اسطرلاب چیست؟
اسطرلاب دستگاه کوچکی است که برای تعیین برخی مشخصات زمان و مکان آسمان بکار میرود. به فارسی"جام جم" نامیده می شود ولی کم کم کلمه یونانی اسطرلاب برای آن رایج شده است. اسطرلاب رایج و معمولی دستگاه و صفحه مدور فلزی است که از جنس برنز یا برنج و یا از آهن و فولاد و یا تخته به روش بسیار دقیق و ظریف و مستحکمی ساخته شده است. اسطرلاب بیش از ۳۰۰ کاربرد دارد از کاربرد های زمان اسلامی آن میتوان به قبله یابی و تعیین ساعتهای اذان ها اشاره کرد.
برای مطالعات و محاسبات کارهای نجومی مانند پیدا کردن ارتفاع و زاویه آفتاب محل ستاره ها و سیارات و منطقه البروج و به دست آوردن طول و عرض جغرافیایی محل در تمام مدت شبانه روز و فصول گوناگون سال و همچنین برای به دست اوردن ارتفاع کوهها و پهنای رودخانه ها و دیگر عوارض طبیعی زمین و تعیین ساعات طلوع و غروب یکایک ستارگان ثوابت و سیاراتی که نام آن ها بر شبکه اسطرلاب نقش بسته و برای محاسبه ساعات طلوع و غروب آفتاب هر محل (به خصوص در دوره اسلام که تعیین ساعتهای نماز هم برآن اضافه شد) ساخته شده است. اُسطُرلاب به منظور زمان سنجی و تخمین فاصله اجسام مورد استفاده قرار می گرفته است. یکی از انواع پرکاربرد اسطرلاب؛ اسطرلاب جهان نماست که ستاره شناسان را قادر ساخت تا بتوانند موقعیت خورشید و ستاره های پر نور و برجسته را نسبت به سطح افق و نصف النهار محاسبه کنند.
تاریخچه اسطرلاب
دستگاه اسطرلاب كه گاه آنرا كهن ترین ابزار علمى دنیا مى خوانند، احتمالاً در سدة ۳ ق م در یونان ساخته شده است. در واقع، در دوران شكوفایى دانش ستاره شناسى یونانیان، دو دستگاه اندازه گیری متفاوت، یكى به نام اسطرلاب حلقوی ۳ و دیگری به نام اسطرلاب مسطح ۴ مورد استفاده بوده است. خیلی از منابع تاریخی ساخت اسطرلاب را به بطلمیوس اخترشناس نامدار یونانی سده هایی قبل از میلاد وابسته کرده اند.
از قرن نهم میلادی تا قرن نوزدهم اسطرلاب های فراوانی در ایران و دیگر کشورهای جهان اسلام ساخته شد. به گفته ای اولین سازنده اسطرلاب در بین مسلمانان محمد فزاری پسر ابراهیم فزاری بوده است. تا چندی پیش احتمال می رفت که کهن ترین اسطرلابی که تا به حال باقی مانده، در ۳۷۴ق/۹۸۴م بدست دو برادر اصفهانی به نامهای احمد و محمد بن ابراهیم در اصفهان ساخته شده باشد. ولی ظاهراً کهن ترین نمونه شناخته شده که نام سازنده و تاریخ ساخت بر آن حک شده است اسطرلابی است که به گواهی کتیبه کوفی پشت کرسی آن به دست «بسطلس» در تاریخ ۳۱۵ هجری قمری ساخته شده است. بعدها در اروپا اسطرلاب، جای خود را به ابزاری به نام سکستانت داد که مختص عملیات ناوبری بود.
ریشه لغوی و ایرانی اسطرلاب
بر اساس اسناد به دست آمده در ماوراءالنهر، این دستگاه را «استاره لاب» می گفتند. «استاره» یا«استره» که یونانیان «استاریوس» می نامند، همان ستاره و نام ایرانی است و «لابیدن» از مصدر پارتی به معنی «تابیدن» است. «حسن اسوار» از دانشمندان زردشتی سده چهارم هجری در کتاب «المبتدا بعلم النجوم» می نویسد:« کتابی از علمای اسکندریه به دستم رسید که در آن اعلام شده بود بنیاد دانش نجوم را در دنیا منجم ایرانی «استره- دوقوس فوقانی» در ۳۲۰۰ سال قبل از جنگ تروا بنیان نهاده است» زیرا جنگهای ده ساله تروا ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد صورت گرفت، نزدیک به ۶۷۰۰ سال از عمر این دانش می گذرد. با این سند خلاف گفته غربیان که اسطرلاب و نام آن یونانی معرفی می نمایند، ثابت می گردد.
اسطرلاب را ایرانیان مسلمان جام جم یا جام جهان نما و یا آینه جم می خواندند. «جم» با پسوند «شید»، «جمشید» نامیده می شود که از بزرگ ترين منجمان و ریاضیدانان و فیزیکدانان ایرانی است که در تاریخ اساطیری ایران تا مقام خداوندی ارتقاء یافت.
حافظ در غزلی از آینه جام نام می برد كه منظورش همان اسطرلاب است كه جهان را مثل جام آینه واری به آدمی نشان می دهد. قدیمیترین كتاب جامع به زبان پارسی دری در مورد اسطرلاب و ستاره شناسی، كتاب «روضه المنجمین» نام دارد كه آن را «شهمردان» فرزند ابی الخیر رازی در سده پنجم هجری تألیف كرده است.
اسطرلاب دارای انواع گوناگون است كه عبارتند از: زورقی، سطری، صلیبی، كری، زیع العنكبوت، رصدی، مطبخ، مطبل، سده، ثلث، قوسی، طوماری، هلالی، عقربی، صدفی، ذات الحلق و غیره.
اسطرلاب دانژون، نوع خاصی از اسطرلاب است که منحصراً برای رصد آسمان استفاده می شود. بر روی تنها صفحه این اسطرلاب، یک چشمی و یا یک دستگیره نصب گردیده که در جهت عمودی به چرخش در می آید. ستاره شناسان با نگاه به یک ستاره از طریق این چشمی که طولش با قطر دایره برابر بود، از ارتفاع زاویه ای آن ستاره به منظور جهت یابی مطلع می شدند.
اجزاء اسطرلاب
- حلقه: این قطعه دایره ای است فلزی که به هنگام کار با استرلاب مى توان آنرا بعنوان دستگیره به کاربرد، یا به جایى آویخت. گاه حلقة دیگری هم که امکان دارد فلزی، نخى یا ابریشمى باشد و آنرا علاقه مى نامند، به آن مى افزایند.
- عروه: حلقه ی دیگری نیز بر بالای عروه وجود داشت که آنرا "حلقه" مینامند.
- کرسی: زائده ای است بر قوس کوچکى از محیط اسطرلاب که عروه بدان متصل مى شود.
- اُم: ام صفحة اصلى و غیر قابل انتقال اسطرلاب است و دیواره ای آنرا در برمى گیرد و صفحات دیگر که قابل انتقالند، روی آن قرار مى گیرند. عرض دیواره به ۳۶۰ تقسیم شده است. بر کف این صفحه، چند دایره که مرکز آن ها مرکز صفحه است، رسم شده اند و در هر یک از این دوایر، نام چند شهر نوشته شده است. این صفحه بیشتر برای یافتن جهت قبله بکار مىرود.
- حجره: فضای تهى كه از ام اسطرلاب و دیوارة آن تشكیل مى شود و صفحه های قابل انتقال اسطرلاب و عنكبوت در آن جای مى گیرند.
- صفایح: صفایح صفحاتى دایره شکلند با سوراخى در مرکز دایره که محور اسطرلاب از آن مى گذرد و یک فرو رفتگى در نقطه ای از پیرامون، برای آنکه به کمک یک برآمدگى در دیوارة حجره، در جای خود قرار گیرد و از گردش آن جلوگیری گردد. بر روی هر صفحه، ۳ دایره که مرکز آن ها مرکز صفحه است، رسم شده و هر کدام به ترتیب در ازای شعاع نشان دهندة مدارهای رأس الجدی، رأس الحمل و رأس السرطانند. این ترتیب مربوط به اسطرلاب شمالى است؛ در اسطرلاب جنوبى دایرة کوچک تر مدار رأس الجدی و دایرة بزرگتر مدار رأس السرطان خواهد بود. بر روی صفحات، همچنین دو قطر عمود بر هم رسم شده است؛ قطر افقى را خط مشرق و مغرب خوانند (نیمة چپ خط مشرق، و نیمة راست خط مغرب است) و قطر عمودی، از کرسى تا مرکز، خط نصف النهار است و نیمة دیگر آن خط و تدالارض، یا خط نصف اللیل نامیده مىشود
- عنکبوتیه: این قطعه صفحه ای مشبك است و شبكه هم نامیده مى شود و بر روی آن دو دایره رسم شده است. دایرة بزرگتر مدار رأس الجدی و مركز آن مركز اسطرلاب و دایرة كوچك تر كه در درون دایرة بزرگتر قرار دارد و با آن مماس است، منطقة البروج را نشان مى دهد. نقطة تماس دائرة البروج با مدار جدی، رأس الجدی و نقطة مقابل آن، یعنى محل تقاطع دائرة البروج با قطر قائم عنكبوت، رأس السرطان را نشان مى دهد. این دو نقطه، قطر دائرة البروج، و به این ترتیب، مركز آنرا مشخص مى كنند.
- عِضاده: در انگلیسی alidade و در لاتین Dioptra نامیده میشود. بر پشت اسطرلاب نصب میشود. ابزاری است برای رصد اجرام فلکی و تعیین ارتفاع آنان از سطح افق است (ارتفاع نخستین داده ورودی به این ابزار است که از روی آن با اعمال و روش ها و متد خاص سایر نتایج استخراج میشود)
- فرس یا اسبک: فرس كه آنرا به فارسى اسبك مى خوانند، برای جلوگیری از جدا شدن صفحات و عنكبوت و عضاده از محور در سوراخ محور جای داده مى شود.
- محور: این قطعه میله ای است باریك كه قطب هم نامیده مى شود. ته آن پهن است و در سر آن سوراخى است كه فرس (اسبك) در آن جای مى گیرد. این میله از سوراخهای مركز ام اسطرلاب و مراكز صفحات، عنكبوت، عضاده و گاه نیز شاخص عبور مى كند، به طوری كه این اندامها تنها حركت دورانى در پیرامون محور داشته باشند.
گردآوری: بخش علمی سرپوش
- 25
- 3
روشا
۱۴۰۲/۱۲/۲۶ - ۱۴:۵۸
Permalink