روزنامه توسعه ایرانی نوشت: «فریاد العطش مردم سیستان و بلوچستان برای گوش مسئولان به عادت تبدیل شده». این را نماینده مردم چابهار پشت تریبون مجلس میگوید؛ در فاصله حدود ۱۵۰۰ کیلومتری حوزه انتخابیهاش. جایی که کمبود آب و هجوم شنها و بیماری و فقر و بیکاری و سوءتغذیه و مرگ کودکان در هوتگها و خشکی هامون و کودک همسری و هزاران مصیبت ریز و درشت دیگر همانقدر دور مینماید که اغلب روایتهای مصیبت بار دیگر از دل تاریخ، با این تفاوت که مصائبی که ذکر آن رفت، معاصر ماست و زندگی بخشی از شهروندان این سرزمین است.
دیروز حتی اندکی پس از ذکر مصیبت معینالدین سعیدی از روستای کلانی که مردمانش ۳ ماه است که حتی یک قطره آب هم ندارند، خبر ترور کور ۴ تن از کارکنان پلیس راه سیستان و بلوچستان! نیز برگی دیگر بر کارنامه غمبار سرزمین سیستان و بلوچستان افزود و نشان داد امنیتی هم در این منطقه در کار نیست و بیش از پیش این سرزمین را جداافتادهتر از همیشه نمایاند.
آب مصیبت نخست
بیشاز ۲۰ سال از خشکی تالاب بینالمللی هامون میگذرد. تالابی که پنج شهرستان زابل، زهک، هامون، هیرمند و نیمروز در همسایگی آن هستند و کل استان حتی استانهای همجوار از آن متاثر میشوند. این معضل سبب شده تا با تغییر اقلیم منطقه به گرم و خشک و خشن، زندگی برای مردم از لحاظ اقتصادی و سلامتی هر روز دشوارتر شود.
با روز کار آمدن حکومت تندروی اسلامی در جوار ایران البته این معضل پیچیدهتر هم شد. عدم پایبندی حکومت افغانستان برای تأمین حقآبه رودخانه هیرمند از سویی و از سوی دیگر مدیریت ناکارآمد آب و دیپلماسی ضعیف کشور سبب شد تا این تالاب بینالمللی به کام مرگ کشیده شود.
در ماههای اخیر، نهیب دولت ایران به طالبان برای حقابه این دریاچه حتی کار را به آتش گشودن نیروهای طالب به روی مرزداران ما در منطقه مرزی هم کشاند و درنهایت نیز طالبان حاضر به دادن حتی بخشی از حقابه هامون هم نشد و این دریاچه امسال خشکتر از همیشه بود.
به اعتقاد کارشناسان هرچند سیستان و بلوچستان همیشه با موضوع گردوغبار مواجه بوده، اما قبل از خشک شدن دریاچه هامون، وسعت گردوخاک آن کمتر بود. بادهای ۱۲۰ روزه سیستان که امسال با شدت و وسعت و طول مدت بیشتری، مناطق قابل توجهی از این سرزمین را به تلی از خاک بدل کرد و شمار زیادی از مردم را به بیمارستان فرستاد؛ شاهدی بر این مدعاست.
در این میان در حالی که طالبان به مسئولان ایرانی میگوید آبی در سرچشمه هیرمند نیست، رصدهای ماهواره خیام نشان میدهد حکومت طالبان در افغانستان مسیر رودخانه هیرمند را منحرف کرده است تا آب به هامون نرسد. برخی این عدم تامین حقابه را از دیپلماسی ضعیف ایران ناشی میدانند که حتی توان رویارویی با حکومت کارنابلدی مثل طالبان را هم ندارد. برخی هم البته آن را به عادی شدن شدت مشکلات مردم منطقه و عدم پیگیری جدی از سوی دولتمردان نسبت می دهند. در این میان تنها راهکار را فداحسین مالکی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس مبنی بر تعطیل کردن سفارت طالبان در ایران ارائه داد. راهکاری که به نظر نمیرسد چندان اهمیتی برای مسئولان طالب داشته باشد.
هامون خشک و پروژههای ناکام انتقال آب
سیستانوبلوچستان فقیرترین استان کشور از نظر منابع آبی است. بنابر اعلام مسئولان استانی بیش از ۱۸ شهرستان این استان، با تنش آبی شدیدی دست و پنجه نرم میکنند و حتی زنگ خطر تامین آب آشامیدنی در مرکز این استان هم به صدا درآمده است. چندی پیش نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای طرحی که چند سالی است پاسکاری میشود، تعیین تکلیف کردند. در این طرح وزارت نیرو مکلف شده تا زمینه سرمایهگذاری برای برداشت آب، نمکزدایی و انتقال آب از دریای عمان با اولویت انتقال آب به استان سیستانوبلوچستان را فراهم کند.
