آتشسوزی چند روز گذشته موزه برزیل، تصویر حسرت از سوختن آثار تاریخی و طبیعی موزهای ۲۰۰ساله بود. موزهای با آثار و قدمتی فراوان که تصویر شعلههای آتش آن خاموش نشد. اما حالا برای ما حسرت دیگری هم دارد: حسرت سوختن نخستین نمونه دایناسوری ایران. نمونهای که سال ۱۳۸۱ در نخستین پیجویی دایناسورها در منطقه بیدآباد کرمان کشف و به موزه برزیل امانت داده شده بود. این خبر را روز گذشته علی هژبری- دانشجوی دکترای باستانشناسی دانشگاه تهران- در متنی در فضای مجازی منتشر کرد و از وجود یک نمونه ارزشمند دایناسوری کشفشده از منطقه بیدآباد کرمان در آن موزه ملی خبر داد، که به نظر میرسد در میان ۲۰میلیون اثر طبیعی و تاریخی دیگر از بین رفته است. «موزه ملی برزیل با ٢٠میلیون شیء تاریخی در آتش سوخت. این موزه ٢٠٠سال قدمت داشت. از نکات غمانگیز این آتشسوزی برای ایران این است که نخستین و ارزشمندترین نمونه دایناسوری که در سال ۱۳۸۱ برابر با ۲۰۰۲ میلادی طی نخستین پیجویی دایناسورها در منطقه آببید کرمان کشفشده بود، با اجازه ... رئیس وقت پژوهشکده علوم زمین، به رسم امانت به موزه ملی برزیل واگذار شد که دیگر هرگز باز نخواهد گشت.»
داستان خروج نخستین نمونه دایناسوری ایران، داستان عجیبی است و حالا برای عرفان خسروی، دیرینهشناسی که در جریان این اکتشاف و در سال ١٣٨١ حضور داشته، تصویری دردناک است. او از سوی دانشگاه تهران به منطقه رفته بود و حالا به «شهروند» از دندانی میگوید که به موزه برزیل رفت و دیگر برنخواهد گشت. «سال ١٣٨١ پیجویی مشترکی بین سازمان زمینشناسی با همکاری افرادی از دانشگاههای اصفهان و تهران و موزه ملی برزیل در شهرهای شاهرود و کرمان انجام گرفت. در اینسال برای نخستینبار قطعاتی از استخوانهای دایناسور از رسوبات سازند بیدو در منطقه آببید کرمان به دست آمد. این قطعات هماکنون در اختیار موزه سازمان زمینشناسی کشور است، اما مهمترین قطعه آن دندانی بود که از درون یک قطعه سنگ کنگلومرا به دست آمد و توسط محمدرضا پورباغبان پیدا شد. این قطعه سنگ به دست «الدر دپائولو سیلوا» در محل سازمان زمینشناسی کرمان و با ابزارهای بسیار ظریف شکافته شد و دندان دایناسوری که درون آن قرار داشت، با ظرافت خارج شد و این مهمترین کشف از بقابای دایناسورها در ایران تا به امروز بوده است.»
خسروی میگوید: در پایان این سفر این دندان با اجازه سازمان زمینشناسی از کشور خارج شد و به بهانه تحقیقات بیشتر روی آن در اختیار آلکس کلنر از موزه ملی برزیل قرار گرفت. تحقیقاتی که معمولا روی دندانهای دایناسورها انجام میشود، شامل بررسیهای ریختشناسی و درحالت پیشرفتهتر بررسی بافتشناسی دندان با استفاده از تهیه مقطع نازک از دندان است. یعنی مراحلی که همه آنها در آزمایشگاههای ایران هم قابل انجام بود. به این ترتیب همه اعضای ایرانی گروه پیجویی دایناسورها در سال ١٣٨١ از این تصمیم دلخور بودند اما به خاطر نگاهی که به کشورهای خارجی وجود داشت، با درخواست کلنر برای بردن این قطعه بسیار مهم موافقت شد.»دلخوری او هنوز هم باقی است و میگوید: نه ارزش علمی خاصی برای این قطعه میتوان متصور شد و نه ارزرش اقتصادی، چراکه نمونههای مشابه همین قطعه به تعداد فراوان از کشورهایی مثل مراکش و ایالات متحده کشف میشود و با قیمت ناچیزی در حد چند صددلار در اینترنت به فروش میرسد، اما چیزی که این دندان را برای ما مهم میکرد این بود که این نخستین نمونه قابل شناسایی کشفشده از بدن یک دایناسور در ایران بود که حالا همراه بسیاری دیگر از سنگوارهها در آتشسوزی بزرگترین موزه آمریکای جنوبی به خاکستر تبدیل شده است. «حال باید پرسید روند اعتماد به پژوهشگران خارجی و بیاعتمادی به پژوهشگران داخلی در حوزههایی مانند دیرینهشناسی که تنها نیازمند کمی توجه داخلی است تا کجا باید ادامه پیدا کند؟ آیا پژوهشگران ما همچنان برای تامین هزینه اولیه سفرهای اکتشافی خود باید دست به دامن خارجیها شوند؟»
این سنگواره هیچوقت به کشور بازنگشت و دلیل عدم پیگیری برای بازگشتش هم مشخص نشد و البته اینها تنها چیزهایی نیستند که در گذر زمان از ایران خارج شدهاند.
