به یک گردهمایی شبانگاهی میماند. خیابان میزبان است و پایتخت نشینان مهمان. زیر سقف دودی تهران، در حالی که تنها چند قدم مانده به نیمه شب، در بزرگراهها و معابر اصلی شهر ترافیکی از اتومبیل ایجاد شده و صفهای طویلی از ماشین و موتور در جایگاههای پمپ بنزین دیده میشود.
در خیابانهای فرعی و پیاده روها، عابران پیاده در حالی که توسط پتو و البسه گرم، محیط شده اند و انگار که در تعقیب و گریزی قرار دارند، به سوی مقصدی نامعلوم فرار میکنند. برخی نیز با لباس راحتی در گوشهای از پیاده رو نشسته و دستهای خود را به نشانه حفاظت، پیرامون سرهای خود قرار داده اند. گروهی هم در پارکها اسکان گرفته و چادرهای پارچهای را به عنوان منزل موقت خود برگزیده اند.
مجری صدا و سیما برای تهیه گزارش در این بحبوحه، فردی که به دور خود پتو پیچیده و در حال دویدن است را بر میگزیند و از او میپرسد: «کجا میروی؟» او در پاسخ میگوید:«در حال فرار کردن هستم» و باز مجری سوال خود را تکرار میکند که:«میدانم. اما مقصدت کجاست؟» متواری جواب میدهد:«نمیدانم فقط به جایی میروم که زلزله نباشد.» مجری به سراغ سمندی میرود که ۷ سرنشین دارد. از راننده میپرسد که چرا اینگونه در ماشین قرار گرفته اید و راننده پاسخ میدهد: «می خواهیم فرار کنیم.» مجری میگوید:«اینگونه با ۷ سرنشین در وضعیت خطرناک تری قرار دارید که....» در این هنگام راننده به همراه ۶ مسافرش همگی میخندند و سوال را بی پاسخ میگذارند.......
نیمه شب به صبح میرسد و تهران پس از تحمل زلزلهای به عظمت ۵.۲ ریشتر در شامگاه چهارشنبه، شاهد زمین لرزهای عظیم تر نیست اما آنچه از همین زلزله کم اثر به عنوان میراث به جای ماند، گذشتن میزان آلودگی هوای پایتخت از مرز هشدار بود و جان باختن و مصدومیت چندین نفر از پایتختنشینان بر اثر فرار از زلزلهای شدیدتر و پس لرزههایی با قدرت بیشتر.
از وحشت تکرار کرمانشاه تا خودخواهی
دو کشته و بیش از ۱۱۷ زخمی بازمانده زمین لرزهای است که کارشناسان از آن تحت عنوان «مانور زلزله در تهران» یاد میکنند. دلیلشان برای این نامگذاری هم قدرت ۵.۲ ریشتری آن بوده است. همین «مانور زلزله» هم شهر را برای ساعاتی بهم ریخت. هراس از وقوع زلزلهای عظیمتر و به بارآمدن ویرانی در پی آن، موجب هجوم پایتخت نشینان به خیابانها شد که به دنبال این اتفاق مصرف سوخت دو برابر شد و آلودگی هوای تهران به ۱۸۰ درجه یعنی ۳۰ مرتبه بالاتر از مرز هشدار رسید، خیابانهای شهر و معابر اصلی نیز بر اثر ترافیک شدید خودروها مصدود شدند، بیش از ۱۱۷ نفر به هنگام فرار از خانههایشان مصدوم شدند، بانویی باردار بر اثر ترس و وارد شدن شوک ناگهانی درگذشت و شخصی دیگر هم مشابه او به دلیل هراس از زلزله جان باخت. این در حالی است که همچنان خطر زمین لرزهای سهمگین پایتخت را تهدید میکند و تهران در شب پنجشنبه تنها با زلزلهای خفیف مواجه شد.برای پی بردن به چرایی رفتار تهرانیها هنگام وقوع زلزله به سراغ حسین باهر، جامعه شناس و بنیانگذار مکتب رفتارشناسی رفته ایم. باهر علت این کنش پایتخت نشینان را به پنج مورد تقسیم کرد و در گفتگو با «آفتاب یزد» اظهار داشت:«اول اینکه سالهاست که همگان مردم را از زلزله تهران میترسانند و همین چند شب پیش استادی صحبت میکرد که اگر زلزله ۷ ریشتری در پایتخت اتفاق بیفتد، ۷ میلیون نفر کشته خواهد داد. دوم آن است که مردم تهران شاهد زلزله کرمانشاه بوده اند و وضعیت زلزله زدگان را مشاهده کرده و دریافتهاند که کسی به دادشان نخواهد رسید و کمک رسانشان نخواهد بود و بالطبع از زلزله تهران وحشت بیش از اندازه دارند.»
