یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۱۰:۳۶ - ۰۲ شهریور ۱۴۰۲ کد خبر: ۱۴۰۲۰۶۰۰۸۸
محیط زیست و گردشگری

مرگ ۸۵ درصد تالاب‌ها و رودخانه‌‏های فارس

مرگ تالاب ها,مرگ 85 درصد تالاب‌ها و رودخانه‌‏های فارس

روزنامه هم میهن نوشت: «نگهبان» آتش گرفت. نمی‌توانست حرکت کند. پاهایش که در زمین فرو رفته بود، اول شروع به سوختن کرد.‌ دود هم از همان‌جا، ‌یعنی از چندمتری زمین از لابه‌لای شیارهای خاک خودش را بیرون کشید. مردم تا دود را دیدند سراغش آمدند؛ سراغ «آسپاس»، تالاب قدیمی نزدیک اقلید فارس که معنایش می‌شود نگهبان؛ محلی‌ها معتقدند آسپاس به‌معنای نگهبان است درحالی‌که فرهنگ معین آن را سپاس معنی کرده است. آسپاس وقتی آتش گرفت، محلی‌ها تا توانستند با هرچه دم‌دست‌شان می‌آمد آب ریختند‌، ولی این آب تنها به صورتش می‌خورد، پاها همچنان می‌سوختند، آب بیشتری نیاز بود،‌ خیلی بیشتر.

چندمتر آن‌طرف‌تر، آب به سمت زمین‌های کشاورزی سرازیر می‌شد،‌ بااین‌حال مردم در پایین‌دست پول این آب را داده بودند و نمی‌خواستند آن را برای احیای تالاب آسپاس هدر دهند؛ درنتیجه دود مثل مه روستا و آسمان را فرا گرفت. اهالی پیش از خشک‌شدن تالاب «آسپاس»، انواع و اقسام پرنده‌ها را حاشیه و وسط آن می‌دیدند. آن زمان‌ مه صبحگاهی که منطقه را فرا می‌گرفت، آرزوی بسیاری زندگی در  روستای آسپاس که نامش را از همین تالاب گرفته، بود. حالا اما تنها دود است که به ریه و گلوی اهالی می‌رود و نفس‌کشیدن را بر آنها دشوار می‌کند. آسپاسی‌ها می‌گویند آب‌شان را از آنجا منتقل کرده‌اند تا در پایین‌دست کشاورزان از شهرهای دیگر بتوانند از زمین محصولی بگیرند.

آتش‌سوزی‌های سریالی

این نخستین‌بار نیست که آسپاس می‌سوزد. ۲۰ آبان‌ماه ۱۳۹۷ كرامت‌الله چترسیماب، رئیس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان اقلید از مهار آتش‌سوزی در بیشه‌زار آسپاس خبر داد. او گفته بود که این آتش‌سوزی از سوم آبان‌ماه ۹۷ یعنی ۱۳روز پیش آغاز شده و با اعزام نیروهای یگان حفاظت از اقلید و نیروهای منابع طبیعی به منطقه، همچنین با كمك اهالی روستای آسپاس، آتش‌سوزی روی زمین را توانسته‌اند کنترل کنند. در روزهای بعد با هدایت آب پمپ‌ها به قسمت‌هایی از بیشه و اعزام یك دستگاه بیل مكانیكی چرخ زنجیری مربوط به پیمانكار آبخیزداری و یك دستگاه كمرشكن، نسبت به انحراف قسمتی از آب كانال‌های موجود به سمت بیشه اقدام شد. دلیل این موضوع از نظر چترسیماب، پیش‌برداشت بی‌رویه و حفر كانال‌های غیرمجاز انتقال آب از بیشه برای اراضی زراعی و باغ‌های اطراف آن، توسط اهالی و خشكسالی‌ها بود که موحب خشكی بیشه و با سهل‌انگاری افراد موجب آتش‌گرفتن جاروزارها شد و چون عمق خاك زیاد بود، آتش‌سوزی‌های زیرزمینی اتفاق افتاد.

