
پنج ماه از فاجعه پلاسکو گذشته است. پس از اینکه گزارش هیات ویژه بررسی ابهامات پلاسکو از سوی دولت اعلام شد و طی آن مقصران حقوقی این فاجعه مشخص شدند، همگان منتظر بودند تا بنیاد مستضعفان، شهرداری و وزارت کار به قوه قضاییه احضار شوند و به ابهامات این پرونده رسیدگی شود، اما پس از گزارش همه چیز رها شد و حالا نه به خانواده آتشنشانان کشته شده رسیدگی میشود و نه کسی سعی میکند مشکلات کسبه پلاسکو را حل کند.
هرکدام از نهادهای دخیل در این فاجعه، نهادی دیگر را مقصر میدانند و اینکه چرا هنوز جلسه دادگاهی برای محاکمه عاملان کشته شدن ۲۲ نفر تشکیل نشده، از سوالات بیجواب مردم و رسانههاست. در این گزارش جویای این هستیم که بدانیم وضعیت کاسبان پلاسکو و کسانی که سرمایهشان در چشم بر هم زدنی از بین رفت، چگونه است؟
طی گزارش قبلی که حدودا دو ماه پیش در «جهانصنعت» کار شد، با مغازهدارانی که مجبور به کوچ به مجتمع نور شدند، گفتوگو و گلایههایشان را منعکس کردیم. آنها گفته بودند که درآمدشان در این مجتمع با پلاسکو قابل مقایسه نیست و چشمانتظارند تا تکلیف سرقفلیهایشان در پلاسکو مشخص شود تا پس از ساخت پلاسکوی جدید، به همان مکان برگردند.
به آنها وعده پرداخت وامهای ۳۰۰ میلیون تومانی بدون بهره هم داده شده بود، اما حالا وضعیت طوری شده که این کاسبان مجبور شدند هفته گذشته چند روز در مقابل ساختمان ویران شده پلاسکو تحصن کنند و شعارهایی در انتقاد از عدم شفافیت آینده کاریشان سر دهند. به مجتمع نور رفتیم تا از آخرین وضعیتشان آگاه و دلیل تحصن و پاسخ مسوولان امر را جویا شویم.
یکی از مغازهداران که فردی حدودا ۵۰ ساله بود، ابتدا به نمایندگی از دیگر همکارانش به «جهان صنعت» گفت: «منتظر شنیدن جواب هستیم و آن هم اینکه تکلیف سرقفلیهایمان چه میشود و باید مطمئن شویم که پس از ساخت پلاسکوی جدید، واحدهایمان با همان مختصات قبلی به ما تحویل داده شود. هیچ کس پاسخگوی ما نیست. به هر سازمان و نهادی که گفتند سر زدیم اما هیچکس کاری برایمان نمیکند.
همه در ظاهر مهربان هستند و سعی میکنند دلداریمان بدهند اما مگر برایمان نان و آب میشود. دائما میگویند باید صبر کنید فرآیند اداری این نقلوانتقال تمام شود. تا چه زمانی باید منتظر تمام شدن فرآیندها باشیم؟ بنده ۴۰۰ میلیون بدهکار هستم و ناچارا خانهای را که بعد از ۱۷ سال اجارهنشینی خریده بودم، فروختم. نه از وام خبری است، نه از شروع ساخت مجتمع مگر رییس سازمان بنیاد شهید و ایثارگران به عنوان مالک این بنا نگفته بود که پلاسکوی جدید را دو ساله میسازد؟ الان که پنج ماه از آن زمان گذشته چرا هنوز یک آجر هم روی آجر نرفته؟»
کاسب بعدی به میان ما آمد و ادامه داد: «شما خودتان وضع ما را ببینید. ساعت ۹ شب باید محل کسبمان آنقدر خلوت باشد؟ انگار در این مجتمع گرد مرگ پاشیدهاند. البته اگر جای خوبی بود که همینطوری در اختیارمان نمیگذاشتند. خانواده ما چه گناهی کردهاند که باید تاوان بدبختی ما را بدهند؟ اگر همین حالا به داد ما نرسند تا چند سال دیگر هم نمیتوانیم از جایمان بلند شویم. اول گفته بودند وام صد میلیونی میدهند که خبری نشد.
بعد دروغشان را بزرگتر کردند و گفتند وام ۳۰۰ میلیونی میدهند که از این هم هنوز خبری نشد. شهرداری یا بنیاد یا دولت؟ کدام نهاد باید پاسخگوی ما باشد؟»
چند نفر دیگر از کاسبان دغدغه دیگری دارند. آنها کسانی هستند که مغازههایشان در قسمت فرونریخته پلاسکو یعنی بخش پاساژ تجاری قرار داشته است. حرفشان این است که چرا نمیگذارند در مغازههایشان کار کنند!
یکی از آنها میگوید: «پاساژ ما از قسمت فروریخته پلاسکو جداست و با یک جداسازی ساده میتوانستیم در طول این پنج ماه و شب عیدی که گذشت به کاسبیمان ادامه دهیم از ساخت مجدد پلاسکو هم که خبری نیست، پس چرا نمیگذارند حداقل از این پس به محل کارمان که کاملا هم سالم است، برگردیم؟
همان فرد ۵۰ ساله مجددا صحبتش را ادامه داد و گفت: «پس از گذشت پنج ماه آیا ما هنوز حق نداریم که یک بار با نمایندهای از سازمان بنیاد شهید جلسهای داشته باشیم و تکلیفمان را بدانیم؟ ما از همان ابتدا هم با انتقالمان به این مجتمع مخالف بودیم و جایی در همان نزدیکی پلاسکو را پیشنهاد داده بودیم که با پیشنهادمان مخالفت شد. حالا این بیاحترامیشان به ما اصلا معنی خوبی ندارد و فکر میکنیم میخواهند همین مغازههای مجتمع نور را با پلاسکو معاوضه کنند.
پلاسکو هویت ما بود و اعتبار ۴۰ ساله کاسبان در آنجا باعث میشد مردم از هر نقطه ایران برای خرید پوشاک و پارچه به پلاسکو بیایند، اما اینجا سابقه و هویتی ندارد و ما مشتریها و بازارمان را از دست دادهایم. هر تصمیمی که برایمان گرفتهاند را شفاف و روشن و در کمال شجاعت به ما بگویند تا تکلیفمان را بدانیم و فکری دیگر بکنیم. در آخرین روز تجمعمان هم که متاسفانه اصلا برخورد خوبی با ما نشد و اینکه تجمعان پایان یافت، به اختیار خودمان نبود.»
دیگران هم آمدند و از مشکلات و مصیبتی که گرفتارش شدند گفتند. اینکه هنوز نهادی مستقل برای رسیدگی به مشکلات این کاسبان معرفی نمیشود هم خود از عجایب ماجراست و به نظر میرسد با فروکش شدن تب خبری پلاسکو پس از پنج ماه، مغازهداران پلاسکو به کل فراموش شدهاند.
سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران، وزارت کار و شهرداری تهران؛ نهادهایی هستند که باید به وعدههای خود عمل کنند و تا این تصور پیش نیاید که کسانی قصد داشتند با سوءاستفاده از این فاجعه خود را تبدیل به قهرمان داستان کنند و پس از گذشت چند ماه، پشت سرشان را نگاه نکنند.
امیرحسین میراسماعیلی
- 14
- 5