به گزارش جی پلاس؛ عرفان فکری هم مانند هر گردشگر حرفه ای دیگر، سبک و سیاق خاص خودش را برای سفر دارد و به شدت معتقد است که هیچهایک ( به سفری گفته می شود که در آن یک یا چند نفر تنها با یک کوله پشتی و بدون وسیله نقلیه به سفر می روند. آنها مقصدی برای خود تعیین می کنند و برای رسیدن به آن از وسایل نقلیه ای که با آنها هم مسیر هستند به طور رایگان استفاده می کنند. این وسایل نقلیه شامل ماشین، قایق و حتی قطار هم می شود! ) به معنای مفت سواری نیست و تعریفی که طی چند سال اخیر از سوی برخی گردشگران بی تجربه در جامعه مرسوم شده، نادرست است.
این گردشگر حرفه ای که پیش از آغاز سفر به کشورهای دیگر نخست به چهار گوشه ایران سفر کرده و سپس راهی دیگر کشورها شده است؛ در این باره میگوید گاهی شاهد حاشیههایی هستم که در صورت رواج میتواند به گردشگری لطمه بزند و سبب از دست رفتن اعتماد مردم به جهانگردان شود.
به اعتقاد او سفر به شکل هیچهایک از اصول نانوشته ای پیروی میکند؛ قواعدی که بین جهانگردان حرفه ای مرسوم است و حذف آن پسندیده ای نیست.
او باور دارد، فردی که قصد هیچهایک از نقطه الف به ب را دارد باید کنار گوشه خیابان یا بزرگراهی در خروجیهای شهر بایستاد و از رانندگان بخواهد که او را رایگان سوار کنند؛ اما این شیوه به معنای اینکه فردی زرنگ هست و بخواهد به قول معروف رایگانسواری یا مفتسواری کند نباید تلقی شود زیرا یک جهانگرد در قبال مهربانی و انسانیت افرادی که به هر نحوی در طول مسیر سفر یاری اش میکنند نیز مسئول است.
پس از ۱۵ سال سفرکردن با قاطعیت می گویم هدف ازهیچهایک به هیچ عنوان رایگان سواری نیست و در واقع لذت اینگونه سفرها به درک همین لحظههای انسانی است. اینکه بده بستانی در کار نیست و دو طرف تنها برای لذت از حضور یکدیگر با هم همسفر میشوند.
** چه راهی برای قدرشناسی از افرادی که در طول سفر با آنان همراه هستید در پیش گرفته اید؟
هر بار در سفرهایم به خارج از ایران ۳۰ تا ۴۰ عدد کارت پستال ازجاهای دیدنی ایران زمین تهیه میکنم و وقتی در طول سفر با افراد مختلفی که لطفی بیشتری به من داشته اند، مواجه میشوم با استفاده از گوگل مترجم به زبانی محلی، راننده این جمله عشق و دوستی از ایران را مینویسم و به آنان تقدیم میکنم. کاری کوچک که اثری عمیق روی افراد و دید آنان نسبت ایرانیان به جای می گذارد و نشانه قدرشناسی من از زحمات این دسته از افراد است و گاهی اوقات سبب شده تا علاوه بر دوستی عمیق با این مصاحبان نکات بسیاری نیز از آنان میآموزم و در سفرهای بعدی و یا حتی تدریس دورههای گردشگری از آنان استفادههای زیادی ببرم.
خاطرم هست سال ۱۳۹۰ در سفری به ارمنستان؛ با تعدادی از دوستانم وقتی در یک میدان روستایی از دختر بچه ای ۱۰سال عکاسی می کردم، به اصرار او ناچار شدم سری به منزلش بزنیم و طی یکی دو ساعتی که مهمان این خانواده ارمنی بودم با اینکه آنان به زبان انگلیسی تسلط نداشتند و من و همراهانم نیز زبان ارمنی نمیدانستیم با زبان اشاره لحظات لذت بخشی را در کنار این خانواده سپری کردم و آنان با تعارف قهوه ارمنی، نان محلی و مربای زغال اخته که در همان ناحیه تهیه میشود، پذیراییِ گرمی از ما به عمل آوردند. بنابراین برای قدردانی از زحمات این خانواده، چون از پیش می دانستم بار دیگر به ارمنستان مراجعه می کنم، از این همنشینی عکسی تهیه کردم و در راه مراجعه به ایران با چاپ آن روی کاغذ A4 و تهیه قاب، در سفر بعدی سری به این خانواده زدم و در عین ناباوری این تابلو را تقدیم شان کردم.