دوسال بعد، پنجم دی‌ماه ۱۳۹۹ مجید تقی‌خانی، هماهنگ‌کننده سازمان‌های تخصصی محیط‌زیست و منابع طبیعی استان و مدیر انجمن همیاران و پاکسازان طبیعت شهرستان اقلید، آموزش چهره‌به‌چهره جوامع محلی روستای آسپاس شهرستان اقلید، توسط انجمن همیاران و پاکسازان طبیعت شهرستان اقلید را آغاز کرد. تنها یک‌ماه پس از این آموزش، پنجم بهمن‌ماه باردیگر نام آسپاس در خبرها با تیتر «مهار کامل آتش‌سوزی در عرصه‌های طبیعی بیشه آسپاس اقلید» مطرح شد. البته آتش‌سوزی‌های سریالی آسپاس تمام نشد. ۳۰ فروردین‌ماه ۱۴۰۰ «اسحاق امیدوار»، رئیس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان اقلید در گفت‌وگو با رسانه‌ها اعلام کرد که بیشه باردیگر طعمه حریق شده است. مهار  این آتش حداقل تا دوم اردیبهشت‌ماه طول کشید و نشان داد اگر راهکاری برای نرسیدن آب به آسپاس اندیشیده نشود‌، باید انتظار موارد بعدی را داشت. 

بیشه‌ای به یادگار مانده از دوره ساسانی

درباره اینکه آسپاس، بیشه است یا تالاب، اختلاف وجود دارد؛‌ پرسنل منابع طبیعی آن را بیشه می‌دانند و محیط‌زیستی‌ها تالاب. فارغ از این نامگذاری، آسپاس را به‌نام گوربهرام هم می‌شناسند. براساس باورهای محلی، بهرام گور، پادشاه نام‌آوازه ساسانی در این منطقه شکار می‌کرده و در چشمه‌ای در همان‌جا از نظر همگان ناپدید شده است. اهالی به گردشگرانی که به این منطقه سفر می‌کنند، می‌گویند دلیل مدعای‌شان ده کوشک زر است که نزدیک آسپاس است و پیش‌تر یکی از هفت گنبد و خانه همسری از  همسران بهرام بوده است. علاوه بر آن توضیح می‌دهند که مومیایی دختر یزدگرد سوم همانجاست و اگر کسی بخواهد آن را بردارد، دشت آسپاس را آب فرا می‌گیرد‌، آنها به سفال‌هایی اشاره می‌کنند که در تل سیدعبداللهی پیدا شده و نشان می‌دهد منطقه‌شان باستانی است.

کشاورزی با آب و زمین همسایه

پوریا مرادی، فعال محیط‌زیست ساکن روستای آسپاس است،‌ او هرروز با مصائب خشک‌شدن تالاب حوالی روستای‌شان درگیر بوده و بارها هم با ادارات مختلف نامه‌نگاری کرده‌، هرچند نتیجه‌ای بابت هیچ‌کدام نگرفته است. او و سایر روستاییان نگرانند مبادا اتفاقی که برای قره‌باغ افتاد و نشانه‌های آن به چشم می‌خورد درباره آسپاس تکرار شود‌، هرچند به نظر می‌رسد مسئولان به اندازه آنها دغدغه این موضوع را ندارند. «چشمه آسپاس از زیر کوه بیرون می‌آید و ما آن را به‌نام گوربهرام می‌شناسیم‌،‌ زیرا این منطقه در گذشته محل شکار بهرام گور بوده است. ما شش‌هزار هکتار تالاب و مراتع بکر داریم که کارکنان منابع طبیعی می‌گویند بیشه‌زار است‌. چه فرق می‌کند تالاب یا بیشه‌زار باشد وقتی که با آن چنین برخوردی می‌شود،‌ آن هم عرصه‌ای که ما آن را با چنگ و دندان حفظ کرده بودیم.»

