سیاست واقعیسازی نرخ ارز از طریق عدم مداخله دولت در قیمتگذاری آن تجربهای است که پیامدهای مثبتش علاوهبر ایجاد رونق و انسجام در صادرات و ثبات در سرمایهگذاریها، نتایج موفقی نیز در صنعت گردشگری کشورهایی همچون هند، مکزیک و چین داشته است.
به باور اقتصاددانان مهمترین عامل ایجاد انگیزه برای خرید یک کالا در مصرفکننده، قیمت آن است و عموم کشورها تمایل دارند برای ایجاد انگیزه خرید تولیدات خود در مصرفکنندگان خارجی از طریق اهرم کاهش ارزش پول داخلی خود، کالاهای تولیدشده را برای مصرفکنندگان سایر کشورها ارزان کنند و از این طریق باعث افزایش تولید و صادرات و پیرو آن رشد اقتصادی در مرزهای خود شوند.
خدمات مربوط به گردشگری نیز یکی از کالاهای تولیدی کشورها محسوب میشود که تحت تاثیر نرخ برابری ارز دو کشور، میتواند هزینه کردن در کشوری را نسبت به کشوری دیگر مقرون بهصرفه کند و همین موضوع موجب گرایش گردشگران برای سفر به کشوری ارزان شود. البته این نکته نیز حائز اهمیت است که کشورهایی در این راه به توفیق دست یافتهاند که سیاست اصلی و بلندمدتشان «واقعیسازی نرخ ارز» بوده و تجارب جهانی نیز موید آن است که واحد پولی ضعیفتر از مقدار حقیقی، همچون واحد پولی که بهطور کاذب قوی نگه داشته شده تبعات منفی اقتصادی بهدنبال خواهد داشت.
حال صاحبنظران اقتصادی کشور نیز اعتقاد دارند بنا به مداخله دولت در قیمتگذاری نرخ ارز که منافی روح آزادسازی و واقعیسازی قیمت آن است، ارزش ریالایران در مقایسه با سایر ارزهای عمده جهانی بهصورت کاذبی زیاد است و در صورتی که واقعیسازی صورت نپذیرد، تبعاتی منفی دامن چرخه تولید، صادرات و مجموعه اقتصاد ایران را خواهد گرفت که توسعه نیافتن گردشگری کشور و عدم کامیابی به فراخور ظرفیتهای بیمانند خود، یکی از نمودهای آن خواهد بود.
تجارب جهانی
چنانکه اشاره شد خدمات مربوط به گردشگری و صنعت سفر یکی از تولیدات کشورها است که شدیدا تحتتاثیر تحولات نرخ ارز قرار دارد و نمونههای متعددی از همبستگی این دو متغیر در طول تاریخ و در کشورهای مختلف، از زمانی که کشورها واحد پول خود را داشتهاند، بهچشم میخورد. برای روشن شدن سازوکار این همبستگی، ذکر یک مثال میتواند راهگشا باشد. در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ نرخ مبادله یورو در بازارهای جهانی به میزان ۳۳/ ۱ دلار بود.
به این ترتیب یک گردشگر آمریکایی برای خرید یک کالای ۱۰۰ یورویی در کشوری اروپایی در واقع ۱۳۳ دلار میپرداخت. در سالهای بعد و تحتتاثیر تحولاتی که در آمریکا و اروپا رقم خورد، این نرخ برابری به ۱۱/ ۱ دلار بهازای هر یورو کاهش پیدا کرد که این آمار از تقویت ارزش دلار حکایت میکرد. حال با نرخ جدید، گردشگر آمریکایی برای خرید همان کالای ۱۰۰ یورویی در واقع ۱۱۱ دلار هزینه میکرد و با بسط دادن این تغییر در هزینهها در تمام جنبههای سفر یک گردشگر، این امر بهمنزله ارزانتر شدن سفر به اروپا برای گردشگران آمریکایی بود.
