دیروز که با اسب و شمشیر و اسلحه ریختند جلوی سینما، واقعا از ته دل آرزو کردم کاش جای اصغر فرهادی، کار حاتمیکیا بالا گرفته بود و جشنواره کن با فیلم حاتمیکیا شروع میشد. اینطوری جای یک مشت فکلکراواتی، چهارتا داعشی میریختند توی کن و حساب کار دست همه میآمد. خود ما از وقتی با هنر اسبی - مفهومی آشنا شدیم، تصمیم گرفتیم جای گالری یک اصطبل راه بیندازیم.درواقع هنر به جایی رسیده که هم از توبره میخورد، هم از گیشه. البته واقعا تقصیر حاتمیکیا نیست.
الان همه اتاق فکر راه انداختهاند. فیلم حاتمیکیا درباره داعش بوده، اتاق فکرش گفته داعش را بریزید توی سینما تا مردم نصفهجان بشوند. لابد اگر میخواستند فیلم «لانتوری» رضا درمیشیان را پرومت کنند، میرفتند توی سینما اسید میپاشیدند روی مردم یا براي اكران فیلم «جاده قدیم» منیژه حکمت لابد میریختند توی سینما و چراغها را خاموش میکردند. اگر اتاق فکر فیلم «لاکپشتها پرواز میکنند» دست اینها بود، حتما میرفتند توی سینما و لاکپشت پرت میکردند سمت مردم.
اگر اتاق فکر فیلم «اجارهنشینها» بودند، حتما سینما را سر ما خراب میکردند. اگر اتاق فکر فیلم «گوزنها» بودند، همه ما را معتاد میکردند.خدا را شکر اینها اتاق فکر فیلمهای خارجی نیستند، وگرنه آدم میرفت سینما، منقبض میشد.خلاصه ابراهیمخان حاتمیکیا، دیالوگ فیلم «آژانس شیشهای» یادت هست؟ آنجا که گفت دورهات گذشته مربی. آخ... آخ... ابراهیم... هنوز نریشن فاطمه... فاطمهات توی گوش ماست... مراقب خاطرات ما باش مربی.
جمعبندی
سوفیا... عشقم... من تا حالا مشاور برندینگ چندجا و چند فیلم و ... بودهام، خواستم ازت عذرخواهی کنم. خیلی شرمندهام. قربانت؛ میدون دوم.
پوريا عالمي
- 14
- 2