** چه سفرهای خارجی به شیوه هیچهایک انجام داده اید؟
تابه حال ۲۵۰ بار سفر کرده ام و بیش از ۶۰ سفر خارجی داشته ام و مسیر کشورهایی مثل گرجستان، ارمنستان، ترکیه و ایران را ۲۰ بار به شکل هیچهایک رفته ام و مسیر تهران به پاکستان را هم پنج بار به شیوه هیچهایک سفر کردم.
البته سفرهای من تنها محدود به آسیا نیست و کشورهایی از آفریقا و جنوب آمریکا نیز در فهرست سفرهایم جای دارد، سفرهایی مانند کنیا، اوگاندا، تانزانیا، جزیره زنگبار، فیلیپین و جاهای متفاوت دیگر به سبک هیچهایک و تور لیدری تجربه کرده ام.
** سفر به شیوه هیچهایک نیازمند آموزش هست؟
سفر هیچهایک قانون مشخصی ندارد اما از یکسری اصول نانوشته تبعیت میکند که برای داشتن سفر امن که همیشه جزء دغدغه های علاقه مندان به گردشگری به حساب میآید؛ دانستن آن الزامی است و جهانگردان حرفه ای آن را رعایت می کنند.
به طور مثال یک گردشگر حرفه ای که قصد هیچهایک دارد هرگز وقت غروب آفتاب از این شیوه استفاده نمی کند چون هوا تاریک است و شما قاعدتا نمی توانید فردی را که سوار خودرو وی شده اید به طور کامل شناسایی کنید؛ از سوی دیگر وجود این شیوه حتی برای راننده ها نیز میتواند سبب بروز خطر شود و آنان را در معرض مواجهه با سارقانی که به شکل و شمایل هیچهایکرها سفر می کنند، قرار دهد؛ بنابراین به یاد داشته باشید در برخی کشورها ی آمریکای جنوبی حتی تابلوهایی وجود دارد که هیچهایک در آن محله یا منطقه را ممنوع اعلام کرده است؛ بنابراین به یاد داشته باشید تامین امنیت سفر تا حد زیادی به شکل و شمایل سفر خود شما باز میگردد.
اما نکته بعدی که در سفر به شیوه هیچهایک الزامی است اینکه اگر قصد سفر به این شیوه را دارید، در مناطقی مانند پمپ بنزین، عوارضی ها یا پلیس راه بایستید و با در نظر گرفتن شرایط راننده و گفت وگو با وی برای انتخاب همسفر تلاش کنید.
خاطرم هست در سفری به شمال اوگاندا راننده یک بنز که به همراه خانواده اش سفر میکرد در مواجهه با درخواست من و همراهم برای هیچهایک سواری، بیاعتنا از کنار ما عبور کرد و ما نیز با این فرض که وی قصد سوار کردنمان را ندارد در محل دیگری وقتی مجددا با او روبرو شدیم درخواستمان را مطرح نکردیم اما او جلوی پایمان توقف کرد و ما را سوار کرد و در طول مسیر به ما یادآوری کرد که پیش از سوار کردنمان چند دقیقه ای توقف کرده و ما را زیرنظر داشته تا احیانا فرد خطرناکی را سوار نکرده باشد.
