زمینها خونابه پس دادند و به جای خوشههای گندم، لاشه مرغها از زمینهای کشاورزی سر درآورد. زمینهای روستای الباجی چند سالی است رنگ محصول به خود ندیده و کشاورزانش خانهنشین شدهاند. برای آنها که سالهاست جانشان با گردوغبار اهواز اخت شده و نفسشان از آلودگی هوا به شماره افتاده، بوی کشتارگاه و فضولاتش اتفاق تازهای است.
اهالی الباجی ٢٠ کیلومتری با اهواز فاصله دارند. همسایه با گردوغبار دایمی و حالا بوی کشتارگاه «بوی نامطبوع کشتارگاه نفس کشیدن را برای مردم سخت کرده و هر روز هم بیشتر و بیشتر میشود. فاضلاب کشتارگاه را به سمت روستا سرازیر کردهاند. مابقی ضایعات مرغ را (خون، پر و... ) با تراکتور در نهرهای کشاورزی تخلیه میکنند و عامل انتشار انواع بیماریها، تجمع سگهای ولگرد و ایجاد بوی نامطبوع و منظرههای زشت در اطراف روستا شده.» عبدالسید باجی، عضو شورای روستای الباجی میگوید دستشان کوتاه است و در این چندسال هر روز وضع بدتر از دیروز شده است و هیچکس هم جوابگویشان نیست.
او نامه مردادماه خانه بهداشت روستا و دهیاری را نشان میدهد. نامهای به سازمان محیط زیست اهواز: «به استحضار میرساند علیرغم توصیههای مکرر مرکز بهداشت، شورا و دهیاری الباجی در رابطه با لزوم بهداشت و از بین بردن ضایعات باقیمانده از کشتار در کشتارگاه زرین مرغ، اما متاسفانه شاهد انباشته شدن خون و ضایعات حاصل از کشتار در محوطه کشتارگاه هستیم که بعد از پختن آنها در داخل کشتارگاه باعث بوی بد و آلودگی هوای محیط اطراف میشود که این امر موجب نارضایتی و آزار و اذیت اهالی شده است که خود برای سلامت آنها کاملا مضر است و این امر هم باعث شده که مرکز بهداشت الباجی در چندین نوبت گزارشهای منفی و غیربهداشتی کشتارگاه را به ارگانهای ذیربط گزارش دهد اما تاکنون هیچ اقدام اساسی صورت نگرفته است. خواهشمندیم به دلیل اهمیت موضوع و جهت حفظ سلامتی مردم این وضع نامناسب و غیربهداشتی کشتارگاه را پیگیری کرده و اقدامات لازم جهت رفاه حال مردم اتخاذ فرمایید.»
ششماه بعد از ارسال نامه و پیگیریهای بسیار، همچنان کسی نیامده تا ببیند کشتارگاهی که کمتر از ٢ کیلومتر تا روستا فاصله دارد، چه وضعیتی را برای روستاییان ایجاد کرده. «روستای ما در حدود ٣٢٠٠ نفر جمعیت دارد و فاصله ما تا اهواز کمتر از ٢٠ کیلومتر است. اما نه برای سازمان محیط زیست و نه برای جهاد کشاورزی و نه سایر سازمانها وضع ما اهمیت ندارد.»
عبدالسید میگوید فضولات کشتارگاه نهتنها زمینهای کشاورزی منطقه را از بین برده و کشاورزان را بیزمین گذاشته، بلکه به جنگل الباجی هم رحم نکرده. جنگلی که فاصله تقریبیاش تا اهواز ١٠ کیلومتر است. «این جنگل منطقه تفریحی بسیار زیبا و مناسب برای اهوازیها و الباجیهاست، اما حالا با تجمع فاضلاب کشتارگاه مرغ در این مکان عملا کسی رغبتی برای وارد شدن و استفاده از مناظر زیبای جنگل ندارد.»
