پارادوکس
تناقض یکی از آرایه های ادبی در شعر فارسی می باشد. پارادخش یا ناسازنما، پارادوکس یا متناقض نما به هر گزاره یا نتیجه ای گفته می شود که با گزاره هایِ قبلیِ نقل شده در همان نظریه یا دستگاهِ نظری، یا با یکی از باورهایِ قویِ پیش زمینه، شهودِ عقلی یا باورِ عمومی در تناقض باشد. حرف، کلمه و یا عملی که با پندار عمومی تناقض داشته باشد را پارادوکس میگویند. این واژه (Paradox) از دو واژه یونانی (Para) به معنای «تناقض با» و (Doxa) به معنای عقیده و رای تشکیل شده است.
پارادوكس چیزى نیست جز طرح مفاهیم و بیان اندیشه ها به صورت نامتعارف و عادت زدا كه ذهن مخاطب را به اندیشه ّ ورزى، تأمل، جستارگرایى و پرسشگرى ناگذیر می کند. ذهنى كه به چنین مرحله اى دستیابی پیدا کند به یكى از متعالىترین مراحل رشد و خالقیت رسیده است. به حکم یا احکامی ظاهراً صحیح که سبب تناقض میشوند یا با شهود مطابقت نمی یابند، پارادوکس در منطق گفته می شود. در عین حال به جملات متناقض و حتی مخالف که یک حقیقت واحد را بیان می کنند نیز پارادوکس می گویند. وقتی در پارادوکس ها دقت کنید معمولاً مشخص می شود که یا از ابتدا تناقضی در مسأله وجود نداشته یا جوابی که در نگاه اول حیرت انگیز می نموده مشکل و تناقضی ندارد یا این که فرضیات استفاده شده اصولاً صحیح نبوده یا در کنار هم اشتباه هستند. شناخت این ابهام ها و برطرف کردن پارادوکس ها سبب پیشرفت های فراوانی در علوم تجربی، ریاضیات و فلسفه گشته است.
پارادوکس در ادبیات فارسی
محور جمال شناسی در ادبیات فارسی بر شکستن هنجارها و عادات زبانی در لفظ و معناست که این در آرایه ادبی« پارادوکس» محقق می گردد. «پارادوکس» در واقع سازگاری ناسازها، پیوند پدیده های متضاد و با همان بی هم اند که سبب برجسته سازی هنری میشوند و اثری خلاق و اعجاب انگیز را به وجود می آورند. متناقض نماهای زیبایی شناختی ادبیات فارسی را از حیث ساختار به دو دسته می توان تقسیم کرد که شامل تعبیری و ترکیبی است. هر یک از این متناقض نماها هفت نوع هستند که بر مبنای استعاره، تشبیه، کنایه، مجاز، تصویر دووجهی، ایهام و غلو می باشند. این شیوه های بیانی و بدیعی، خودشان زیبایی دارند، امّا زمانی که به صورت متناقض نما بیان میشوند ، این زیبایی و تأثیرگذاری چند برابر می شود.
شاعران در متناقض نماهای زیبایی شناختی، می توانستند سخنشان را به شکلی ساده و غیرمتناقض نما بیان کنند؛ به عنوان نمونه می توانستند به جای «آزاد بودن اسیر»، «آزاد بودن عاشق» و به جای «جمع پریشان»، «گروه پریشان» را بیاورند، ولی بدین دلیل به صورت پارادوکس آورده اند تا توجّه خواننده بسوی سخن متناقض نما جلب، شگفتی او برانگیخته و باعث حس لذت در او شود. در مجموع، متناقض نماها سعی دارند تا کنجکاوی خواننده را برانگیزند، او را به تلاش برای کشف حقیقت ناگزیر کنند که این کار، موجب ماندگاری مطلب در ذهنش می شود.
کاربردهای پارادوکس
بعضی از افراد معتقدند، پارادوکس کاربردهای فراوانی دارد، که میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
>> پارادوکس منطقی یا پارادوکس نظریه مجموعه ها که به مفاهیم منطقی یا ریاضی محض ناظر هستند، پارادوکس منطقی مثل پارادوکس برتراند راسل است که به مفاهیم منطقی یا ریاضی محض ناظر هستند.
>> در پارادوکس عملی تناقض در گفتار وجود ندارد، بلکه تناقض در عمل گفته شده وجود دارد ، انگار که شخصی بگوید:« دارد باران می بارد، اما من آنرا باور نمی کنم.» قسمت اول و دوم این بیان، متناقض نیستند، زیرا هر دو بخش ممکن است صادق باشند، ولی گوینده وقتی بخش دوم را بیان می کند، مقصود متعارف از بیان بخش اول را خنثی می کند.