هر منطقه‌ای که خشک می‌شود، گروهی به فکر زمین‌خواری می‌افتند،‌ چه تالاب انزلی باشد، چه پس‌رفت دریا در حاشیه خزر.‌ در آسپاس هم وضع همین است. «بخش زیادی از این تالاب در دست‌‌اندازی کشاورزی روستاهای اطراف و همجوار از دست رفت. کانال غیرقانونی هم با دستگاه‌های سنگین در حریم مستثنیات حفر شده، ما بارها از اداره آبیاری پیگیری کردیم و آنها گفتند براساس مستنداتی آب فروخته شده؛ مستنداتی که برای ما روشن نیست و برای چندسال ما را در مراجع قضایی درگیر کرده است.» به گفته مرادی، زمین‌های پایین‌‌دست نه توسط کشاورزان محلی‌، بلکه توسط کشاورزانی از استان‌های دیگر به‌ویژه اصفهان به مبالغ بالا اجاره شده و در آنها صیفی‌جات کاشته می‌شود. «قبلا گندم، لوبیا و عدس می‌کاشتند و حالا بازار صیفی‌جات داغ است‌ و از گوجه و خیار تا هندوانه و... را می‌کارند که آب بیشتری نیاز دارد. آنقدر در این منطقه کشت و کار می‌شود که منطقه ما به قطب بزرگی در تولید این محصولات بدل شده و البته تبعات چنین فعالیت‌هایی هم در آینده نزدیک برای ماست.» درباره اینکه چند نفر از اصفهان در پایین‌دست آسپاس کشاورزی می‌کنند، مرادی عدد و رقم دقیقی ندارد، او فقط می‌داند که ۸۰۰ هکتار اراضی کشاورزی توسط چند سرمایه‌دار اجاره داده شده‌اند. آنها هم در مقابل دست به دامن مسئولان شده‌اند،‌ اما نتیجه هیچ. البته که هیچ به آن معنا نیست که در یک وضعیت ثابت به‌سر می‌بریم. «۴۷درصد تالاب با بستن حقابه‌ و انتقال آب با کانال،‌ خشک و به‌واسطه بافت خاک دچار حریق به‌شکل عمدی و غیرعمد شده،‌ تنها راهکار دادن حقابه و رهاسازی آب برای مردم محلی، دامداران و حیات‌وحش است به‌جای آنکه آب را به روستاهای همجوار بدهند.» در این سال‌های اخیر که بارش‌ها هم به‌شدت کاهش داشته به گفته مرادی وضعیت رو به بدترشدن میل کرده اما در میزان مصرف آب در سایر بخش‌ها هیچ تغییری داده نشده است.

دراین‌باره که آینده چطور خواهد بود‌، حرف‌وحدیث فراوان است‌. مردم بین صحبت‌های‌شان می‌گویند روستای‌شان شرایطی مانند اهواز خواهد داشت‌‌؛ کلان‌شهری که نه آب دارد، نه هوا. این پیش‌بینی غریب هم نیست. «اگر اکوسیستم آسیب ببیند؛ آب منطقه ما هم خشک خواهد شد. متاسفانه ما با یک سهل‌انگاری بزرگ از سمت جهاد کشاورزی و سایر سازمان‌ها مواجهیم، سازمان‌هایی که می‌بینند چطور کشاورزان و باغداران حریم بیشتری را از آن خود می‌کنند و واکنشی نشان نمی‌دهند. آنها اصلا حواس‌شان نیست آبی که برای کشاورزی انتقال می‌‌دهند، چه تبعاتی بر زندگی بالادست دارد.»

معیشت، کلیدواژه تخریب سرزمین

بهمن ایزدی، کارشناس و فعال محیط‌زیست در استان فارس، از آسپاس به‌عنوان تالابی یاد می‌کند که یکی از بوم‌سازگان‌های ارزشمند در شمال فارس و اقلید است. به گفته او این منطقه جزو مناطق سردسیری فارس است. «روان آب‌ها و مسیل‌های فصلی رودخانه شادکام که از آن حوالی عبور می‌کند، در فصول تر سالی، بخشی از آب تالاب را تامین می‌کند اما بیشترین آبی که در بهار و تابستان‌، تامین‌کننده آب آن است از چشمه آسپاس نشأت می‌گیرد.»