بنابراین همانگونه که آمارها نیز گواهی میدهند، در این سالها بر تعداد گردشگرانی که از آمریکا به اروپا سفر کردند افزوده شد و از این طریق کشورهای اروپایی بهخصوص در بخش گردشگری، از کاهش ارزش یورو نفع بردند و تولیدات و درآمدشان افزایش یافت. حال آنکه از طرف دیگر، بهدلیل گرانتر شدن دلار برای اروپاییها، رشد گردشگران اروپایی که آمریکا را برای سفر انتخاب میکردند قدری افت پیدا کرد.
پیشتر دنیای اقتصاد به تعدادی دیگر از نمودهای این پدیده ارزی پرداخته و تجربه تاثیر تحولات نرخ ارز بر صنعت گردشگری کشورهایی چون مکزیک، چین و بریتانیا را بررسی کرده بود. تجربه بریتانیا، نمونه اخیر این پدیده بوده است که بهموجب برگزاری همهپرسی جدایی از اتحادیه اروپا در این کشور، موسوم به «برگزیت» و نتیجه نهایی آن که رای به جدایی بود، ارزش پوند در مقایسه با سایر ارزهای عمده جهانی همچون دلار و یورو افت پیدا کرد.
برگزیت بهرغم تبعات منفی که به باور کارشناسان بهزودی گریبان اقتصاد بریتانیا را خواهد گرفت، اما تاکنون موجب رشدی چشمگیر در صنعت گرشگری بریتانیا شده است و آمارها نشان میدهد با ارزانتر شدن سفر به بریتانیا پیرو کاهش ارزش پوند، سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ سالهای پررونقی برای گردشگری این منطقه بود و شهر لندن رکوردهای قابلتوجهی از حیث ورود گردشگر بهثبت رساند.
در تجربهای دیگر نیز مشاهده میشود که گردشگری کشور چین که در سالهای ابتدایی دهه کنونی میلادی، همزمان با تقویت ارزش یوآن، با رکود و رشد منفی سپری میشد توانست از طریق اهرم کاهش ارزش پول داخلی جانی دوباره بگیرد؛ بهگونهای که در سال ۲۰۱۶ رقمی نزدیک به ۶۰ میلیون گردشگر از این کشور بازدید کردند.
کشور مکزیک نیز گرچه سالهای پراضطرابی را بهدلیل سیاستهای غیرقابل پیشبینی رئیسجمهوری همسایه شمالی خود سپری میکند، اما با اعمال سیاستهای واقعیسازی نرخ ارز و کاهش ارزش پزوی خود، توانسته است گردشگری را به یکی از ارکان اصلی تولید ناخالص داخلی کشور تبدیل کند.
سیاستهای کاهش ارزش پزوی مکزیک در مقابل دلار آمریکا از سال ۲۰۱۴ به بعد نمود پیدا کرد. هرچند نگرانیهایی برای استمرار توسعه گردشگری در مکزیک همزمان با آغاز کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ و روی کار آمدن وی بهعنوان رئیسجمهور آمریکا که سیاستهای محدودکنندهای برای مکزیک در ذهن داشت شکل گرفت، اما تداوم سیاست ارزی در پیش گرفته شده موجب شد که مکزیک روند صعودی جذب گردشگر را علیالخصوص از کشور آمریکا بهعنوان مشتری اصلی صنعت توریسم خود، حفظ کند و این کشور توانست در بازه زمانی کوتاهی از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ بیش از ۱۰ میلیون نفر بر تعداد گردشگران ورودی سالانه خود بیفزاید.
توفیق گردشگری هند
اما کشور هند نیز یکی دیگر از کشورهایی است که توانست با اصلاح قیمتگذاری نرخ ارز، توسعه چشمگیری در صنعت گردشگری خود ایجاد کند. تا سال ۲۰۱۳ تعداد گردشگرانی که سالانه به این کشور سفر میکردند در محدودهای بین ۵ تا ۷ میلیون نفر بودند و رشد سالانه تعداد گردشگر ورودی نیز رقمی کمتر از ۱۰ درصد بود. تا سال ۲۰۱۱ نیز نرخ برابری دلار آمریکا در مقابل روپیه نوسانات کم افتوخیزی را سپری میکرد و هر دلار آمریکا با مبلغی بین ۴۵ تا ۵۰ روپیه مبادله میشد. اما از این سال به بعد بود که سیاستهای ارزی اصلاح شدند و با واقعی شدن نرخ ارز در هند، ارزش روپیه شروع به افت کرد.
