نیز اشاره شده و «پاپ پیوس دوم» (Pope Pius II ) و بنونوتو چلینی ( Benvenuto Cellini) مجسمهساز معروف ایتالیایی نیز به وجود این منطقه و زندگی ساحرهها و جادوگران در آن اشاره کردهاند.
سمینارهای جنگیری که مورد تأیید واتیکان است
حتی اگر به جادوگری علاقه نداشته باشید باز هم مطمئن هستیم که چیزهای زیادی در خصوص جنگیری شنیدهاید و چه بسا که فیلم معروف جنگیر محصول سال ۱۹۷۳ را نیز دیدهاید و حسابی از تماشای آن ترسیدهاید. جنگیری پدیدهای کاملاً شناخته شده است و واتیکان نیز این پدیده را تأیید کرده و حتی کشیشهایی را نیز برای جنگیری تعلیم میدهد. جالب است بدانید سابقه تعلیم جنگیرها به صدها سال قبل باز میگردد و در دنیای مدرن امروزی نیز دورههای عمومی را برای آموزش جنگیرها سراغ داریم.
یکی از این موارد را میتوان دوره ششروزه جنگیری در سال ۲۰۱۵ دانست که در این دوره در کنار آموزشهای جنگیری، لوازم و ابزارهای مورد نیاز این کار مانند آب مقدس، صلیب و چیزهای از این دست برای بیرون کردن ارواح شیطانی از جسم انسانها در اختیار شاگردان جنگیری قرار میگرفت.
انستیتو پزشکی و طالعبینی تبتی در دارمشالا
این انستیتو در سال ۱۹۱۶ توسط شخص دالاییلاما افتتاح شد و درمانهای مخصوص تبتی که از پزشکی، ستارهشناسی و طالعبینی اقتباس شده است به دانشجویان آموزش داده میشود. این مرکز به سلامت و بازیابی جسم و روان افرادی که به آن مراجعه میکنند اهمیت زیادی میدهد و بدون اینکه به نژاد یا رنگ پوست افراد توجه داشته باشد، هر کسی که به آنجا مراجعه کند را مورد درمان قرار میدهد.
کارشناسان این مرکز با استادان دانشگاههای هندوستان و دیگر کشورها تعامل دارند و روشهای پزشکی تبتی را در اختیار دیگر مراکز پزشکی دنیا قرار میدهند.
مدرسه جادوگری بوثوِل (BothWell)
انقلابی که هری پاتر در بین جوانها و نوجوانها به راه انداخت موجی از برنامهها، کتابها و لوازم جادوگری را به دنبال داشت و در همین راستا مدرسهای در انگستان راهاندازی شده که جادوگری را آموزش میدهد. ناگفته نماند تمام دورههای آموزش این مدرسه بهصورت خیالی برگزار میشود و واقعاً چیزی با نام سحر و جادو را در آن نمیبینیم.
اما از آنجایی که مدرسه جادوگری بوثول حال و هوای کتابهای هری پاتر را در ذهن مخاطب تداعی میکند، با مدرسهای طرف هستیم که جوانهای زیادی به آن مراجعه میکنند. در های مدرسه جادوگری بوثول هر چند ماه یک بار باز میشود و علاقهمندان جادوگری به در کلاسهای چهار روزه این مدرسه ثبتنام میکنند و مشغول ماجراجویی و تجربه رازهای دنیای جادوگران میشوند.
جالب اینجاست که مکان برگزاری کلاسهای آموزشی نیز در قلعهای زیبا و باشکوه با نام «هرستمنزو« (Herstmonceux) برگزار میشود که قلعهای قدیمی و باستانی است و تاریخ ساخت آن به قرن پانزدهم میلادی باز میگردد. این قلعه چیزی حدود ۳۰۰ هکتار مساحت دارد و باغچهای بسیار بزرگ که طراحی آن در دوره تاریخی الیزابت در انگلستان انجام شده است. تاریخنگاران این دوره را یکی از طلاییترین دوران انگلستان قلمداد میکنند و به همین دلیل نیز طراحی قلعه هرستمنزو شکوه و جلال خاصی دارد.
دور این قلعه یک خندق عمیق نیز حفر شده و با یک قلعه تمامعیار طرف هستیم که خاطرات نبردهای قدیمی را در ذهن تداعی میکند. کلاسهای جادوگری در اتاقهای باستانی این قلعه برگزار میشود و هرکدام از جادوگران در ابتدای ورود به قلعه نام و شخصیت خاصی را برای جادوگری انتخاب میکنند و در مدت حضور خود در این قلعه، با همین نام خطاب میشوند.
هر کدام از حاضرین در این قلعه با توجه به شخصیت خیالی که انتخاب کردهاند میتوانند نقش استاد یا شاگرد جادوگری را انتخاب کنند و در مدت حضور چهار روزه خود در این قلعه، در کلاسهای جادوگری شرکت میکنند. در حین ثبتنام برای شرکت در کلاسهای جادوگری نیز سلیقه شرکتکنندهها از آنها پرسیده میشود تا محتوایی مناسب با سلیقه آنها در این کلاسها برای شرکتکنندهها ارائه شود.
برگزارکنندگان این مدرسه جادوگری، اصرار زیادی دارند تا شرکتکنندهها در نقشها و شخصیتهای خیالی که به انها داده میشود فرو بروند و کیمیاگری یکی از مهمترین درسهایی است که در این مدرسه به جادوگران آموزش داده میشود. در نهایت نیز پس از گذشت چهار روز و پایان دوره آموزشی، مهمانی شام باشکوهی برای شرکتکنندهها برگزار میشود و علاقهمندان جادوگری در حالی که لباسهای مخصوصی پوشیدهاند حضور خود را در این دوره جادوگری جشن میگیرند.
در مجموع باید گفت درست است که این دوره جادوگری، از پایه و اساس بر طبق رؤیا و خیالپردازی بنا شده و هیچکدام از علاقهمندان در طول مدت حضور خود در مدرسه جادوگری هرستمنزو، سحر و افسون را فرا نمیگیرند اما باز هم بدون شک حضور در این مدرسه برای علاقهمندان کتابهای هری پاتر و نوجوانهایی که طرفدار جادوگری هستند خالی از لطف نخواهد بود.
ناگفته نماند که این دوره چهار روزه جادوگری برای شرکتکنندهها ارزان تمام نمیشود و بلیت معمولی شرکت در این دوره چیزی نزدیک به ۷۱۳ دلار قیمت دارد و علاقهمندان با پرداخت این مبلغ به مدت ۳ شب اِسکان و غذا در قلعه خواهند داشت و هزینه مازادی برای لباس و دیگر تجهیزات جادوگری پرداخت نمیکنند.
- 14
- 1