در چهار دهه گذشته مساحت تالاب یا بیشه آسپاس، آب رفته است؛ اهالی زمین‌های حاصلخیز، اطراف تالاب را تصرف و با تغییر کاربری‌ آنها را به زمین کشاورزی بدل کردند. در جنوب شرقی این تالاب و در فاصله ۴۰کیلومتری خط هوایی تالاب کافتر سرنوشت‌اش بهتر نیست. «به‌دلیل اینکه برای سال‌ها از بالادست رودخانه شادکام و سایر مسیل‌هایی که روان آب‌ها را به سمت کافتر هدایت می‌کردند، برداشت‌های بیش‌ازاندازه برای کشاورزی انجام گرفت و تالاب و دریاچه کافتر خشک شد؛ همان سرنوشتی که در انتظار آسپاس است.» بااین‌حال اوضاع در آسپاس اندکی پیچیده است. تالاب به‌وسیله نیزارها پوشیده شده و همواره مأمن پرندگان بومی‌ و کنارآب‌زی بوده است. بسیاری از پرندگان مهاجر در فصل سرد سال آنجا زمستان‌گذرانی و تاحدودی بهارگذرانی می‌کنند. در کنار آن تنوع‌زیستی بی‌نظیری هم در حاشیه آن شکل گرفته و شاهد انواع گونه‌ها نظیر دلیجه، عقاب، گرگ‌، سمور آبی‌، انواع مارهای آبزی، لاک‌پشت و... در اطراف آسپاس هستیم. «حیات زنده‌ای در این منطقه هنوز وجود دارد اما از آنجا که ما در مدیریت مناطق، موارد مرتبط با آمایش سرزمین را در نظر نمی‌گیریم، مسئولان مربوطه به‌صورت نابجا نسبت به برداشت ذخایر حیاتی مانند آب‌ها، تالاب‌ها و رودخانه‌ها اقدام می‌کنند؛ همین باعث می‌شود کارنامه‌ای وحشتناک از خود به جا بگذارند که کافتر و آسپاس نمونه‌ای از آن هستند.»

به گفته ایزدی، امسال سازمان آب اجازه برداشت حدود ۲۳۰ لیتر آب در ثانیه را به کشاورزان پایین‌دست تالاب از چشمه آسپاس داد. «حقابه تالاب که پس از برداشت آب شرب، دومین اولویت را دارد، نادیده گرفته شد و به‌این‌ترتیب شاهد خشکی مفرط بخشی از تالاب هستیم.» خشک‌شدن تالابی مانند آسپاس مشابه خشک‌شدن بختگان یا پریشان نیست که تنها بروز  ریزگردها را داشته باشیم. آسپاس بلای دیگری را هم بر سر حاشیه‌نشینان خود می‌آورد. «دود حاصل از آتش‌سوزی در زیر زمین». برای قرن‌ها تالاب از نیزار پوشیده و همین باعث‌شده رسوبات همراه با پوسیدگی تا چندین‌متر خاک نرمی را که به آن اصطلاحا پیت می‌گویند، تشکیل دهند. این خاک دمای بالایی نسبت به سطح خاک دارد و با خشک‌شدن و پوک‌شدن نشأت‌گرفته از آن به‌سرعت قابل اشتعال است. زمانی که حقابه از آسپاس دریغ شود، احتمال حریق در لایه‌های زیرین افزایش می‌یابد که البته خاموش‌کردن آن به آسانی امکانپذیر نیست. «باید آنقدر آب به زمین تزریق کنید که به لایه‌‌های زیرین خاک‌های پیت برسد و آتش را خاموش کند.»

 اگر آب دوباره به تالاب برگردد، حال آسپاس هم خوب خواهد شد و آتش درونش آرام می‌گیرد؛ به گفته ایزدی این تنها راه برای حیات این منطقه و اطفای آتشی است که در لایه‌های زیرین آن وجود دارد. بااین‌حال از همان پنج‌سال پیش تاکنون هیچ اراده‌ای برای حل این چالش دیده نمی‌شود. «شناخت مسئولان از اکولوژی بسیار محدود است. آنها هر چیزی را به شکل کالایی برای تامین معیشت می‌بینند. کوه برای‌شان انباشته‌ای از سنگ است که باید مواد معدنی را از آن استخراج و برای اهالی تولید معیشت کنند، جنگل و مرتع هم همین وضع را دارد. تالاب‌ها هم اهمیت‌شان در تامین معیشت است، نه در خدماتی که به اکوسیستم و درنهایت به همین مردم می‌دهند.»