در حالی که بسیاری از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و دریای عمان دهههاست که با آخرین تکنولوژیهای شیرینسازی آب دریا، آب شرب مردم را تامین و صنعت خود را اداره میکنند و با وجود کمبودهای شدید منابع آب شیرین، کمتر با چالش تامین آب مواجه بودهاند؛ ایران در این حوزه چندان توفیقی نداشته است و اتفاقا استانهای در جوار آب کمتر از این مایه حیات بهره بردهاند.
چابهار در وضعیت بحرانی
گرچه کمبود و نبود آب شرب مشکل تازهای در شهرها و روستاهای سیستان و بلوچستان نیست و اغلب شهرهای آن، حتی مرکز استان هم با مشکلات شدید آب شرب دست و پنجه نرم میکنند اما، کم آبی در بسیاری از مناطق جنوبی این استان بهویژه چابهار، کنارک و قصرقند بیش از سایر مناطق آن است. به طوری که شاخص دسترسی به آب آشامیدنی در استان سیستان و بلوچستان حدود ۶۵ درصد است که این شاخص برای چابهار تنها ۲۱ درصد برآورد میشود. یعنی ۷۹ درصد از مردم چابهار به آب شرب سالم دسترسی ندارند.
این در حالی است که براساس اعلام منابع محلی بسیاری از روستاهای جنوب این استان سیستم آبرسانی دارند، اما این سیستم چنان فرسوده است که مدام با قطعی آب آن هم در فصل تابستان و گرمای شدید هوا مواجه است و به همین دلیل هم اهالی این روستاها برای تامین آب مصرفی به هوتگها رومیآورند.
خشکی هامون و فقر و بیکاری مردم منطقه به تبعآن
این روزها که اخبار تکاندهندهای در خصوص شدت گرفتن سوءتغذیه و ناامنی غذایی در منطقه سیستانوبلوچستان گزارش میشود و بسیاری از کارشناسان در خصوص خطرات فجیع آن در آینده هشدار میدهند، میتوان پی برد حیات بیفروغ هامون تا چه میزان با حیات در خطر مردمان این منطقه گره خورده است.خشک شدن تالاب بینالمللی هامون علاوه بر بیکاری جمعیت زیادی از بومیان، سبب گسترش گردوغبار و کاهش کیفیت هوا و شرایط زندگی در این منطقه شده است.
کودکان قربانیان محرومیت
اما در این میان کودکان بیشتر از همه از این محرومیتها در استان لطمه میبینند. به طوری که این روزها بیش از همیشه شاهد شمار بالای بیماری، سوءتغذیه، کودک همسری و محرومیت از آموزش در میان کودکان هستیم. اما در این میان مرگهای ناشی از این کمبودها بیش از همه جگرخراش است.
کودکانی که یا طمعه گاندوها میشوند یا در گودالهای جمعآوری آب جانشان را از دست میدهند.
در مناطقی از استان سیستان و بلوچستان که به آب لولهکشی دسترسی ندارند، به صورت سنتی گودی (هوتَگ) برای جمع شدن آب باران حفر یا به صورت طبیعی ایجاد میشود و انسان و حیوانات از آب آن، به صورت مشترک برای شرب استفاده میکنند. هوتگها همجوار خانههای روستایی ساخته شده و گاهی تا ۱۰ هزار مترمکعب آب ذخیره دارد که تا یک سال میتواند بدون اینکه بارانی ببارد دوام داشته و مورد استفاده قرار گیرد، اما همین گودالهای پر آب که تنها راه چاره و تدبیر روستاییان برای رهایی از بیآبی و تشنگی هستند، سالانه دهها کودک و گاهی زن و مرد را به کام مرگ میکشانند. کودکانی که با جثههای کوچک، اما با دبههایی بزرگ، به هوای کشیدن آب از این هوتگها گاهی پایشان میلغزد و به داخل این گودالها سرنگون میشوند یا به هوای بازی در این تنها سرگرمی طبیعی روستا جانشان را از دست میدهند.
سالهاست بسیاری از شهرها و روستاهای استان سیستان و بلوچستان با مشکلات کمبود آب دست و پنجه نرم میکنند. گرچه هر از چندی خبرهایی از سوی منابع رسمی از افتتاح خط لوله انتقال آب شیرین به برخی روستاها و آبرسانی هر روزه به مناطق روستایی با تانکرها منتشر میشود، اما همچنان قصه پر غصه بیآبی و کمآبی و خشکسالی در سیستان و بلوچستان بر قوت خود باقی است و خبرهای دامنهدار در مورد مرگ کودکانی که اسیر هوتگهای عمیق شدند یا دخترکان و پسرکانی که برای برداشتن دبهای آب طعمه گاندوها که تمساحهای کوچک ساکن در همین هوتگها هستند، میشوند؛ نشان میدهد هنوز در بر همان پاشنه قبلی میچرخد.
سعیده علیپور
- 11
- 2