اهالی روستا چندین و چندبار به سازمانهای متولی نامه نوشتهاند اما اثرگذار نبوده و حالا آنها میگویند فعالیت این شرکت بدون مجوز محیط زیست است، چرا که فاصله قانونی احداث کشتارگاه تا مناطق مسکونی رعایت نشده و یکبار هم پیش از این محیط زیست برای پلمپ این شرکت اقدام کرده اما به دلایلی که نمیداند این کار صورت نگرفته است. «مدت فعالیت این کشتارگاه چیزی حدود ٨سال است اما در دو، سهسال اخیر وضع بحرانی شده است.»
کارِ شبانه
درِ کشتارگاه روزها بسته است. نه کسی رفتوآمد میکند و نه لاشه و خونابهای به سمت زمینهای کشاورزی روانه میشود. روزها، زمینهای کشاورزی جسم بیجان مرغها را که زیر آفتاب تند اهواز بیرمق رها شدهاند در خود نگه میدارند تا دوباره در شب لاشه و فضولات دیگر اضافه شود. «چرا شب از ساعت ٧ تا ١٠ کار میکنند و روز خبری نیست؟ چندباری هم از محیط زیست برای رسیدگی آمدند، کسی نبود و انگار که کارخانه تعطیل باشد.» صگوری از کشاورزان منطقه است که هشت هکتار از زمینهای کشاورزیاش را خونابه و فضولات مرغها گرفته و امسال هم نتوانسته جو و گندم بکارد. «من نگهبان شرکت آب و خاکام که دو کیلومتر با کشتارگاه فاصله دارد. اگر این کار نبود که مثل باقی اهالی روستا به نان شب محتاج بودیم.» او از روز و شبهای سخت روستا میگوید. جایی که هم گردوغبار امانشان را بریده و هم بوی بد کشتارگاه. «شنیدیم هر شب ٣٥٠٠ رأس مرغ کشتار میکنند که روده و پرها و... را ذوب میکنند و برای پرورش ماهی میفرستند. ذوب اینها بوی وحشتناکی دارد که محیط زیست نظارتی بر آن ندارد چون شبها انجام میشود. »
صگوری میگوید بارها و بارها با اهالی روستا برای صحبت با رئیس کشتارگاه رفتهاند و او گفته مجوزهای لازم برای کار را دارد و روستاییان فقط میخواهند کارخانه را ببندند و کارگران را از کار بیکار کنند. «ما نمیخواهیم هیچ کارگری بیکار شود. میخواهیم قانون رعایت شود. چرا باید زمینهای کشاورزی بیجان شود؟ چرا کشاورزان منطقه باید کارشان را از دست بدهند؟ ما فقط میخواهیم قانون نظارت کند و همه ببینند بر طبیعت و زندگی ما چه ظلمی روا شده.»
بوی خونابهها بخشهایی از جاده اهواز به اندیمشک را رها نمیکند. جویی از خون و علفهای هرز کنار جاده جا خوش کرده است. هرچه به کشتارگاه نزدیکتر شوید، وضع بدتر میشود. «تراکتور از میان زمینها رد نمیشود و بولدوزر هم در آن گیر میکند. وضع پنج، شش کیلومتر از کشتارگاه تا اطرافش همین است.»
کاظمی، کشاورز دیگر الباجی صدایش گرفته. میگوید هوای نفس کشیدن ندارند. یا گردوغبار بر سرشان است یا تفالههای نیشکر کارخانههای اطراف و حالا هم که زمینهای کشاورزیشان میان فضولات مرغ محصور شده و نفسشان از بوی کشتارگاه در سینه حبس. «آب شستوشوی مرغها را به سمت زمینهای ما میاندازند. معلوم است که با این وضع امسال نتوانستم زمینهایم را شخم بزنم.» آبی که از کرخه برای کشاورزی آنها میآمد هم حالا با فاضلاب کشتارگاه مخلوط شده و همین هم وضع را برایشان سختتر کرده است. کاظمی امسال ١٢هزار هکتار زمینش را به امان خدا رها کرده و خودش خانهنشین شده.