خشک‌شدن ۸۵درصدی تالاب‌های استان فارس

نگاه به طبیعت به‌عنوان عرصه‌ای که باید تا حد توان از آن برداشت کرد، باعث‌شده بوم‌سازگان در مناطق مختلف کشور دچار اختلال شود. جنگل‌ها، مراتع و‌ تالاب‌ها تغییر کاربری پیدا کرده‌ و تبدیل به زمین‌‌های کشاورزی شده‌اند تا مردم بتوانند از آن کسب درآمد کنند. در بازه زمانی کوتاه پس از این تخریب، طبیعت روی دیگر خود را نشان داده است؛‌ سیل‌هایی که در همه نقاط کشور به‌واسطه فرسایش خاک حاصل از قطع درختان جنگلی یا دست‌درازی به حریم رودها به‌راه افتادند و هرچه ساخته بودیم را ویران کردند. ریزگردهای موادسمی یا نمک که زندگی‌مان را به ما زهر کردند یا انواع و اقسام بیماری‌ها که درد و آزار زیاد برای‌مان به ارمغان آوردند. در استان فارس هم مثل سایر مناطق اوضاع خوب نیست. «بیش از ۸۵درصد تالاب و رودخانه‌های فارس از بین رفته و تبدیل به سرچشمه‌های تولید ریزگرد شده‌اند.» به گفته ایزدی چنین عدد و رقمی کارنامه بی‌خردی ماست. دریاچه پریشان فارس که بزرگترین دریاچه آب‌شیرین بود، این روزها حالش پریشان‌تر از بختگان است. «پریشان به‌واسطه همین بی‌خردی‌ها خشک شد‌، چون فهم اکولوژیک نسبت به کارکرد، عملکرد و اثرگذاری این دریاچه در ایجاد موازنه‌های سلامت زیستی نداشتیم.» اکنون از «پریشان» تنها بیابانی به‌جا مانده است، اما اگر عزمی برای احیای آن باشد، باید در بالادست و ارتفاعاتی که حوضه آبخیز آن است‌، برنامه‌های مقابله با بحران پریشان شروع شود. 

برنامه مقابله با خشک‌شدن پریشان نه‌تنها شروع نشده بلکه در همین روزها محیط‌زیست اجازه احداثی را داده که به‌سمت باغستان می‌رود. همین موضوع سبب‌شده ایزدی شرکت در کارگاه‌های آموزشی، برای داشتن فهم اکولوژیک را برای مسئولان لازم بداند. به نظر او اگر آنها بدانند با هر امضای‌شان چه بر سر طبیعت و کشور می‌آید، شاید به‌راحتی تسلیم افراد و گروه‌های زیاده‌خواه نشوند و به شاخصه‌های سلامت کشور چوب‌حراج نزنند.