وی افزود:«سوم آنکه خودخواهیهایی که در مردم تهران در طول ۴۰ سال اخیر به وجود آمده است باعث شده تا به اصطلاح هر کسی لحاف را تنها بر سر خود بکشد. و چهارم، تهران دارای جمعیتی ۵برابر ظرفیت متعارف خود است و بالطبع، تنوع جمعیتی ایجاد ازدحام میکند و ازدحام نیز ایجاد اصطکاک مینماید و اصطکاک هم در نهایت منجر به استهلاک میشود.»
اگر شدیدتر بود چه میشد؟!
بنیان گذار مکتب رفتارشناسی در ادامه به بیان راه حل جلوگیری از بروز آشوبی دوباره در پایتخت پرداخت و اظهارداشت:«جمع بندی من آن است که پیش از وقوع هر حادثهای باید ساختمانهای آسیب پذیر مقاوم سازی شوند. بعد از آن صدا و سیما به مردم آموزش دهد که به هنگام وقوع زلزله آرامش خود را حتی الامکان حفظ کنند. مورد بعدی این است که متمولین جامعه به مستضعفین بیشتر کمک کنند یعنی به جای ساخت ویلا و کاخ، به خانه سازی و ترمیم منازل مستضعفین بپردازند که اگر خدای ناکرده زلزلهای به وقوع بپیوندد، همه با هم گرفتار عذاب میشوند.»
باهر در پایان اظهار داشت:« زلزله پایتخت یک امتحان الهی بود و بهترین زمان برای آنکه هر کسی وضعیت خود را بسنجد و ببیند در کدام سو از ارزشمندیهای اخلاقی قرار دارد. دستگاههای مسئول که متولی مدیریت بحران هستند مرتب گوش به زنگ و در حالت آماده باش باشند نه آنکه تنها هنگام وقوع حادثه به اطلاع رسانی بپردازند. پیش از این اتفاق تدابیری برای وضعیت آب، گاز، برق و همینطورراهنمایی و رانندگی بیندیشند. چون زلزله خبر نمیکند و ممکن است آن زلزله بزرگ اتفاق بیفتد.زمین لرزه ۴شنبه شب که تنها پنج ریشتر بود این چنین آشوب شد اگر که کمی شدیدتر باشد، چه خبر میشود؟»
مردم تاب آور نیستند
اصغر مهاجری، آسیب شناس و استاد دانشگاه اما معتقد است که در جامعه ایران فرهنگ «تابآوری» وجود ندارد و علت رفتار پایتختنشینان هنگام مواجهه با زلزله را نیز اینگونه تبیین میکند. او در این باره به آفتاب یزد گفت:«ما کلید واژهای را وارد حوزه دانش و پژوهش کرده ایم به نام فرهنگ دفاعی. این فرهنگ دفاعی که به لحاظ مبانی نظری به تعریف جدیدی از فرهنگ و نظریه پدافند غیرعامل و یا تقریبا نزدیک به دفاعهای مدنی (Civil Defence) است، بدین معناست که چقدر فرهنگ یک جامعه، یک کشور، یک شهر؛ «تابآور» و«دفاعی» است و توانسته شهروندان و مردم را خودکارآمد تربیت،فرهنگ پذیر و جامعه پذیر کند.»
وی افزود: «مطالعات نشان میدهد که جامعه ما کمتر ویژگیهای یک فرهنگ دفاعی را دارد. چه در حوزه شهری براساس شاخصهای هبیتت(Habitat) چه در محله و کوچه، چه در درون ساختمانها، چه در خود افراد و خانوادهها و چه در حوزههای زیر ساختی، در همه حوزهها فاقد کمترین نشانگانی از حالتهای دفاعی یا تاب آوری است و قادر نیست در برخورد با پدیدههای متخلف، حالت کِش سانی و دفاعی به خود بگیرد و شروع به تعادل، تعامل و تکامل کند.»
این آسیب شناس اضافه کرد: «ما شهروندانمان را خودکارآمد تربیت نکرده ایم که بتوانند در موقعیتهای مختلف به خصوص در مواقعی که با تهدید و تشویش مواجه میشوند، خود و محیط اطرافشان را مدیریت کنند و کارآمدی داشته باشند. به اعتقاد من به عنوان یک جامعه شناس، کشور در مراحل مختلف نیازمند فرهنگهای مختلف است. مثلا نظام سیاسیِ کشوری بر اساس مبانی ارزشی و ایدئولوژیکی خود، شاید به فرهنگ جنگ نیاز داشته باشد. کشوری که در فرایند توسعه است، به فرهنگ دفاعی احتیاج دارد. اما در باورگاههای ما فرهنگ دفاعی وجود ندارد.به عنوان مثال میانگین عمر ساختمانهای ما که باید برروی عدد ۱۵۰ سال باشد روی ۳۰ سال است یعنی ساختمانی با ۳۰ سال ساخت، عنوان فرسوده به خود میگیرد. یا تحمل ما در خیابانها به هنگام عبور و مرور آنچنان کم است که
زیر کسری از ثانیه اگر اتومبیلی حرکت نکند ما به لاین بعدی میپیچیم یا اگر تحمل نکنیم شروع به پرخاشگری میکنیم. در حوادثی چون زلزله چون باورهای ما در قالب فرهنگ دفاعی، تاب آورانه تعریف و برای ما نهادینه نشده است؛ مشاهده میکنیم که در زلزلهای که تهدید جدی هم تلقی نمیشود، ما دچار اغتشاشات روانی میشویم و رفتارهای اجتماعی مان بر مبنای فرهنگ تاب آورانه عمل نمیکند.»
هراس توجیه پذیر
تا پیش از وقوع این زلزله پنج ریشتری که یک حادثه طبیعی و گریزناپذیر است، تهران آبستن حوادث سیاسی در یک دهه گذشته بوده است. با وجود هشدارهای کارشناسان، این زمین لرزه نشان داد که مردم و مسئولین دربرابر حوادث سیاسی بهتر عمل میکنند تا حادثهای طبیعی که بارها در خصوص آن صحبت شده بود. نکته جالب توجه ماجرای مانور زلزله شب پنجشنبه، اذعان مسئولین به مشکلاتی بود که متوجه تهران شد. آنها جملگی اذعان کردند که اگر این زلزله با قدرت بیشتری به وقوع میپیوست ممکن بود فاجعهای در محل استقرار حکومت ایران رخ دهد. محمد حسین مقیمی استاندار تهران در این باره میگوید که «در صورت بروز حادثه؛ امداد رسانی، کمک به مصدومان و انتقال آنان به بیمارستان با چالش جدی مواجه خواهد شد. حادثه زلزله چهارشنبه محک خوبی برای ستاد بحران و شناخت برخی مشکلات و چالشها بود. خوشبختانه مصدومی در زلزله نداشتیم در غیر اینصورت با توجه به شلوغی و ترافیک شدید شهر، مشکل امداد رسانی بسیار جدی بود.بالگردهای موجود، شب نمیتوانند پرواز کنند و تامین نور آنان در شب نیاز به سرمایه گذاری دارد.برای برخی کارها دستور العمل و آموزشهای لازم را نداریم ضمن اینکه مسائل روحی و روانی مواجهه با بحرانهایی مثل زلزله نیز باید مورد توجه دانشگاه علوم پزشکی باشد.»
احمد مسجد جامعی عضو شورای شهر تهران نیز در اینستاگرام خود درباره مشکلات ایجاد شده در پایتخت پس از وقوع زلزله چنین نوشت:«تهران، آماده زلزله نبود. مردم و مسئولین نشان دادند که مهارت مواجهه با زلزله را ندارند. چون نابسامانی و آشفتگی بعد از زلزلهای که هیچ خسارتی نداشت، سیستمهای ارتباطی تهران را مختل کرد. پ.ن: در پی حادثه چهارشنبه شب صد و هفده نفر مصدوم شدند که اکثر آنها هنگام فرار دچار شکستگی دست و پا شدند، دهها هزار خودرو تا صبح روشن بودند و نزدیک به ده میلیون لیتر بنزین اضافی مصرف شد.» شاید همین اذعان مسئولین به وقوع بحران یا به بیان بهتر «فاجعه» به دنبال زلزلهای با عظمت بیشتر بتواند بخشی از هراس تهرانیها و هجومشان به سطح خیابانها را توجیه کند و مهرتاییدی باشد بر بی پناهی پایتخت نشینانی که خود را در ماراتن مرگ یافتهاند و پا به فرار گذاشتهاند.
- 17
- 6