از میان مردان روستا فقط یکی از آنها در کشتارگاه کار میکند و شغل بقیه کشاورزی است «به غیر از زمینهایی که از دست دادهایم، سلامتیمان هم در خطر است. اینجا پر از سگهای ولگرد و حشرات شده. چند روز قبل یکی از بچهها را سگ ولگرد گاز گرفت.» او هم میگوید هرچند فقط یکی از اهالی روستا در این کشتارگاه کار میکند، اما آنها میخواهند کار کشتارگاه قانونی شود. بوی بد آن تمام شود تا بتوانند نفس بکشند و زمینهایشان از شر فضولات مرغی خلاص شود تا دوباره گندم و جو بکارند و به وقت برداشت، از محصولشان شاد باشند.
ابراهیم الباجی هم نگران زمینهای کشاورزیاش است و هم جنگل الباجی که حالا دیگر مثل سابق رونق ندارد. مثل جمعههایی که از اهواز برای وقتگذرانی به جنگل میآمدند و آنجا حال و روزشان را خوب میکرد. «پشت شرکت زمینهای کشاورزی ماست. دریایی از فضولات است با بوی بد. اعضای شورا چندینبار با سازمان محیط زیست نامهنگاری کردند و آنها هم چندبار آمدند دم در شرکت اما کسی نبود و رفتند. »
الباجی میگوید اطراف روستای آنها شرکتهای مختلفی مشغول به کارند، اما تنها شرکتی که آنها را دچار بحران کرده کشتارگاهی است با کار شبانه. جایی که روزهایش رنگ زندگی ندارد.
نظارت وظیفه دامپزشکی است
مهرداد شریفی، رئیس اداره بهداشت غرب اهواز را هفته قبل به کشتارگاه راه ندادند و او حالا میگوید شکایت اهالی الباجی به اداره بهداشت و محیط زیست آنها را به آنجا کشاند، اما با وجود آنکه کارگران کشتارگاه در حال بار زدن مرغ بودند اما ماموران را به داخل ساختمان راه ندادند. «ما تمام این اتفاقات را به همراه نامه شکواییه اهالی الباجی به مقام قضائی دادهایم و امیدواریم هرچه زودتر ترتیب اثر داده شود.» شریفی میگوید نظارت بر مجموعه کشتارگاههای دام و طیور براساس قانون وظیفه سازمان دامپزشکی است. از سوی دیگر، محیط زیست ناظر بر عملکرد محیط زیستی کشتارگاهها و دامداریهاست. «ما در مرکز بهداشت بر مبنای رسالتی که داریم و بر حسب ماده ١٣ آییننامه بهداشتی باید بر محصول نهایی که در این شرکت مرغ است، نظارت داشته باشیم.»
بازدیدهای قبلی آنها تأثیری در روند کار و کم شدن میزان فضولات و خونابههای شرکت نداشته و حالا هم که به همراه بخشدار، اعضای شورا و اهالی روستا بازدیدی را به شکل سرزده داشتهاند، نتوانستند به داخل کشتارگاه بروند. «بازدید میدانی ما از بیرون کشتارگاه نشان داد که فاضلاب کشتارگاه و خونابهها به زمین ریخته شده و بوی بد و آلودگی بسیاری داشت. از جهتی دیگر، این خونابه باعث جمع شدن سگهای ولگرد در منطقه شده است شد.» شریفی میگوید همان روز که مانع حضورشان در کشتارگاه شدند، او با مدیر محیط زیست و دامپزشکی اهواز صحبت کرده تا هرچه زودتر در این وضع تغییری ایجاد شود. «ما نمیدانیم داخل این کشتارگاه چه خبر است و این درحالی است که سلامتی مردم خط قرمز ماست و مقام قضائی هم در اینخصوص از ما حمایت میکند. ما پیگیر وظایفمان در اداره بهداشتیم و امیدواریم دامپزشکی و محیط زیست هم یاری کنند و بعد هم ضابط قضائی رسیدگیهای لازم را انجام دهد.»
نسرین شلمزاری، فعال محیط زیست هم بارها و بارها که از اهواز به اندیمشک میرفته، بوی کشتارگاه را شنیده و حالا میگوید «حتما این کشتارگاه فاصله بسیار کمی با روستا دارد که بوی آن تا این میزان احساس میشود. هرچند نزدیکی مناطق شهری و روستایی به کشتارگاه مشخص است و بسته به مساحت کشتارگاه، میزان پسماند و خونابه این امر متفاوت است.»
شلمزاری میگوید چنانچه این کشتارگاه، کشتارگاه بزرگی باشد، بعید است که از طرف اداره بهداشت و محیط زیست بر آن نظارت نشود. از طرفی اغلب کشتارگاهها در شب، کشتار و روزها آن را پخش میکنند. کشتارگاهها خونابه و خون را میفروشند و همه آن را به اطراف نمیریزند، اما بحث آلوده کردن آبهای سطحی و زیرزمینی مطرح است که وارد کانالهای آب شده و آب شرب را آلوده میکند «در کشتارگاهها بحث سلامت افراد بسیار مهم است و بوی تعفن باعث بیارزش شدن اراضی منطقه شده است. همه اینها زندگی روستاییان را تحتتأثیر قرار میدهد.»
مشکل تکراری
الباجیها نخستین کسانی نیستند که کشتارگاه در نزدیکی روستایشان مشکلات بسیار ایجاد کرده. پیش از این در روستاهای بسیاری در کشور این مشکل وجود داشته و کشتارگاهها و دامداریها در نزدیکی روستاها بودند. سال ٩١ روستاهای کهک قم در محاصره مرغداریها بود و همان سال مهر نوشت: «بیشتر افرادی که در اطراف روستاهای بخش کهک اقدام به ساخت واحدهای مرغداری و دامداری کردهاند از اهالی روستاهای بخش نیستند بلکه سرمایهگذارانیاند که با خرید مزرعهها و زمینهای اطراف روستاها و گرفتن مجوز از مراجع مربوطه، مرغداری و دامداری راه انداختهاند و تنها ثمره وجودی این واحدها، مشکلات بهداشتی و بوی نامطبوعی است که به روستانشینان تحمیل شده است.»
روستاهایی در بخش رضویه مشهد هم چنین وضعی داشتند. آنجا هم تعداد قابل توجهی دامداری در بافت مسکونی روستا وجود داشت که باعث بروز بیماریها و آلودگیهای متعدد در روستا شد. از سوی دیگر، ساختوسازهای متعدد و خارج از ضوابط قانونی در روستا و حتی در بخشهایی از دامداریهای قدیمی باعث شده است که مجاورت انسان و دام، روزبهروز بیشتر شود و میزان آلودگیها افزایش پیدا کند. افزون بر مشکلات دامداریها، وجود ٢ واحد مرغداری که برخلاف مقررات ساخت مرغداریها در بافت مسکونی واقع شده است بر احتمال شیوع بیماریها افزوده؛ ضمن آنکه این روستاها در معرض خطر شیوع سالک هم بوده و فقط در سال گذشته ٥٥ نفر از اهالی روستا به سالک مبتلا شدهاند.
مرزنآباد هم چند سال گذشته درگیر مشکلات مرغداریهای نزدیک روستا بود و روستای «برار» یکی از روستاهایی بود که تا مدتها با این مشکل مواجه بود و رئیس شورای اسلامی این روستا همان زمان گفت با وجود پیگیریها و شکواییههای اهالی روستا، این واحد تولیدی همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد. هرچند بخشدار مرزنآباد گفت با اعتراض و شکایت اهالی روستای «برار» مشکل مرغداری این روستا در جلسه شورای بهداشتی شهرستان چالوس مطرح شد و از مالک نیز دعوت به عمل آمد و مقرر شد در صورت واگذاری یک قطعه زمین به مالک، آنها نیز برای جمعآوری و انتقال این واحد مرغداری رضایت دهند، اما با گذشت زمان این قول و قرارها همچنان بیپاسخ مانده است.
فروغ فکری
- 11
- 6