بیاطلاع بودیم
بعد از انتشار گفتههای هژبری، ایسنا در مطلبی به موارد قانونی آن پرداخت و نوشت که پس از خروج این نمونه دایناسور از کشور و مجوز سازمان زمینشناسی برای خروج اموال، آییننامه اموال فرهنگی، هنری و تاریخی نهادهای عمومی و دولتی در تاریخ ۱۴/۱۲/۱۳۸۱ تصویب شد. طبق ماده یک آن، اموال فرهنگی، تاریخی و هنری به اموالی گفته میشود که از نظر علمی، تاریخی، فرهنگی، باستانشناسی، دیرینشناسی و هنری حایز اهمیت بوده و بیش از یکصدسال از تاریخ ساخت یا ایجاد آن گذشته باشد.
نمونه فسیل ارسال شده به برزیل بنا بر تعریف آییننامه از اموال فرهنگی و تاریخی محسوب شده و در تبصره ماده یک، یکی از آثاری را شامل میشود که آثار دیرینشناسی، شامل مجموعهها و نمونههای نادر جانورشناسی، گیاهشناسی، معدنشناسی، انسانشناسی، بقایای نباتی و جانوری ماقبل تاریخ و ترکیبات نادر زمینشناسی در حکم اموال فرهنگی تاریخی محسوب میشود.در ماده ۲۱ آییننامه، خروج موقت اموال فرهنگی، تاریخی و هنری درجه یک مشمول این آییننامه برای شرکت در نمایشگاههای خارج از کشور را منوط به تایید سازمان میراثفرهنگی و سپس تصویب هیأت وزیران دانسته است، حتی در تبصره آن خروج موقت اموال تاریخی، فرهنگی و هنری درجه دو و سه را با موافقت سازمان میراثفرهنگی لازم دانسته است.
هرچند نص صریح تبصره چهارم ماده سوم تکالیف مقرر در این آییننامه درباره اموال موضوع تبصره ذیل ماده یک را به سازمان حفاظت محیطزیست سپرده و سازمان مذکور را مسئول قانونی آن برشمرده، ولی به نظر میرسد حداقل رونوشت مجوزهای قانونی جهت خروج بقایای دایناسور باید برای مسئولان سازمان میراثفرهنگی ارسال میشد و اکنون باید هم سازمان میراثفرهنگی و هم سازمان محیطزیست پیگیر مسأله باشند.»
در این میان محمدرضا کارگر، مدیر اداره کل موزهها در این زمینه گفته این سازمان مسئولیتی در اینباره نداشته و سازمان میراثفرهنگی مسئول نمونههای اشیای تاریخی و فرهنگی است. «نمونه فسیل دایناسوری جزو آثار طبیعی است که بیشتر مربوط به محیطزیست، زمینشناسی و فسیلشناسی میشود، چیزی که ما اصلا در آن دخالتی نداریم و حتی از این موضوع اطلاعی نداشتهایم و البته از هیچکدام از موزههای ایران، هیچ اثر تاریخی و فرهنگی در موزه برزیل در معرض نمایش نبوده است.»
با وجود تاکید مدیر اداره کل موزهها مبنی بر اطلاع سازمان محیطزیست از این ماجرا، این سازمان هم بیاطلاع است. هم اصغر مبارکی، مدیرکل سابق دفتر موزههای تاریخ طبیعی و ذخایر ژنتیکی سازمان محیطزیست و هم طاهره افتخاری، مدیرکل فعلی این بخش به «شهروند» میگویند که هیچ اطلاعی از این موضوع ندارند و در این سالها هم فسیل دایناسوری در داخل کشور کشف نشده. افتخاری میگوید: «سالهای قبل از انقلاب محققانی بودند و فسیلهایی به آمریکا فرستاده شده بود. ممکن است فسیلهایی که از آنها صحبت شده، متعلق به آن زمان باشد.» او میگوید چون اطلاعی دراینباره ندارند، طبعا پیگیری هم برای بازپسگیری انجام ندادهاند و حالا با این اخبار باید پیگیری کنند و ببینند آیا این مورد صحت دارد یا خیر؟ موردی که صحت داشته و حالا دیگر اثری از آن هم وجود ندارد تا پیگیری برای عدم بازگشتش مهم باشد.
- 10
- 6