البته برای هیچ هایک در کشورهای خارجی می توانید مقصدتان را روی مقوا بنویسید و آن را در دست بگیرد تا رانندگان از مقصدتان آگاه شوند اما این روش همیشه کار ساز نیست و گاهی اوقات رانندگان تنها بخشی از مسیر شما را می پیمایند؛ بنابراین توصیه می کنم برای ادامه سفر و البته سرعت بخشیدن به این این شیوه تا هرجایی که برای راننده مقدور بود با او همسفر شوید چرا که در مسیر بعدی قطعا خودرو دیگری برای ادامه سفر پیدا می کنید. در این گونه مواقع با وسواس برخورد نکنید و با نخستین راننده مطمئنی که جلوی پایتان توقف می کند و تمایل به سوارکردن شما به شیوه رایگان دارد همسفر شوید.
اما نکته دیگری که همواره باید آن را به یاد داشته باشید، احترام و قدردانی از افراد محلی است. باید پاسخگوی محبت کسانی که به رایگان چیزی در اختیار شما قرار می دهند باشید مثل تعارف خوراکی و...؛ بنابراین این موضوع را همواره به افرادی که هیچهایک را تازه شروع کرده اند یادآوری می کنم که این شیوه یک سبکی از زندگی است و هم صحبتی با افراد محلی گاهی در عین اینکه اطلاعات بسیار ارزشمندی را در اختیار شما قرار میدهد که اگر قصد آموختن آن را داشته باشید نیازمند گذراندن دورهای پیشرفته علمی در دانشگاه است . به طور مثال خودم در یکی از سفرهایم به جزایر جنوب ایران مسیری یکی دو ساعته را با قایقرانی محلی طی کردم ودر طی این مدت او همه آنچه از جریان مسیر آب در زمستان و تابستان روی می دهد و تغییر مسیر قابقرانان در این دو فصل را با همه جزئیاتش برای من به خوبی توضیح داد.
** هزینه سفر را چگونه مدیریت میکنید به ویژه در سفرهای طولانی تر؟
پاسخ به این سوال به دو بخش تقسیم می شود؛ نخست به این صورت که ارزان سفر کردن و مدیریت هزینه یکی از ویژگیهای اصلی جهانگردان محسوب میشود و تنها به کسانی که هیچهایک سفر میکنند تعلق ندارد. طور مثال یک گردشگر حرفه ای تقریبا در هتل ۵ ستاره اقامت نمیکند و به جای آن از هاستل استفاده میکند که حتی ویژگی های مطلوب تری برای جهانگردان دارد و اکثر مشتریانش، جهانگردان حرفه ای هستند و رغبت بیشتری برای هم صحبتی و البته شر کردن تجربیاتشان دارند و بر عکس مشتریان هتل های لوکس که تمایلی برای همصحبتی ندارند و از آن گریزان هستند؛ این افراد بسیار پر شور هستندو تجارب خوبی هم از سفرهایشان به آن همسفرشان ارایه میدهند.
به طور مثال در یکی از سفرهایم به برزیل که در اردیبهشت امسال انجام شد، یک گردشگر حرفه ای اهل آرژانتین را در یکی از هاستل های این کشور ملاقات کردم که به من اطلاع داد روزهای سه شنبه می توانم رایگان از موزههای ریودوژانیرو بازدید کنم؛ گردشگر حرفه ای را باید نوعی شکارچی فرصت ها دانست.
یکی از ویژگی های مطلوب اقامت در هاستل آشنایی با دیگر جهانگردان و توافق با آنها برای استفاده از تاکسی به جای خودرو عمومی است.
در لائوس یا نپال نیز با استفاده از همین ویژگی به همراه یک گردشگر خارجی توانستم از صاحب هاستل دوچرخه های رایگان دریافت کنیم و کل این شهر، معابد و دیگر جاهای دیدنی آنها را اینگونه بازدید کنم. اما راه دیگری که برای کاهش هزینه سفر وجود دارد که استفاده از انواع وسایل حمل و نقل عمومی به جای استفاده از تاکسی است.
اما کار در سفر بخش دوم پاسخ به این سوال است .برای توضیح بیشتر باید بگویم کار در سفر گرینه ای است که خیلی از جهانگردان حرفه ای در طول سفرشان به آن اقدام میکنند مثل کار یک ماهه در یک کافه و دریافت غذا یا جای خواب در ازای آن و یا ساخت صنایع دستی که تقریبا کار فراگیری شده و تقریبا همه با آن آشنا هستند اما خود من به شخصه با استفاده از قابلیت های مدرن زندگی فعلی یعنی با استفاده از اینترنت و ابزارهای ارتباطی جدید، سعی میکنم تا از سفرهایم کسب درآمد کنم.
** درباره شیوه خاصی که برای کسب درآمد دارید، بیشتر توضیح دهید؟
ببینید من علاوه بر تورگردانی گاهی در سفرهایم اقدام به ساخت فیلم و کلیپ جذاب از هنر مردمانی که به کشورشان سفر کرده ام نیز می کنم و سپس از طریق به اشتراک گذاشتن آن در شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام یا تلگرام اقدام به کسب درآمد می کنم و به نوعی با بازاریابی تعداد زیادی کالا به هنرمندنی که کالای خاصی تولید می کنند سفارش میدهم.
مثلا در سفرم به ریودوژانیرو با هنرمندی مواجه شدم که روی دانه های کوچک برنج اسم افراد را حک میکرد و با ارایه آن در شیشه درب بسته کوچکی آن را تبدیل به گردنبدی ماندگار میکرد. از او تصویر گرفتم و با ارایه آن در بخش استوری اینستاگرام موفق شدم ۳۰۰ تا سفارش بگیرم و از این طریق سه میلیون و ۴۰۰ تومان کسب درآمد کنم.
یا اینکه در سفر دیگرم به لائوس، تعداد زیادی کارت پستال های سه بعدی بسیار زیبا را با ۴۰ طرح متفاوت یافتم که از طریق فراخون در اینستاگرام و تلگرام ۳۰۰ عدد از آنها را سفارش گرفتم و مبلغ نسبتا خوبی را بدست آوردم.
نوشتن کتاب خاطرات سفر، آموزش تجارب سفر به علاقه مندان، برگزاری تور و سمینارهای مرتبط همه و همه از جمله مواردی هستند که می توان کم کم از آن درآمد حاصل کرد.
** از مجموع سفرهایی که تاکنون داشته اید، مردم کدام کشورها رفتار دوستانه تری داشته اند و خاطره بسیار خوبی از آنها دارید؟
همه سفرها برایم شگفت انگیز بوده و اکنون بعد از ۱۵ سال سفر، میتوانم بگویم همه جای دنیا آدمهای خوب و بد وجود دارد و این موضوع یک پیش فرض ذهنی و ساخته شده ذهن ماست که شاید مردم منطقه ای را بهتر از جای دیگر بدانیم. اما وقتی این قالب های ذهنی را بشکنید، به خوبی متوجه می شوید کنار آدم های بد، انسان های مهربان و درستکار در همه جای دنیا وجود دارد و قطعا اگر زمانی از یک فردی که خود را جهانگرد می نامد، توصیف بد یک منطقه را شنیدید، حتما به تجربیاتش شک کنید!
مثلا غالبا در سفر به هند، افرادی معتقدند این کشور چندان تمیز نیست و حتی برخی پا را فراتر گذاشته و معتقدند اصلا نباید به این کشور سفر کرد اما من با قاطعیت می گویم چنین نیست و این موضوع در مورد همه مناطق هند حکم نمی کند و عجیب تر اینکه تمیز ترین روستای جهان در هند و در مرز بین نپال و بنگلادش، در منطقه ای به نام مائولینونگ واقع شده است. به رغم کمبود امکانات، تعداد زیادی سطل حصیری در سرتا سر این روستا قرار دارد که روی آن نوشته شده لطفا از من استفاده کنید و افراد محلی در آنجا روزی حداقل دو بار دوش میگیرند.
** طی این سال ها چه تجربه خاصی از سفر کردن داشته اید؟
سال ۲۰۱۳ میلادی وقتی سونامی فیلیپین اتفاق افتاد برای کمک و امداد به آسیب دیگان این منطقه راهی این کشور شدم و با جمعی از امدادگران تجربه عجیبی را پشت سر گذاشتم و یک هفته حداقل بدون آب و غذا را سپری کردم چون همانطور که می دانید در حوادثی نظیر سونامی، تعداد زیادی از افراد جانشان از دست داده بودند و اجسادشون در آب پراکنده بود. همین موضوع سبب شد تا استفاده از آب به علت انتقال بیماری وبا غیرممکن شود .بنابراین در طول یک هفته تنها توانستم از آب نارگیل کال برای رفع تشنگی و از مغز کال آن که شبیه چوب بود برای رفع گرسنگی استفاده کنم.
سال ۹۳ هم حدود ۱۰ روز را برای کمک به آوارههای کوبانی راهی عراق شدم و از کمکهای نقدی دوستانم مقداری آب، خوراک و ملزومات دیگر از سلیمانیه عراق تهیه کردم و به دست مردم این منطقه که تعداد زیادی کودک آواره بود رساندم.
** در همین راستا، برای امدادرسانی به زلزله زدگان کرمانشاه، اقدامی نکردید؟
متاسفانه هنگامی که این زلزله دلخراش رخ داد، من در ایران نبودم و حتی در منطقه هیمالیا و اورست بودم و تا مدت زیادی پس از آن نتوانستم به ایران برگردم. نیاز به گفتن نیست که اگر در کشور بودم، طبیعتا برای کمک به هم وطنانم به مناطق زلزله زده می رفتم.
** این سفرها خطراتی هم برایتان داشته است؟
در این سال ها سفرهای متفاوتی را تجربه کردم و به جاهای ناشناخته زیادی هم سر زدم مثلا ۳۲ روز را با انسان هایی شبیه انسان های اولیه در شمال شرق هند سپری کردم، جایی که هنوز افرادی به شیوه ابتدایی زندگی می کنند و حتی برای در امان ماندن از حمله دیگران، تله انسان داشتند. آنجا تعداد زیادی فیلم و کلیپ یک یا دو دقیقه ای تهیه کردم که همگی موجودند و انتشار یک به یک آنها جزء برنامههایی است که در نظر دارم درآینده نزدیک انجام دهم اما زندگی با کروکودیلها نیز ماجرای جالبی داشت و در یکی از سفرهایم مجبور شدم ساعتی را هم با آنها در یک استخر بگذرانم!
** و سوال آخر؛ جهانگردی به سبک هیچهایک چه حسن و مزیتی می تواند داشته باشد؟
بزرگترین حسن جهانگر بودن این است که شما قدر آنچه را که دارید بیشتر خواهید فهمید؛ قدر امنیت و حتی ساده ترین چیزهایی که روزانه با آن برخورد دارید مثل فارسی صحبت کردن با یک هموطن و یا خوردن عادی ترین غذاها مثل نان و پنیر که گاهی شاید از کنار آن سرسری بگذرید. این در حالی است که وقتی مدت ۳ ما در ایران نیستید، تازه قدر امنیت را خواهید فهمید.
همین الان اگر به عنوان یک توریست قصد سفر به برزیل و یا دیگر کشورهای آمریکای جنوبی مثل پاناما، کلمبیا و یا ونزوئلا را داشته باشید، گاهی حتی جرأت خارج کردن گوشی تلفن همراه و یک تماس ساده را هم نخواهید داشت زیرا تضمینی برای سرقت نشدن گوشی و حتی جان سالم به در بردن از این اتفاق نیز وجود ندارد!
برای روشن تر شدن ذهن تان به اتفاقی که هفته پیش برای یک گردشگر ایرانی در ریودوژانیرو افتاد اشاره می کنم که یک پسر بچه ۱۵ سال برزیلی با تهدید اسلحه، تلفن همراه و کیف خانم توریست ایرانی را دزدید و گریخت! موضوع عجیبی که برای افراد بومی این کشورها اما امری پذیرفته شده است و گویا دزدی از توریست ها در این کشورها یک اقدام معمولی تلقی می شود.
- 13
- 5