>> پارادوکس زبان شناختی پارادوکسیست که به مفاهیمی مثل معنا و اشاره (designation) ناظر هستند، پارادوکس زبان شناختی مانند پارادوکس دروغ گو است که به مفاهیمی چون معنا و اشاره ناظر هستند. در آن تناقض در عمل وجود دارد ولی تناقض در خود گفتار وجود ندارد مثل جمله:« دارد باران می بارد، ولی من آنرا باور نمی کنم.» در قسمت اول و دوم این جمله تناقضی وجود ندارد ولی گوینده با بیان بخش دوم، بیان بخش اول را خنثی می کند.
درمان پارادوکس
درمان پارادوکس، تاکتیکهای روان درمانی است که با اهدافی که برای رسیدن به آن ها طراحی شده اند مغایرت دارد. به طورمثال، یک درمانگر ممکن است به مراجعان عمداً علامت اصلی بیماریشان را که از آن پرهیز می کنند را برای شان تجویز نماید. در تعریف کلاسیک یک درمان دوگانه یا پارادوکس درمانی، یک دستورالعمل ساختار یافته است که موارد زیر را شامل می شود:
- رفتاری را که بیمار انتظار دارد تغییر کند را تقویت می کند.
- دلالت بر این دارد که این تقویت کننده وسیله تغییر است.
- به بیمار گفته می شود با انجام عین رفتار بیمارگون، تغییر كند
تصویرهای پارادوکس
دقت و بحث کردن در خصوص پارادوکس از مباحثیست که جدیدا به آن توجه شده است.
امروز علاوه بر پارادوکس، به تدریج تعبیر «تصویرهای پارادوکسی» هم رواج یافته است. این اصطلاح محمدرضا شفیعی کدکنی ساخته شد. محمدرضا شفیعی کدکنی می گوید:« اصطلاحی که من ساخته ام نه در ادبیات قدیم خودمان وجود داشته( یعنی کتب بلاغی) و نه در ادبیات فرنگی وجود دارد. تصویر پارادوکسی، یعنی تصویری که دو روی ترکیب آن به لحاظ مفهوم، همدیگر را نقض می کنند.
پارادوکس راسل
لرد برتراند آرتور ویلیام راسل فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی (۱۸۷۲- ۱۹۷۰) یکی از افراد روشن فکر و متفکر عصر خود بود. وی مبارزات زیادی برای جلوگیری از آزار زنان و حق تحصیلشان انجام داده است. همینطور او در ادبیات برنده جایزه نوبل شده است و یک ریاضیدان برجسته بود. او معتقد است که ریاضیات از منطق تفکیک نمی شود و به این علت فکر مدرسه منطق را بنیان گذاشت. او سعی کرد با آلفرد وایتهد سیستمی را در منطق ابداع کند که ریاضیات مبتنی بر آن باشد. نتیجه این تلاش کتابی به عنوان Principal Mathematics در سه جلد شد. اگر چه بعدها گودل اثبات کرد که چنین تلاشهایی محکوم به فنا است و چنین سیستمهای منطقی کارآمد نیست.
راسل نامه ای که به همکارش فرگه فرستاده است بسیار معروف است. راسل در فصل بهار سال ۱۹۰۱ این نامه را زمانی که فرگه روی اثر خود یعنی اصول ریاضیات کار میکرد فرستاد که در محتوای نامه پارادکسی را مطرح کرد که بعدها به نام پارادکس راسل شناخته شد و از معروف ترین پارادکس های تاریخ می توان به ریاضیات اشاره کرد. پارادوکس او چنین بود:آیا مجموعه همه مجموعه هایی که عضو خودشان نمی باشند عضوی از خودش است یا نه؟! این پارادوکس بیانگر اینست که نظریه طبیعی مجموعه های فرگه که برپایهٔ کارهای گئورگ کانتور، بنیان گذار نظریه مجموعه ها، بود دارای تناقضاتی در درون خودش است.