صیفی‌کاری در پایین‌دست آسپاس

فعالان محیط‌زیست می‌گویند آتش‌سوزی‌های پی‌درپی در آسپاس، یک اتفاق خانمان‌سوز است. ایزدی می‌گوید: «گزارش‌هایی که از منطقه می‌آید نشان می‌دهد جدا از آنکه تالاب از بین رفته، دودهای ناشی از سوختن تالاب آسپاس، تمام منطقه تا برخی از ارتفاعات کوهستان اشکذر را تحت‌تاثیر خود قرار داده است.» در گذشته در حوالی کوه و دشت اشکذر، چشمه‌ای قرار داشت که تالاب بزرگ اشکذر را شکل می‌داد،‌ تالابی که زیستگاه ارزشمندی برای گونه‌های مختلف منطقه بود. این تالاب سال‌هاست خشک شده و دشت که جزئی از مراتع اصلی ایل قشقایی بود، به زمین‌های کشاورزی تغییر کاربری داد. «برای تامین آب زمین‌ها، انواع چاه‌ها را در آن حفر کردند،‌ نتیجه اینکه چشمه اشکذر خشک و بعدتر آب چاه‌ها قطع شد. در ادامه هم زمین‌های کشاورزی به‌تبع‌آن بایر و تبدیل به سرچشمه ریزگرد شدند.»  اشکذر تنها موردی نیست که آینده آسپاس را به ما نشان می‌دهد. ایزدی مثالی از جنوب شرق شیراز می‌زند: «در این منطقه هم شاهد بیشه‌زار بودیم. آب از چشمه‌های منطقه وارد دشت می‌شد و نیزار و تالاب قره‌باغ را شکل می‌داد. مردم بومی آنجا ماهی می‌گرفتند و از هوای خوش آن بهره می‌بردند. در دهه ۷۰ شهر صنعتی البرز را آنجا احداث کردند و آب را به آنجا بردند،‌ تالاب به سرعت خشک شد،‌ گروهی پیدا شدند که گل‌های کف آن را برای صنایع گلخانه‌ای و تولید قارچ در سکوت مسئولان برداشت کردند. درنتیجه شاهد حریق غیرعمدی در این تالاب بودیم. سالیان‌سال قره باغ می‌سوخت و هرچه آب می‌ریختند، آن را خاموش نمی‌کرد. دودی که از تالاب متصاعد می‌شد، روستاهای اطراف را تحت‌تاثیر خود قرار می‌داد و تنفس را دشوار می‌کرد. اگر مسئولان حقابه آسپاس را هم تامین کنند و در عوض اصرار داشته باشند حقابه را به کشاورزان پایین‌دست بدهند‌، با گسترش آتش‌سوزی در لایه‌های زیرین این تالاب، نمی‌شود به سادگی مقابله و آن را کنترل کرد. این موضوع تبعات‌جدی برای جامعه محلی حاشیه تالاب خواهد داشت.» این موضوع درباره تالاب قره‌باغ را تورج فتحی، کارشناس محیط‌زیست که همان سال آتش‌سوزی این تالاب را در اختیار رسانه‌ها قرار داد، تایید می‌کند. «دودهایی که در طول ماه‌های تابستان از زمین خارج می‌شد به‌قدری شدید بود که با تشکیل جلسات مدیریت‌بحران، اقداماتی برای اطفای‌حریق ازطریق استانداری فارس در سال ۱۳۹۰ تعیین شد. باتوجه به بی‌سابقه بودن خودسوزی اراضی و عدم‌شناخت این پدیده، به موازات توسط بخش‌های‌تحقیقاتی در استان مطالعاتی انجام شد. نتیجه این مطالعات نشان داد که خودسوزی به‌صورت خودبه‌خودی انجام شده و هیچگونه عمدی در کار نبوده است. ازسوی‌دیگر حفر خندق‌های عمیق برای جلوگیری از گسترش خودسوزی‌ها، دامنه خودسوزی‌های اراضی بستر تالاب را به‌علت در معرض قرارگرفتن بیشتر و بیشتر لایه‌های درحالِ تجزیه‌ تورب افزایش داد. درنتیجه تالاب قره‌باغ برای همیشه از نقشه جغرافیای منطقه و محیط‌زیست دامنه‌های کوه‌های قره‌باغ حذف و ناپدید شد.»

کشاورزی‌ای‌ که از آن صحبت می‌کنیم،‌ درباره کدام محصولات است؟ به گفته ایزدی کشاورزان سراغ کشت صیفی‌جاتی مانند گوجه، خیار، خربزه و هندوانه رفته‌اند که محصولاتی آب‌بر هستند. برای کنترل این موضوع هم باید منابع طبیعی و محیط‌زیست همزمان وارد شوند. «گرچه این منطقه جزو مناطق آزاد است اما این سازمان برای حفاظت از تالاب می‌تواند از اختیارات قانونی خود استفاده کند، زیرا آسپاس زیستگاه مهمی برای پرندگان مهاجر است.»

فاطمه باباخانی

  • 19
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش