كوهرنگ؛ همچون جواهري بر بام اين سرزمين با چشمهها، رودخانهها در مخمل سبز ايران (زاگرس) ميدرخشيد اما اين روزها كمفروغ شده است، بيابانهايي با تركهاي عميق همانند كوير، آنچنان جاي چشمهها و رودخانههاي خروشان را گرفتهاند كه گويي هيچگاه كوهرنگ به سرزمين چشمه مشهور نبوده است. بيش از نيم قرن است كه تن كوهرنگ زخمي پروژههاي انتقال آب و سدسازي شده است. ۶۰ سال گذشته، نخستين كلنگ انتقال آب در كوهرنگ به زمين زده شد، آن زمان تصور آنكه چند دهه بعد كوهرنگ با خشكسالي دست و پنجه نرم كند؛ بسيار سخت و شايد غيرممكن بود اما هماكنون عطش كوهرنگ، دل هر دوستدار ايران را بهدرد آورده است. بحران آبي و خشكسالي، امنيت ملي كشور را نشانه رفته است. درگيري كشاورزان اصفهاني در ورزنه با نيروهاي انتظامي و اعتراض و درگيري مردم خوزستان بهدليل كمبود آب شرب با نيروهاي نظامي، گواه روشني بر اين مساله است.
در روزگاري كه حال محيط زيست كشور ناخوش است و هر روز اخبار ناگواري از خشكسالي در كشور منتشر ميشود؛ عملكرد مسئولان نيز بر اين اخبار ناگوار دامن ميزند و اوضاع را وخيمتر ميكند. چندي پيش وزير نيرو، از طرحهاي سازگارى ايران با كمآبى سخن گفته بود. رييس سازمان حفاظت محيط زيست نيز از بحران آبي كه تمدن چند هزار ساله ايران زمين را خطر مياندازد، گفته بود. وزير نيرو و رييس سازمان حفاظت محيط زيست هر دو از بحران آبي پيش روي ايران ابراز نگراني كرده بودند.
اما بهنظر ميرسد اين دو مسئول كشوري تنها به ابراز نگراني بسنده كردهاند و در عمل همان شيوه گذشته را در پيش گرفتهاند. براساس استانداردهای جهانی هر کشوری که بیش از ۴۰ درصد منابع آب تجدیدشونده را استفاده کند، وارد بحران آب میشود، در حالی که در ایران حدود ۷۲ درصد از منابع آب تجدید شونده مورد استفاده قرار میگیرد.
در قوانین و برنامه چهارم و پنجم توسعه حکم شده که وزارت نیرو باید میزان آب از دسترفته در آبهای زیرزمینی را تا حداکثر ۲۵درصد احیا کند و برگرداند، اما وزارت نیرو تنها به اجرای کارهای سختافزاری مثل سدسازی علاقهمند است، نکته جالب توجه اینجاست که سدسازی تکنولوژی منسوخشدهای است که یکی از دلایل اصلی کاهش منابع آبی و بحران آب در دنیا شناخته شده است. تكنولوژياي كه رضا اردكانيان بهعنوان وزير نيرو همچنان بهدنبال اجراي آن است. يك بام و دو هواي عيسي كلانتري، رييس سازمان حفاظت محيط زيست نيز تمام شدني نيست، او در مصاحبهاي از اتمام منابع آبي تا ۵۰ سال آينده خبر داده بود. اين درحالي است كه در يك سال مديريت او بر پرديسان، با تعداد بسياري از پروژههاي ضد محيط زيستي موافقت شده است.
خبري كه هفته گذشته موجب شوك جامعه محيط زيست كشور شد، تخصيص ۳۴ میلیارد تومان بودجه توسط استانداري اصفهان به سدکوهرنگ ۳ بود. سال ۹۵ بود كه اعتراضهاي گستردهاي به اين پروژه بهدليل بحران آبي و خشكسالي صورت گرفت؛ پس از اين اعتراضها مسئولان قوه قضاييه و سازمان محيط زيست به پرونده ورود كردند و در آن زمان اداره كل محيط زيست استان چهار محال و بختياري بهدليل عدم اجراي تعهدات وزارت نيرو در قبال اين پروژه، مجوز آن را باطل اعلام كرد اما هماكنون پس از گذشت دو سال خبرهايي از اختصاص اعتبار براي احداث سد كوهرنگ۳ بهگوش ميرسد.
