بحران در مديريت منابع آبي مرزهاي هشدار و فاجعه را در نورديده و وارد مرحله جديدي شده است. شايد جالب باشد بدانيد بحران آب در دولتي كه با شعار محيط زيست روي كار آمد، به اوج خود رسيده است. دولتي كه نهتنها محيط زيستي نبود بلكه با فريب، پروژههاي منسوخ همانند سد و انتقال آب را به جديت پيگيري و اجرا ميكند.
كوهرنگ؛ همچون جواهري بر بام اين سرزمين با چشمهها، رودخانهها در مخمل سبز ايران، زاگرس؛ ميدرخشيد. كوهرنگي كه كمفروغ شده و بيابانهايي با تركهاي عميق همانند كوير، آنچنان جاي چشمهها و رودخانههاي خروشانش را گرفتهاند كه گويي هيچگاه كوهرنگ به سرزمين چشمه مشهور نبوده است. بيش از نيم قرن است كه تن كوهرنگ زخمي پروژههاي انتقال آب و سدسازي شده است.
شصت سال پيش، نخستين كلنگ انتقال آب در كوهرنگ به زمين زده شد، آن زمان تصور آنكه چند دهه بعد كوهرنگ با خشكسالي دست و پنجه نرم كند؛ بسيار سخت و شايد غيرممكن بود. اما عطش كوهرنگ پايان تراژدي آب در ماجرا نيست، كارون آن روي ديگر سكه سدسازي و انتقال آب در اين منطقه است؛ كاروني كه از كوهرنگ سرچشمه ميگيرد و اين دزدي آشكار حقابه بزرگترين رودخانه ايران زمين است.
براساس آمار مرکز پژوهشهاي مجلس، مطالعاتي را با روش شبیهسازی استفاده از مدل ریاضی تخصصی انجام داده است، براساس نتيجه بهدست آمده، در افق ۱۴۰۰ کل نیاز آبی خوزستان معادل ۹۵ درصد آبدهی حوضه کارون بزرگ خواهد بود؛ به بیان دیگر میتوان گفت که حتی در صورت برداشت به میزان دو برابر استانداردهای جهانی از حوضه آبریز کارون بزرگ، فقط امکان تامین ۷۰ درصد از نیازهای آبی خوزستان وجود خواهد داشت.
پروژههاي ضد محيط زيستي دولت
هومان خاکپور، عضو شبکه تشکلهای محیطزیستی و منابع طبیعی استانهای چهارمحال و بختیاری و خوزستان گفت: «تناقضات مشهود در گفتار و عملکرد دولت در موضوع پایبندی به الزامات و رعایت ملاحظات محیطزیستی، سبب کاهش اعتماد عمومی جامعه و آسیبپذیری سرمایههای اجتماعی در این حوزه شده است.
باوجود شعارهای محیط زیستی دولت تدبیر و امید که انتظار میرفت چیدمان توسعه در مناطق مختلف کشور بر بنیاد اصول آمایش سرزمین و فارغ از تمایلات و منافع گروهی و منطقهای طراحی و اجرا شود، متاسفانه شاهد تشدید همان فضای تصمیمگیریهای رانتی منطقهای و گروهی در حوزه آب هستیم تا جايی که این روزها شاهد از سرگیری تدارک طرحهای مسکوت مانده انتقال آب از سرشاخههای کارون در دیار بختیاری به استانهای فلات مرکزی هستیم».
بي توجهي دولت به كنشگران محيط زيست
خاكپور در ادامه با تاكيد بر اينكه پس از آنهمه تلاشها و مقاومتهای تحسینبرانگیز مردم استانهای چهارمحال و بختیاری و خوزستان در مخالفت با طرحهای ضدمحیطزیستی انتقال آب، ناباورانه خبر از حضور تدارکاتچیهاي طرحهای انتقال آب بهشتآباد و سولگان رفسنجان و کوهرنگ ۳ و سبزکوه در گوشهگوشه استان چهارمحال و بختیاری میرسد؛ گفت: «تمامي اين اخبار حکایت از سرگیری و آغاز بهکار دوباره این طرحهای تعطیل شده دارد. حقیقت تلخ ماجرا این است که تمامی این اتفاقات در دولتی رخ میدهد که عالیترین مقام اجرایی آن یعنی ريیس جمهور محترم، در ابتدا از دولتش بهعنوان دولت محیطزیستی نام میبرد و باعث جلبنظر این بخش از جامعه مدنی شده بود.
باور ما بر این است که تناقضات نگرانکنندهای بین آن شعارها و چنین عملکردی از دولت وجود دارد که به شدت بر این بخش از سرمایههای اجتماعی خسارت وارد میکند. بنابر همین تناقضات شعاری و رفتاری دولت، پیشنهاد ما نشان دادن اعتراضمان از طریق خودداری و عدم حضور تشکلها و فعالان اجتماعی دو استان در «گردهمایی بزرگ فعالان مشارکت اجتماعی کشور» که در تاریخ ۱۰ بهمن ۹۷ و با حضور ريیسجمهور برگزار میشود، خواهد بود.امیدواریم قبل از آنکه همه فرصتها از دست برود، مقامات دولت تدبیر و امید قدر این سرمایههای اجتماعی را سزاوارانه درک کرده و شاهد بازگشت اعتماد مردم و مشارکت داوطلبانه و مسئولانه آنان در آبادی این سرزمین باشیم».
تراژدي نابودي كوهرنگ
انتقال آب و سدسازي روي سرشاخههاي كارون در چهار محال و بختياري، قصه امروز نيست بلكه سالهاست اين پروژهها در سكوت و همكاري خاموش مسئولان اجرا ميشوند و تيشه به ريشه محيط زيست كشور زدهاند. هومان خاكپور، درباره تاريخچه پروژههاي انتقال آب و سدسازي در استان چهارمحال بختياري گفت:« زردكوه يكي از مهمترين رشتهكوههاي منطقه زاگرس است كه اهميت آن در توليد حجم بالاي آب است. در شرايط نرمال، بارندگي كوهرنگ ۱۴۰۰ميليمتر در سال بوده است. اين منطقه داراي يخچالهاي برفي طبيعي بوده و آب در تمام فصلهاي سال در آن جريان دارد.
اما آب كوهرنگ بهصورت طبيعي به دو حوزه آبريز كارون و زاينده رود وارد ميشود البته بخش بزرگي از آن به كارون اختصاص داشته است. سهم زايندهرود حدود ۸۰۰ ميليون متر مكعب آب در سال بود. و سهم كارون نيز ۵ ميليارد متر مكعت بود. اما در حدود ۶۰ سال گذشته انتقال آب از زردكوه به زاينده رود آغاز شد. نخستين پروژه انتقال آب با هدف تامين آب شرب و بخش كشاروزي بهنام كوهرنگ يك اجرا شد.
به دنبال آن در دهه شصت كوهرنگ دو با هدف تامين آب صنايع آببري همانند فولاد و توسعه كشاورزي اجرا شد. تونل سوم كوهرنگ در سال ۷۵ آغاز شد و در حال حاضر تونل آن تكميل شده است و در مرحله ساخت سد قرار دارد. بايد سد ساخته شود تا آب را به داخل تونل هدايت و انتقال دهند. اما سد كوهرنگ سه نيز تاكنون بهدليل كمبود اعتبار و اعتراضهاي مدني ساخته نشده است. اما هماكنون جلوي رودخانه را بستهاند و از طريق پمپاژ؛ آب را به داخل تونل انتقال ميدهند».
جهنمي بهنام بهشت آباد
یکی از این پروژهها انتقال آب، بهشتآباد از چهارمحال وبختیاری به اصفهان است. پروژهای که در مقطعی سازمان محیط زیست خبر توقف آن را داده بود اما بهشتآباد همچنان در حال اجر است.خاكپور در اينباره گفت: «رودخانه بهشتآباد يكي از سرشاخههاي اصلي زردكوه است كه وارد درياچه سد كارون چهار ميشود. پروژه بهشتآباد براساس آمار بارندگي در ترسالي؛ برنامهريزي شده بود. در آن زمان قرار بود ۸۰۰ ميليون متر مكعب آب را از بهشتآباد به اصفهان، يزد و كرمان انتقال دهند.
اما اجراي اين پروژه با خشكسالي در كشور همزمان شد. وزارت نيرو متوجه شد كه اين ظرفيتها براي دوره ترسالي بوده و در حال حاضر چنين آبي در بهشتآباد وجود ندارد. به همين دليل اين ظرفيتها بازنگري شد و براساس آمار جديد بايد ۵۸۰ ميليون متر مكعب آب از اين رودخانه انتقال يابد، در اين تقسيمبندي در حدود ۱۸۰ ميليون متر مكعب براي كرمان و ۱۵۰ ميليون متر مكعب يزد و باقي مانده براي اصفهان در نظر گرفته شده بود. نكته قابل توجه اينجاست كه اداره آب منطقهاي چهار محال و بختياري برآوردي انجام داده و اعلام كرده است كه ظرفيت بهشتآباد كمتر از ۲۴۰ ميليون متر مكعب است. به همين دليل اختصاص چنين آبي غير ممكن است».
عطش فلات؛ آفت كوهرنگ و كارون
فلات مركزي ايران تشنه است و عطشي تمامنشدني براي بلعيدن آب سرشاخههاي كارون دارد. هرچه خواسته در اين سالها به او آب دادهاند؛ يك روز كوهرنگ دو و روز ديگر كوهرنگ سه و چندين پروژه ديگر. براساس آمار درگذشته حجم آب در رودخانه كارون ۲۰ میلیارد مترمکعب بوده اما در سالهای اخیر به ۱۴ میلیارد مترمکعب کاهش پیدا کرده است. در اين سالها پروژههاي انتقال آب بسياري براي اصفهان اجرا شده است.
يكي از اين پروژهها تونل انتقال آب گلاب بود. پروژهاي كه مسئولان اصفهان در آن زمان مدعي تامين نياز آبي جمعیت اصفهان بزرگ براي پنج میلیون نفر تا افق ۱۴۲۰ بودند. هنگامیکه بحث آب شرب مطرح میشود، این توجیه منطقی است ولی وقتی پروژه بهشتآباد را به بهانه آب شرب اجرا میکنند و آنگاه پروژههای دیگری در قالب انتقال یک میلیارد متر مکعب آب به اصفهان را در فریدن اصفهان از سرشاخههای دز اجرا میکنند، صورت مساله فرق میکند.
رودخانه دز از لرستان سرچشمه میگیرد و پس از عبور از منطقهای که در مرز اصفهان و چهارمحال و بختیاری قرار دارد، وارد کارون بزرگ در خوزستان میشود. یعنی بخشهایی از حوضه آبریز این رودخانه در لرستان، اصفهان و چهارمحال قرار دارد. تمامی این پروژهها بهبهانه انتقال آب شرب رخ میدهد؛ اغلب هنگامی که پروژههای انتقال آب را تعریف میکنند، یک درصد ناچیزی به عنوان مثال پنج درصد را برای آب شرب اختصاص میدهند؛ چراکه آنها نمیخواهند مخالف سیاست دولت یعنی اجرای تنها پروژههای انتقال آب شرب، حرکت کنند. مسالهای که باید به آن توجه کرد، توسعه صنایع آببری مانند فولادی و کشاورزی در فلات مرکزی ایران است. توسعهای که تنها توهم آب در این استان بهوجود آورده است.
استان اصفهان بهدلیل توسعه صنایعی مانند فولاد، رتبه بالایی در تولید ناخالصملی در کشور قرار دارد که همین مساله موجب افزایش نرخ مهاجرت به این استان شده است. فرونشست زمین در مناطقی که صنایع مستقر شدهاند و توسعه بخشکشاورزی، یکی از پیامدهای منفی این توسعه صنعت است.
حال سوال اينجاست كه چرا تاکنون دولت فریبکاریکرده و به بهانه شرب این همه پروژه برای توسعه صنایع تعریف کرده است. تامین آب شرب را میتوان تنها با یکی از این پروژهها برای همیشه حل کرد. خاكپور در ادامه با تاكيد بر اينكه درحدود ۸۰۰ ميليون متر مكعب آب به اصفهان انتقال داده ميشود، گفت: «هماكنون ظرفيت زاينده رود دو برابر شده است اما در عمل ميبينيم كه زايندهرود حتي آب ندارد و گاوخوني به مرحله بحران رسيده و هر روز مساحت بيشتري از آن خشك ميشود. اين مساله ناشي از ايجاد توهم آبي در فلات مركزي است. هنگاميكه با گسترش كشاورزي مواجه شدند كوهرنگ يك اجرا شد.
اما همزمان با كوهرنگ يك طرحهاي كشاورزي و صنايع كليد خورد، يعني پيش از آنكه كوهرنگ يك به اتمام برسد؛ اين طرحهاي شروع شدند. با اجراي اين پروژهها نهتنها مشكل شرب و كشاورزي حل نشد بلكه بهدليل بارگذاري جديد مشكلات بيشتر شد. با احداث تونل كوهرنگ دو؛ صنايع در اصفهان مستقر شدند. هماكنون كه كوهرنگ سه درحال اجراست، به اندازهاي بارگذاري جديد در بخش صنايع و كشاورزي انجام شده كه اين پروژه نيز به اعتقاد من پاسخگوي اين توسعه نخواهد بود.
هنوز مسولان دچار بحران مديريت در منابع آبي هستند و از مشكلات بهوجود آمده درس عبرت نگرفتهاند و همچنان شاهد افتتاح يا كلنگزني طرحهاي توسعه صنايع آببري همانند فولاد در اصفهان هستيم. انتقال آب نهتنها به حوزه مبدا خسارت وارد ميكند بلكه در حوزه مقصد نيز خسارتهاي جبرانناپذيري وارد ميكند. توسعه ناپايداري را شكل ميدهد كه ممكن است در كوتاه مدت مشكلي را حل كند اما در دراز مدت مشكلات بيشتر ميشود».
خوزستان این روزها مترادف با ریزگرد، بحران آبی و خشکسالی است. سرزمینی که روزگاری با نخلستان، باغهای سرسبز، مزارع خرم، رودهای خروشان و تالابها، هوش از سر هر گردشگری میربود هماکنون به جهنمی برای خوزستانیها تبدیل شده است که کوچ اجباری از سرزمین مادری را به ماندن در جلگه ترجیح میدهند.سالهاست که دیگر شاهد جوش و خروش کارون نیستیم، بهجرأت میتوان گفت یکی از دلایل اصلی حال و روز ناخوش خوزستان و کارون ، سدها و انتقال آب از سرشاخههاي كارون است؛ شوربختانه اين پروژهها همچنان درحال اجرا هستند.
- 20
- 2
کاربر مهمان
۱۳۹۷/۱۱/۷ - ۱۵:۳۶
Permalink