پارادوکس اشیل
از پارادوکس های زنون می توان به مجموعه ای از مسئله های فلسفی اشاره کرد که توسط زنون الئایی فیلسوف یونانی طراحی شده است. آشیل قهرمانی نام آور و توانا است که در مسابقه ای با موجودی کندتر، برای مثال لاک پشتی شرکت می کند. فرق این دو در اینست که لاک پشت در مقایسه با آشیل چند متری جلوتر این مسابقه را شروع خواهد کرد. ولی زنون استدلال می کند، هر بار که آشیل بخواهد خود را به لاک پشت برساند، لاک پشت اندکی جلوتر رفته است. مهم نیست چه میزان کم اما به هر حال مسافتی را طی کرده است. بار دیگر آشیل باید این مسافت را طی کند. این بار هم لاک پشت مقداری کم تر از دفعه قبل جلوتر رفته است و این داستان آن قدر ادامه می یابد که عملا آشیل نمی تواند هیچ گاه به لاک پشت برسد. زنون از این پارادوکس برای به چالش کشیدن مفهوم حرکت استفاده کرده بود که در دنیای واقعی ما معنی دار نیست؛ ولی اگر لاک پشت و آشیل را هر دو به نقاطی بدل کنید که بر روی خطی پیوسته و یک بعدی در حال دویدن باشند، دیگر برطرف کردن این تناقض نما آن قدر ساده نخواهد بود.
چند نمونه از پارادوکس
- پارادوکس آرایشگر:
برتراند راسل یکی از پارادوکس های مدرن را ارائه داد که پارادوکس راسل نام دارد. این پارادوکس نیز به پارادوکس آرایشگر معروف است. این پارادوکس ساده است:در دهکده ای صرفا یک آرایشگر وجود دارد. او فقط ریش کسانی را می تراشد که ریششان را نمی تراشند. سؤال این است که چه کسی ریش خود ریش تراش را می تراشد؟ اگر او ریشش را نتراشد، باید نزد ریش تراش یعنی خودش، برود تا ریشش را بتراشد و اگر ریشش را بتراشد، نباید توسط ریش تراش یعنی خودش، ریشش تراشیده شود.
- پارادوکس سوریتس:
پارادوکس سوریتس به این معنیست که اگر یک دانۀ شن داشته باشیم، به آن" کوهِ شن" نمی گوییم. اگر به آن یک دانه شن، یک عدد شنِ دیگر هم اضافه کنیم، باز هم به یک" کوهِ شن" تبدیل نمی شود. به همین ترتیب، درصورتیکه باز هم ادامه دهیم بنظر میرسد که نباید هیچ وقت یک" تودۀ شن" داشته باشیم، ولیکن حقیقت اینگونه نیست.
- پارادوکس اعدام غیر منتظره:
پارادوکس اعدام غیر منتظره یکی دیگر از انواع پارادوکس است. قاضی به فردی که میخواهند اعدامش کنند می گوید:« تو در یکی از روزهایِ هفتۀ آینده اعدام خواهی شد، بدونِ این که به تو خبر بدهیم که چه روزی اعدام خواهی شد و بدونِ این که تو، تا صبحِ همان روز، از اعدام شدن خبردار شوی.» وکیلِ زندانی به او می گوید که اگر قاضی تا روزِ پنجشنبه او را اعدام نکند، پس او روزِ پنجشنبه - یک روز زودتر- می داند که فردا اعدام می شود، پس او نمی تواند جمعه اعدام شود. در عینِ حال او روزِ پنج شنبه نمی تواند اعدام شود، به دلیل آنکه اگر تا روزِ چهارشنبه اعدام نشود، از آنجا که روزِ اعدام ش جمعه نیست، پس مشخص است که پنجشنبه قرار است اعدام شود و در این صورت ، او باز هم یک روز زودتر، از آن خبر دارد. به همین ترتیب، وکیل به او نشان می دهد که او هیچ یک از روزهایِ هفته اعدام نخواهد شد اما در یک روز از وسطِ هفته، ناگهان قاضی سر میرسد و زندانی را که کاملاً غافل گیر شده، اعدام می کند.
- پارادوکس دوقلو در نسبیت خاص:
صورت پارادوکس فرض می کنیم الف و ب دو فرد دوقلوی همسانند که ساعت های یکسانی دارند. ب یک سفر فضایی را با سرعت بالا شروع می کند در حالی که الف در خانه می ماند. الف بطور دائم ساعت ب را مشاهده می کند و می بیند که ساعت ب به دلیل اتساع زمان کند کار می کند. عاقبت ب به خانه بازمی گردد. با توجه به اینکه ساعت ب در این سفر کند کار کرده است ، الف نتیجه می گیرد که ب در پایان این سفر از او جوان تر است؛ ولی فرض کنید که بخواهیم این شرایط را از دیدگاه ب مورد مطالعه قرار دهیم. از آن جا که اتساع زمان صرفا به حرکت نسبی بستگی دارد، در طول این سفر ب می بیند که ساعت الف کند کار می کند و وقتی که سفر به پایان میرسد ، ب نتیجه می گیرد که الف از او جوان تر است. بدیهی است که هر دو دوقلو نباید درست گفته باشند. آیا یکی از این دوقلوها یقینا جوان تر است؟
گردآوری: بخش علمی سرپوش
- 18
- 1