سريال تكراري سدهاي كوهرنگ
انتقال آب و سدسازي روي سرشاخههاي كارون در چهار محال و بختياري، قصه امروز نيست بلكه سالهاست اين پروژهها در سكوت مسئولان اجرا ميشوند و تيشه به ريشه محيط زيست كشور زدهاند. هومان خاكپور، فعال محيط زيست به «قانون» درباره تاريخچه پروژههاي انتقال آب و سدسازي در استان چهارمحال بختياري ميگويد:« زردكوه يكي از مهمترين رشتهكوههاي منطقه زاگرس است كه اهميت آن در توليد حجم بالاي آب است. در شرايط نرمال، بارندگي كوهرنگ ۱۴۰۰ميليمتر در سال بوده است. اين منطقه داراي يخچالهاي برفي طبيعي بوده و آب در تمام فصلهاي سال در آن جريان دارد اما آب كوهرنگ بهصورت طبيعي به دو حوزه آبريز كارون و زاينده رود وارد ميشود؛ البته بخش بزرگي از آن به كارون اختصاص داشته است. سهم زايندهرود حدود ۸۰۰ ميليون متر مكعب آب در سال بود. و سهم كارون نيز ۵ ميليارد متر مكعت بود.
اما در حدود ۶۰ سال گذشته انتقال آب از زردكوه به زاينده رود آغاز شد. نخستين پروژه انتقال آب با هدف تامين آب شرب و بخش كشاروزي بهنام كوهرنگ يك اجرا شد. به دنبال آن در دهه ۶۰ كوهرنگ ۲ با هدف تامين آب صنايع آببري همانند فولاد و توسعه كشاورزي اجرا شد. تونل سوم كوهرنگ در سال ۷۵ آغاز شد و در حال حاضر تونل آن تكميل شده است و در مرحله ساخت سد قرار دارد. بايد سد ساخته شود تا آب را به داخل تونل هدايت و انتقال دهد اما سد كوهرنگ۳ نيز تاكنون بهدليل كمبود اعتبار و اعتراضهاي مدني ساخته نشده است اما هماكنون جلوي رودخانه را بستهاند و از طريق پمپاژ، آب را به داخل تونل انتقال ميدهند».
بهشتآبادي كه جهنم شد!
یکی از این پروژههاي انتقال آب، بهشتآباد از چهارمحالوبختیاری به اصفهان است؛ پروژهای که در مقطعی سازمان محیط زیست خبر توقف آن را داده بود اما بهشتآباد همچنان در حال اجر است.خاكپور در اينباره ميگويد:«رودخانه بهشتآباد يكي از سرشاخههاي اصلي زردكوه است كه وارد درياچه سد كارون چهار ميشود. پروژه بهشتآباد براساس آمار بارندگي در ترسالي برنامهريزي شده بود. در آن زمان قرار بود ۸۰۰ ميليون متر مكعب آب را از بهشتآباد به اصفهان، يزد و كرمان انتقال دهند اما اجراي اين پروژه با خشكسالي در كشور همزمان شد.
وزارت نيرو متوجه شد كه اين ظرفيتها براي دوره ترسالي بوده و در حال حاضر چنين آبي در بهشتآباد وجود ندارد؛ به همين دليل اين ظرفيتها بازنگري شد و براساس آمار جديد بايد ۵۸۰ ميليون متر مكعب آب از اين رودخانه انتقال يابد. در اين تقسيمبندي در حدو ۱۸۰ ميليون متر مكعب براي كرمان و ۱۵۰ ميليون متر مكعب براي يزد و باقي مانده براي اصفهان در نظر گرفته شده بود. نكته قابل توجه اينجاست كه اداره آب منطقهاي چهارمحال و بختياري برآوردي انجام داده و اعلام كرده است كه ظرفيت بهشتآباد كمتر از ۲۴۰ ميليون متر مكعب است. به همين دليل اختصاص چنين آبي غير ممكن است».
توهم آبي در اصفهان، خشكسالي در كوهرنگ
هنگاميكه از بحران آبي و خشكسالي سخن ميگوييم، ناخودآگاه بهياد فلات مركزي ايران ميافتيم. فلات مركزي ايران تشنه است و عطشي تمامنشدني براي بلعيدن آب سرشاخههاي كارون دارد. هرچه خواسته در اين سالها به او آب دادهاند، يك روز كوهرنگ دو و روز ديگر كوهرنگ ۳ و چندين پروژه ديگر. براساس آمار درگذشته حجم آب در رودخانه كارون ۲۰ میلیارد مترمکعب بوده اما در سالهای اخیر به ۱۴ میلیارد مترمکعب کاهش پیدا کرده است. در اين سالها پروژههاي انتقال آب بسياري براي اصفهان اجرا شده است. يكي از اين پروژهها تونل انتقال آب گلاب بود.
پروژهاي كه مسئولان اصفهان در آن زمان مدعي تامين نياز آبي جمعیت اصفهان بزرگ براي پنج میلیون نفر تا افق ۱۴۲۰ بودند. هنگامیکه بحث آب شرب مطرح میشود، این توجیه منطقی است ولی وقتی پروژه بهشتآباد را به بهانه آب شرب اجرا میکنند و آنگاه پروژههای دیگری در قالب انتقال یک میلیارد متر مکعب آب به اصفهان را در فریدن اصفهان از سرشاخههای دز اجرا میکنند، صورت مساله فرق میکند. رودخانه دز از لرستان سرچشمه میگیرد و پس از عبور از منطقهای که در مرز اصفهان و چهارمحال و بختیاری قرار دارد، وارد کارون بزرگ در خوزستان میشود.
یعنی بخشهایی از حوضه آبریز این رودخانه در لرستان، اصفهان و چهارمحال قرار دارد. تمامی این پروژهها بهبهانه انتقال آب شرب رخ میدهد؛ اغلب هنگامی که پروژههای انتقال آب را تعریف میکنند، یک درصد ناچیزی به عنوان مثال پنج درصد را برای آب شرب اختصاص میدهند؛ چراکه آنها نمیخواهند مخالف سیاست دولت یعنی اجرای تنها پروژههای انتقال آب شرب حرکت کنند. مسالهای که باید به آن توجه کرد، توسعه صنایع آببری مانند فولادی و کشاورزی در فلات مرکزی ایران است. توسعهای که تنها توهم آب در این استان بهوجود آورده است.
استان اصفهان بهدلیل توسعه صنایعی مانند فولاد، رتبه بالایی در تولید ناخالصملی در کشور دارد که همین مساله موجب افزایش نرخ مهاجرت به این استان شده است. فرونشست زمین در مناطقی که صنایع مستقر شدهاند و توسعه بخشکشاورزی، یکی از پیامدهای منفی این توسعه صنعت است. حال سوال اينجاست كه چرا تاکنون دولت فریبکاریکرده و به بهانه شرب این همه پروژه برای توسعه صنایع تعریف کرده است.
تامین آب شرب را میتوان تنها با یکی از این پروژهها برای همیشه حل کرد. خاكپور در ادامه با تاكيد بر اينكه درحدود ۸۰۰ ميليون متر مكعب آب به اصفهان انتقال داده ميشود، بيان ميكند:« هماكنون ظرفيت زاينده رود دو برابر شده است اما در عمل ميبينيم كه زايندهرود حتي آب ندارد و گاوخوني به مرحله بحران رسيده و هر روز مساحت بيشتري از آن خشك ميشود.