درحالیکه در سال ۲۰۱۱ هر دلار آمریکا بهطور میانگین به قیمت ۶۸/ ۴۶ روپیه مبادله میشد، این رقم در سال ۲۰۱۲ به میزان ۴۳/ ۵۳ روپیه رسید. هرچند در این فاصله یکساله افت ارزش روپیه نمود چندانی در افزایش تعداد گردشگرانی که به هند سفر کردند نداشت و تنها ۳/ ۴ رشد در گردشگران ورودی به هند مشاهده شد، اما سیاستگذاران از راهی که انتخاب کرده بودند اطمینان داشتند و روند افت ارزش روپیه استمرار پیدا کرد.
در سال ۲۰۱۳ هر دلار آمریکا بهطور میانگین به مبلغ ۶۴/ ۵۸ روپیه مبادله شد و رقمی نزدیک به ۷ میلیون گردشگر در این سال از این کشور بازدید کردند. افت ارزشروپیه ادامه پیدا کرد و درحالیکه در سال ۲۰۱۴ قیمت هر دلار آمریکا به ۰۲/ ۶۲ روپیه رسیده بود، رقم خیرهکننده ۱۳ میلیون گردشگر ورودی در این سال برای هند به ثبت رسید.
سیاستگذاران ارزی هندی که از توفیق راهی که میپیمودند اطمینان داشتند، توانستند در بازه زمانی کمتر از ۳ سال اثرات مثبت سیاست خود را مشاهده کنند و به این ترتیب کشور هند در کنار جاذبههای متنوع طبیعی و فرهنگی که برای گردشگران جهانی داشت، توانست جایگاه خود را بهعنوان مقصدی ارزان برای سفر تثبیت کند. پس از این پیروزی در افزایش ورود گردشگر، هند به سیاست آزاد بودن نرخ ارز خود ادامه داد و در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ نرخ مبادله هر دلار آمریکا رقمی در حدود ۶۵ روپیه بود.
هند که توانسته بود از طریق ارزان کردن خدمات گردشگری خود برای توریستهای جهان از کشور خود بهعنوان مقصدی ارزان برندسازی کند، طی این سالها رقم گردشگران ورودی خود را در کانالی که به آن رسیده بود حفظ کرد و در سال ۲۰۱۶ پذیرای بیش از ۱۴ میلیون و ۵۰۰ هزار گردشگر بود. در ایران اما فعالان اقتصادی و گردشگری امیدوارند دولت با پایان دادن بر سیاست مداخله در نرخگذاری ارز موجب شود که ریال ایران ارزش واقعی خود را که هماکنون بهصورت کاذبی بالا نگه داشته شده، پیدا کند.
تحقق این امر بدون شک موجب میشود که ایران در کنار جاذبههای فرهنگی، تاریخی و طبیعی پرتعداد و اصیلی که دارد، بتواند از خود بهعنوان مقصدی ارزان و جذاب برای سفر گردشگران خارجی برند ایجاد کند. صاحبنظران باور دارند که برای رهایی از رکود فعلی که گریبان اقتصاد ایران را گرفته، یکی از مهمترین چارهها آزادسازی نرخ ارز است که بهدنبال آن رونق در تولیدات و صادرات و پیرو آن افزایش در رشد اقتصادی رخ خواهد داد. این سیاست بر طیفهای متنوعی از صنایع اثر مثبت خواهد گذاشت که گردشگری بهعنوان یکی از پربازدهترین صنایع در ایجاد اشتغال و ارزآوری شناخته میشود.
- 12
- 1