اين مساله ناشي از ايجاد توهم آبي در فلات مركزي است. هنگاميكه با گسترش كشاورزي مواجه شدند كوهرنگ يك اجرا شداما همزمان با كوهرنگ يك طرحهاي كشاورزي و صنايع كليد خورد، يعني پيش از آنكه كوهرنگ يك به اتمام برسد؛ اين طرحهاي شروع شدند. با اجراي اين پروژهها نهتنها مشكل شرب و كشاورزي حل نشد بلكه بهدليل بارگذاري جديد مشكلات بيشتر شد. با احداث تونل كوهرنگ ۲؛ صنايع در اصفهان مستقر شدند.
هماكنون كه كوهرنگ ۳ درحال اجراست، به اندازهاي بارگذاري جديد در بخش صنايع و كشاورزي انجام شده كه اين پروژه نيز به اعتقاد من پاسخگوي اين توسعه نخواهد بود. هنوز مسئولان دچار بحران مديريت در منابع آبي هستند و از مشكلات بهوجود آمده درس عبرت نگرفتهاند و همچنان شاهد افتتاح يا كلنگزني طرحهاي توسعه صنايع آببري همانند فولاد در اصفهان هستيم. انتقال آب نهتنها به حوزه مبدأ خسارت وارد ميكند بلكه در حوزه مقصد نيز خسارتهاي جبرانناپذيري وارد ميكند. توسعه ناپايداري را شكل ميدهد كه ممكن است در كوتاه مدت مشكلي را حل كند اما در دراز مدت مشكلات بيشتر ميشود».
انتقال آب به اصفهان؛ تير خلاص بر كارون
تمامي اين پروژهها به نابودي كارون بزرگ و درنهايت نابودي خوزستان ختم ميشود.براساس آمار منتشرشده دولت در خوزستان، پهناهاي آبي خوزستان به يكسوم رسيده است؛ در حال حاضر كانون توليد گرد و غبار تنها تالابهاي خشكشده نيستند. در حدود دو ميليون هكتار از اراضي كشاورزي كه به دليل كاهش منابع آبي باير شدهاند، تبديل به كانون توليد گرد و غبار شدهاند. هنگاميكه پروژههاي سدسازي و انتقال آب از سرشاخههاي كارون اجرا ميشد، هيچگاه مسئولان تصور نميكردند اجراي اين پروژهها از خوزستان، از بهشت ايرانزمين جهنمي بسازد كه زندگي در آن براي ساكنانش غيرممكن باشد.
خاكپور درباره پروژه كوهرنگ ۳ ميگويد:« در كوهرنگ ۳ درحدود ۶۰ هزار هكتار از حوزه كارون جدا شده و به حوزه زايندهرود اضافه شد. اين كاهش آب تاثيرات مخربي در حوزه مبدأ و در پاييندست بر كارون و خوزستان گذاشته است.براساس آمار ترسالي ۲۷ ميليارد مكعب آب در كارون جريان داشته اما در اين دوره خشكسالي به يكسوم يعني ۹ ميليارد متر مكعب كاهش يافته است. بيشك بخش بزرگي از آن به مديريت غلط در طول مسير كارون باز ميگردد.
در منطقه بهمن شير و اروندرود آب برگشته است و نخلستانها خشكيدهاند. چندي پيش برگشت آب شور، بحران آب شرب در خوزستان را به وجود آورد. به همين دليل سد معكوس احداث ميشود تا آب از خليج فارس وارد كاورن نشود و مشكل شوري آب شرب حل شود. ما زماني ميتوانيم به پايداري سيستم كارون دست يابيم كه در منطقه اهواز ۲۴۰ متر مكعب آب جريان داشته باشد تا ورودي آب كارون به خليج فارس ۶۰ متر مكعب برسد و آب شور به كارون باز نگردداما هماكنون اين ميزان به يك چهارم رسيده و موجب بازگشت آب شور خليج فارس به كارون شده است. مساله ديگراين است كه گر آبي از اين بارگذاريهاي جديد و انتقال آب در شرايط خشكسالي نجات يافته و جريان يابد، بدون ترديد بخش بزرگي از آن در پشت سدهاي كاورن تبخير ميشود».
مجوزي كه باطل شده بود
خاكپور با اشاره به اينكه سد كوهرنگ ۳ روي رودخانه بيرگان اجرا ميشود، ميگويد:« درصورت اجراي اين پروژه اكوسيستم اين رودخانه نابود ميشود. همچنين حقابه مزارع كشاورزي در پاييندست رودخانه از بين ميرود كه اين مساله تنشهاي اجتماعي و مشكلات امنيتي را بهدنبال خواهد داشت اما مسالهاي كه كمتر به آن توجه شده، بحث ابطال مجوز اين پروژه است. مجوز اين تونل و سد ۲۰ سال گذشته توسط سازمان محيط زيست صادر شد اما شرايط بيستگانهاي را براي آن در نظر گرفتند كه اگر وزارت نيرو به تعهدات خود درخصوص اين شرايط عمل نكند؛ طبق قانون مجوز باطل شود.
سال ۹۵ اعتراضهايي درباره پروژه سد كوهرنگ ۳ شكل گرفت و استعلامي نيز از سوي اداره محيط زيست استان انجام شد. پس از بررسيها اداره محيط زيست بهصورت رسمي اعلام كرد كه وزارت نيرو به تعهدات خود عمل نكرده و مجوز باطل است. اين مساله توسط مسئولان استان پيگيري شد و موضوع به سازمان محيط زيست ارجاع داده شد اما متاسفانه جلوي كار گرفته نشده و هچنان ادامه دارد».
خشكسالي در سرزمين چشمهها
تونل سوم کوهرنگ در ۱۲۰ کیلومتری جنوب شرقی شهرکرد در استان چهار محال و بختیاری به منظور انتقال آب از رودخانه کوهرنگ جهت تامین قسمتی از کمبود آب منطقه مرکزی ایران برای مصارف شرب، صنعت، کشاورزی و افزایش حجم آب تنظیم شده است.به گزارش کوهرنگ خبر، « سد زاینده رود اصفهان با استفاده از سد مخزنی کوهرنگ ۳ در حال احداث است، این پروژه از سال ۷۳ آغاز و اکنون پس از ۲۳ سال مراحل پایانی خود را طی میکند، این تونل از نظر ساختاری در منطقه زاگرس مرتفع واقع شده است و در مسیر ۲۳ کیلومتری خود از سازندهای مختلف زمین شناسی و گسل های متعدد عبور میکند.
بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی و میزان بارش سالانه باعث ایجاد شرایط مناسب برای به وجود آمدن اشکال کارستی در منطقه شده است. برای مقابله با هجوم آب از محیط های کارستی به درون تونل در حین حفاری، از میان روشهای موجود برای آببندی از روش تزریق سیمان به همراه مصالح پرکننده استفاده شد. این مساله نه تنها احتمال تغییر مسیر آبهای زیرزمینی را به دنبال دارد، حتی میتواند در دراز مدت باعث مسدود شدن این آب راهها و در نتیجه خشک شدن چشمههایی شود که آب چندین رودخانه مهم کشور( کارون ، زاینده رود و ... ) را تامین میکنند».
خشک شدن ۵۴ چشمه بر اثر تونل بهشت آباد
قاسم سلیمانی دشتکی، استاندار سابق استان چهارمحالو بختیاری درباره طول بهشت آباد ميگويد:« حذف تونل ۶۷ کیلومتری بهشت آباد، از خشک شدن ۵۴ چشمه در شهرستان های شهرکرد، بروجن، اردل، کیار و فارسان در این استان جلوگیری کرد.موافقت با احداث سد بهشت آباد در صورتی است که تراز آورد و برداشت سد، رعایت مسائل زیست محیطی و همچنین جلوگیری از بروز خسارت به دو استان خوزستان و چهارمحال و بختیاری بايد مورد توجه باشد.طرح بهشت آباد برای انتقال آب از استان چهار محال و بختیاری به اصفهان، یزد و کرمان اجرایی شد، در صورت اجرای این طرح سالانه ۱.۱ میلیارد مترمکعب آب را به فلات مرکزی منتقل می کند.
این طرح تاکنون مخالفت کارشناسان، مسئولان، نمایندگان و همه افکار عمومی استان های خوزستان و چهار محال و بختیاری را در پی داشته است اما در حال حاضر رودخانه بیرگان که زمانی عشایر بختیاری با کلکهایی که از مشک ساخته میشد و با قایقهایی دست ساز به سختی و گاهی با خطرغرق شدگی از آن عبور میکردند تا حدی کاهش یافته که کودکان در آن بازی میکنند و می شود در آن به ورزش فوتبال پرداخت چرا که آبی برای انتقال نیست».
خشک شدن ۹ چشمه در کوهرنگ
مرتضی زمانپور،فرماندار کوهرنگ نيز درباره پروژههاي انتقال آب ميگويد:« بر اثر احداث تونلهای انتقال آب و خشکسالی تاکنون ۹ چشمه در شهرستان کوهرنگ خشک شده است که با توجه به روند کنونی در آینده ای نزدیک این تعداد بیشتر هم می شود.این چشمهها در مجموع بیش از ۱۸۰۰ لیتر در ثانیه حقابه داشتهاند که بر اثر احداث تونلهای انتقال آب و خشکسالی خشک شدهاند.۲۰ هزار هکتار زمین قابل کشت در کوهرنگ شناسایی شده است.
این زمینهای کشاورزی حقابهای از تونلهای انتقال آب کوهرنگ یک، ۲ و ۳ ندارند.این ۲۰ هزار هکتار زمین کشاورزی قابل کشت به علت عدم تخصیص آب برای کشاورزی و خشک شدن چشمهها بر اثر احداث تونلهای انتقال آب خسارت دیدهاند.متوسط بارش باران در شهرستان کوهرنگ ۱۳۵۰ میلیمتر بود که سال گذشته به ۱۲۰۰ میلیمتر کاهش یافت.در سالهای گذشته بارش برف بین سه تا چهار متر بود، در حالی که که در سال گذشته تنها ۳۰ سانتیمتر بارش برف ثبت شده است».
نبرد آب در ايران
نبود مديريت اصولي در منابع آبي كشور تا جايي پيش رفته كه یکپارچگی هویت ملی ایرانیان را نشانه رفته است.بهگفته كارشناسان اين حوزه، بهزودي شاهد جنگ آب در ايران خواهيم بود. درحال حاضر بهدليل همين پروژههاي انتقال آب، بسياري از هموطنان كشورمان بهجان يكديگر افتادهاند. كشاورزان شرق اصفهان با بلدوزر به جان لوله انتقال آب از اين استان به استان يزد افتاده و آن را شكستهاند. مردم چهارمحالوبختياري نيز بهدليل پروژههاي انتقال آب بيشماري كه ازاين استان به اصفهان اجرا شده با اصفهانيها به مشكل برخوردهاند و به همین ترتیب، لرها، قمیها، اصفهانیها، کاشانیها، یزدیها، کرمانیها، سیستانیها و ترکمنها به مشکل برخوردهاند.
آب در ايران باستان، جايگاه ويژهاي داشته تا جاييكه يك الهه داشته است؛ الههاي بهنام آناهيتا. بهباور ایرانیانباستان الهه آب، فرشته نگهبان چشمهها و باران و نماد باروری، عشق و دوستی بوده است اما امروزه آب، بيارزشترين عنصر طبيعت در نزد ايرانيان بهشمار ميرود؛ چراكه آنها بدون هيچ دغدغه و نگراني اين مايه حيات را هدر ميدهند و به عواقب آن فكر نميكنند.
نجمه جمشيدي
- 17
- 4